منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
لینک دوستان
سرور مجازی ایران" >سرور مجازی ایران

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان گپ دوستانه و آدرس rahjooyan.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آخرین مطالب
دیگر موارد

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:







آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 640
:: کل نظرات : 11

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 1
:: باردید دیروز : 2
:: بازدید هفته : 33
:: بازدید ماه : 3
:: بازدید سال : 11189
:: بازدید کلی : 407597
نویسنده : عبدالرضا جودکی
دو شنبه 4 فروردين 1395

قرآن کریمی فرماید: ویژگی مومنان حقیقی و حزب الله این است که به هنگام تعارض محبت فرزندان و بستگان و منافع حزبی و گروهی با اهداف الهی و دینی،جانب ایمان و اهل ایمان را می گیرند و با دشمنان ایمان و اهل ایمان دشمنی می ورزند،هرچند که فرزندان و بستگان و هم حزبان و طرفداران آنان باشند:

لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ ۚ أُولَٰئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ ۖ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا ۚ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ۚ أُولَٰئِكَ حِزْبُ اللَّهِ ۚ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

"هرگز مردمی را که ایمان به خدا و روز قیامت آورده‌اند چنین نخواهی یافت که دوستی با دشمنان خدا و رسول او کنند هر چند آن دشمنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشان آنها باشند. این مردم پایدارند که خدا بر دلهاشان (نور) ایمان نگاشته و به روح (قدسی) خود آنها را مؤید و منصور گردانیده و آنها را به بهشتی داخل کند که نهرها زیر درختانش جاری است و جاودان در آنجا متنعّمند، خدا از آنها خشنود و آنها هم از خدا خشنودند، اینان به حقیقت حزب خدا هستند، الا (ای اهل ایمان) بدانید که حزب خدا رستگاران عالمند."

مقام رضا، بالاتر از مقام تسلیم است، یعنى بنده نه فقط تسلیم مقدّرات الهى و امر و نهى اوست، بلکه در دل نیز به آن راضى است و از سر رضایت آن را مى‏ پذیرد.
ایمان با کفر سازگار نیست. به نوح درباره‏ فرزندش گفته مى‏شود: «انه لیس من اهلک» هنگامى که براى ابراهیم ثابت شد عموى او منحرف است، از او برائت جست. «فلما تبیّن له انه عدوّ للّه تبرّأ منه» حتّى پیامبر اسلام‏ از استغفار براى مشرکان منع مى‏شود. «ما کان للنبى والّذین آمنوا ان یستغفروا للمشرکین ولو کانوا اولى قربى من بعد ما تبین لهم انهم اصحاب الجحیم»
تولّى و تبرّى‏
در سوره مجادله بارها سخن از تولّى و تبرّى مطرح شده است که بیانگر اهمیّت دوستى با دوستان خدا و دشمنى با دشمنان خداست:
«تولّوا قوماً غضب اللّه علیهم»، «لاتجد... یوادون من حادّ اللّه»
امام رضا (ع) فرمود: «کمال الدین ولایتنا والبرائة من عدّونا» کمال دین، در پذیرش ولایت ما و دورى از دشمنان ماست.
به امام صادق‏ (ع) گفتند: فلانى به شما محبت مى‏ورزد ولى نسبت به برائت از دشمنان شما ضعیف عمل مى‏ کند. حضرت فرمودند: دروغ مى ‏گوید کسى که ادّعاى محبت ما را دارد و از دشمن ما دورى نجسته است.
امام صادق‏ (ع) فرمود: «اوحى اللّه الى نبىّ من انبیائه قل للمؤمنین لاتلبسوا لباس اعدایى و لاتطعموا مطاعم اعدایى و لاتسلکوا مسالک اعدایى فتکونوا اعدایى کما هم اعدایى» خداوند متعال به پیامبرى از پیامبرانش وحى فرمود که به مؤمنان بگو: مانند دشمنان من لباس نپوشند و مانند دشمنان من غذا نخورند و در چگونگى زندگى و رفتار، مانند دشمنان من نباشند، چرا که در این صورت دشمنان من محسوب مى‏ شوند. هم چنانکه آنان دشمنان من هستند.
در حدیث آمده است: «هل الدین الاّ الحبّ والبغض» آیا دین، جز حبّ و بغض است؟


:: بازدید از این مطلب : 1102
|
امتیاز مطلب : 435
|
تعداد امتیازدهندگان : 89
|
مجموع امتیاز : 89
نویسنده : عبدالرضا جودکی
جمعه 1 فروردين 1395

سال نو بر همه عزیزان مبارک


:: بازدید از این مطلب : 486
|
امتیاز مطلب : 429
|
تعداد امتیازدهندگان : 89
|
مجموع امتیاز : 89
نویسنده : عبدالرضا جودکی
پنج شنبه 3 اسفند 1403

۴ روز دیگر، سومین سالگرد جنگ اوکراین و روسیه است؛ جنگی که به ‌دلیل نگرانی‌های امنیتی روسیه از اقدامات غرب در اوکراین و کارخانه‌های تولید سلاح شیمیایی در این کشور آغاز شد و حالا به نظر می‌رسد در نهایت به ‌سمت تقسیم شدن بین ۲ قدرت شرقی و غربی یعنی روسیه و آمریکا پیش می‌رود. اوکراین این روزها نه‌تنها توان دفاع از خود را ندارد، بلکه حتی در مذاکرات تعیین سرنوشش نیز مشارکت داده نمی‌شود؛ یک وضعیت عبرت‌انگیز. ۳ سال پیش، 24 فوریه 2020، حملات به استان‌های شرقی، جنوبی و جنوب شرقی اوکراین به دستور پوتین آغاز شد و حالا حدود 20 درصد خاک این کشور در تصرف روس‌ها قرار دارد. در همین حین، دولت زلنسکی با اعتماد به نفسی که از دریافت سلاح‌های آمریکایی و اروپایی گرفته‌ بود و با مخالفت دولت بایدن، بارها درخواست مذاکره برای پایان جنگ را نپذیرفت. اتحادیه اروپایی با کمک و همراهی دولت بایدن در آمریکا در طول این ۳ سال، تحریم‌های گسترده‌ای را علیه مسکو اعمال کرد و با ارسال سلاح به کی‌یف، اوکراین را به زمین نبرد نیابتی غرب با روسیه تبدیل کرد. در این میان میلیون‌ها کشته بر جا ماند و بسیاری از زیرساخت‌های اوکراین از بین رفت و بعد از ۳ سال، حالا نمایندگان واشنگتن و مسکو با حضور در ریاض عربستان، بدون اینکه نماینده‌ای از اتحادیه اروپایی یا دولت اوکراین حضور داشته‌ باشد، درباره شرایط پایان جنگ و تقسیم غنائم جنگی با یکدیگر مذاکره می‌کنند؛ مساله‌ای که با عصبانیت و خشم شدید کی‌یف و شخص زلنسکی روبه‌رو شده ‌است، البته عصبانیتی از سر ناتوانی! 
واشنگتن و مسکو در ریاض نشستند و درباره تقسیم اوکراین مذاکره کردند. کاری شبیه آنچه پس از جنگ جهانی دوم کردند و بخشی از شرق اروپا را روس‌ها برداشتند. این بار اگرچه کیک کوچک‌تر شده است ولی در قرن 21 دارد چنین اتفاقی می‌افتد. روسیه و آمریکا نشستند و درباره یک کشور ثالث تصمیم گرفتند. بدون آنکه نماینده آن کشور را به این مذاکره راه بدهند. ظاهرا نتیجه مذاکره هم این شده است که 20 درصد خاک اوکراین را روس‌ها بردارند و نیمی از معادن اوکراین را آمریکا! 
این بلایی است که زلنسکی بر سر اوکراین آورده است یا شاید هم دقیق‌تر این است که بگوییم آمریکا بر سر اوکراین آورده است. 
* تحقیر زلنسکی
آمریکا با یک انتخابات و تغییر رئیس‌جمهور، سیاست خود در قبال اوکراین را تغییر داد و دیگر حاضر نیست منابع خود را برای ادامه جنگ در اختیار زلنسکی قرار دهد. ترامپ معتقد است تاکنون 350 میلیارد دلار تسلیحات و منابع مالی در اختیار کی‌یف قرار گرفته است. رسانه‌های غربی اما معتقدند این میزان 320 میلیارد دلار است و زلنسکی در همین حال بارها ادعا کرده است تقریبا به یک‌پنجم از این منابع دسترسی پیدا کرده و معلوم نیست باقی این تسلیحات کجا رفته ‌است. سایت «کی‌یف ایندیپندنت» به نقل از زلنسکی نوشته تنها 100 میلیارد دلار در طول این سال‌ها به اوکراین کمک تسلیحاتی و مالی شده ‌است. این سایت در ادامه نوشته است «هزینه جنگ تا حدود 320 میلیارد دلار بوده است که حدود 200 میلیارد دلار آن را آمریکا و کشورهای اروپایی تأمین کرده‌اند و 120 میلیارد دلار آن را مردم اوکراین تأمین کرده‌اند». ترامپ همین مساله را دستمایه قرار داده تا زلنسکی را تحقیر کند و گفته است او رئیس‌جمهوری است که نمی‌داند نیمی از کمک‌های آمریکا کجا رفته ‌است. او پیش از این نیز دولت کی‌یف را دولتی فاسد خوانده ‌بود. زلنسکی در مصاحبه‌ای اعلام کرده اخیرا دیگر موشک برای سامانه‌های پدافندی پاتریوت نیز در اختیار ندارد. او در گفت‌وگوی خود گفته ‌است: «ساعت 5 صبح فرمانده ارتش با من تماس می‌گیرد و می‌گوید ما هیچ موشکی برای سامانه‌های پاتریوت محافظ کی‌یف نداریم. او به من گفت در حال حاضر 8 موشک روسی به شهر نزدیک می‌شود اما ما موشک پدافندی نداریم».  زلنسکی در حالی هنوز در حال التماس و درخواست برای گرفتن سلاح‌های بیشتر از غرب است که آمریکا و مسکو در مذاکرات ریاض هر دو به چیزی که از این جنگ می‌خواسته‌اند رسیده‌اند. ترامپ گفته ‌بود خواهان دسترسی داشتن به 50 درصد از منابع و معادن عناصر کمیاب اوکراین است و کی‌یف باید کمک‌های آمریکا را که در حدود 350 میلیارد دلار بوده، حالا با پرداخت 500 میلیارد دلار جبران کند یا منابع و معادن خود را در اختیار آمریکا قرار دهد. روسیه نیز از نتیجه مذاکرات عربستان راضی است. اراضی‌ای که روس‌ها در این 3 سال اشغال کرده‌اند حالا ظاهرا قرار است ضمیمه خاک روسیه شود؛ چیزی حدود 20 درصد خاک اوکراین، البته اوکراین قدیم! پوتین رئیس‌جمهور روسیه بر همین اساس روز گذشته در گفت‌وگویی، نتایج مذاکرات در ریاض درباره اوکراین را مثبت ارزیابی کرد و گفت: «بدون افزایش اعتماد بین روسیه و ایالات متحده، بحران اوکراین نمی‌تواند حل شود. جلسه روسی - آمریکایی در ریاض برای افزایش اعتماد بود». او همچنین تأکید کرد روسیه آماده بازگشت به میز مذاکرات درباره اوکراین است. سخنگوی کاخ سفید نیز مذاکرات ریاض را گامی بسیار بزرگ در مسیر پایان بخشیدن به جنگ اوکراین دانست. به گزارش الجزیره، ترامپ هم درباره مذاکرات جاری میان مقامات آمریکایی و روسی در ریاض مدعی شد: مذاکرات در عربستان سعودی درباره پایان دادن به جنگ اوکراین بسیار خوب بود. ما قصد نداریم نیروهای آمریکایی را در اوکراین مستقر کنیم. این موضوع مربوط به اروپایی‌هاست. اگر نیروهای حافظ صلح اروپایی در اوکراین مستقر شوند، اشکالی ندارد.  او که در ویلای شخصی خود، مارالاگو، با خبرنگاران صحبت می‌کرد بار دیگر مدعی شد اگر رئیس‌جمهور بود این جنگ هرگز اتفاق نمی‌افتاد و در پاسخ به سوال خبرنگار بی‌بی‌سی که پرسید: آیا پیامی برای اوکراینی‌ها که ممکن است احساس کنند غیبت‌شان در مذاکرات خیانتی به آنها بوده دارید؟ گفت: «من خیلی مایوسم. شنیده‌ام که ناراحت هستند که جایی پشت میز (مذاکره) نداشته‌اند. خب! برای ۳ سال داشتند و برای مدتی طولانی هم قبل از آن». وی اضافه‌ کرد: «خیلی راحت می‌شد آن را حل کرد».
ترامپ در ادامه گفت: زلنسکی رئیس‌جمهوری کاملا بی‌کفایت است و سخنان احمقانه‌ای می‌گوید. رهبری او باعث ادامه جنگ شده ‌است. وی مدعی شد زلنسکی در اوکراین تنها 4 درصد محبوبیت دارد و با دیکتاتورخطاب کردن زلنسکی اضافه ‌کرد: «در اوکراین انتخاباتی برگزار نشده است، بلکه حکومت نظامی اعمال شده و محبوبیت زلنسکی کاهش یافته و کشورش ویران شده ‌است. ترامپ با تأکید بر اینکه جنگ اوکراین جنگی «بیهوده» بود و نباید رخ می‌داد، اظهار داشت: روسیه می‌خواهد به این وحشیگری در اوکراین خاتمه دهد، اگر روسیه می‌خواست، می‌توانست کی‌یف را کاملا ویران کند اما این کار را نکرد». وی در ادامه افزود: هزاران سرباز در اوکراین کشته می‌شوند، جنگ اوکراین می‌تواند به جنگ سوم جهانی منجر شود، شهرهایی در اوکراین وجود دارد که شبیه غزه هستند و هیچ ساختمان سالمی در آنها وجود ندارد.
به گزارش نیویورک‌تایمز، ترامپ همچنین در صحبت‌های خود، اوکراین را آغازگر جنگ خطاب کرد که با واکنش شدید رسانه‌های اروپایی همراه شد. زلنسکی اما با وجود عصبانیت از تمام مواضعی که تاکنون ترامپ علیه او داشته و برگزاری نشست ریاض بدون حضور نماینده‌ای از اروپا یا اوکراین، تلاش کرد موضع محتاطانه‌ای علیه ترامپ داشته ‌باشد. وی معتقد است ترامپ تحت‌ تأثیر اطلاعات گمراه‌کننده روسیه قرار گرفته است که چنین مواضعی دارد. زلنسکی در عین حال افزود: فکر می‌کنم ایالات متحده آمریکا امروز به پوتین کمک می‌کند تا از سال‌های انزوا خارج شود.
به گزارش سی‌ان‌بی‌سی، زلنسکی همچنین معتقد است درخواست واشنگتن برای بازگرداندن ۵۰۰ میلیارد دلار به ‌عنوان فلزات از اوکراین یک حرف جدی نیست. وی همچنین خاطرنشان کرد: «کشورم را نمی‌فروشم!»
زلنسکی در حالی تاکید کرده است توافق آمریکا و روسیه برای تقسیم اوکراین را نمی‌پذیرد که ناظران بیرونی برای این مواضع اعتبار چندانی قائل نیستند. زلنسکی قبل از آنکه وارد جنگ با روسیه شود، استقلال کشورش را به آمریکا فروخته بود و اوکراین را به زمین جنگ نیابتی آمریکا علیه روسیه تبدیل کرده بود، بنابراین اکنون با تکیه بر چه قدرتی می‌تواند از ایستادگی مقابل تصمیم آمریکا بگوید؟ اروپایی‌ها نیز می‌دانند نپذیرفتن تصمیم ترامپ درباره اوکراین یعنی شکاف بزرگ در 2 سوی آتلانتیک؛ امری که محال نیست اما نیاز به تصمیم سخت اروپا دارد.
* نابودی اوکراین، نگرانی اروپا
اروپا در این میان اما با بهت و حیرت و گاهی نیز با اشک و حسرت در حال تماشای سرنوشتی است که برای کی‌یف رقم خورده ‌است. مکرون که پیش از این در دوره اول ریاست‌جمهوری ترامپ نیز از اروپا خواسته‌ بود فکری به حال تأمین امنیت خودش کند و خواستار تشکیل ناتو اروپایی شده بود، این بار نیز روز گذشته جلسه‌ای را با تعداد محدودی از سران کشورهای اروپایی در کاخ الیزه برگزار کرد تا به ‌بیان نگرانی‌های‌شان پرداخته و در عین حال راه‌حلی برای برخورد با دولت آمریکا پیدا کنند. رسانه‌های آمریکایی این نشست را بی‌نتیجه و رهبران اروپایی را بلاتکلیف خواندند. خبرگزاری آسوشیتدپرس نیز خبر داد سوال اصلی این نشست این بود: آیا اروپا می‌تواند امنیت خود را تأمین کند یا باید در انتظار نتیجه نهایی مذاکرات آمریکا و روسیه باقی بماند؟ با این حال رهبران کشورهای اروپایی نتوانستند به این سوال پاسخی دهند و ظاهرا در بین خود نیز دچار تشتت بوده‌اند. بر اساس گزارش آسوشیتدپرس، برخی کشورهای اروپایی فکر می‌کنند سوال فرانسه در جهت رساندن مکرون به رهبری اروپاست که مطمئنا با واکنش منفی آلمان و برخی دیگر از کشورهای اروپایی مواجه می‌شود اما در نهایت فرانسه تنها قدرت اتمی اتحادیه اروپایی است و اگر قرار باشد کشوری دم از امنیت بزند، این فرانسه است که باید برای ائتلاف اروپا بدون آمریکا رهبری این قاره را بر عهده بگیرد. 
* از تسلیم اتمی تا تحقیر ملی
در روزهای ابتدایی جنگ، زلنسکی اعتراف کرده بود اگر اوکراین تسلیحات هسته‌ای خود را کنار نمی‌گذاشت، هیچ کشوری جرأت نمی‌کرد به آن حمله نظامی کند. او بار دیگر در مصاحبه‌ای در روز 9 بهمن‌ماه نیز بیان کرد توافقنامه بوداپست، یک اقدام «کاملا احمقانه، غیرمنطقی و بسیار غیرمسؤولانه بوده است». تفاهمنامه بوداپست توافقی میان اوکراین، روسیه، ایالات متحده و بریتانیا در سال ۱۹۹۴ بود که بر اساس آن، اوکراین تسلیحات هسته‌ای خود را که از زمان اتحاد جماهیر شوروی بر جا مانده ‌بود، کنار گذاشت و در مقابل، این کشورها تضمین امنیت، حاکمیت و تمامیت ارضی اوکراین را پذیرفتند.
زلنسکی گفته بود: «در آن زمان سیاستمداران آمریکا و روسیه متحد شده و اوکراین را مجبور به ‌کنار گذاشتن تسلیحات هسته‌ای کردند اما حداقل باید چیزی در ازای آن دریافت می‌کردیم».
از نظر وی، تضمین اصلی، عضویت اوکراین در ناتو بود؛ مساله‌ای که هنوز هم محل بحث بسیاری است و نه آمریکا و نه اتحادیه اروپایی، هیچ‌کدام عضویت اوکراین را تا امروز در این اتحاد نظامی نپذیرفته‌اند. حداقل تا این جای کار، آمریکای ترامپ و کشورهای اروپایی عضو ناتو با یکدیگر هم‌عقیده هستند که اگر اوکراین قصد عضویت در ناتو را دارد، باید فکر بخشیدن 20 درصد از اراضی اشغالی خود به روسیه باشد. با این حال بعد از این نیز عضویت در ناتو حتمی نخواهد بود.  سرنوشت عجیب و تلخ اوکراین و تبدیل شدن آن به زمین نبرد نیابتی بین قدرت‌های غرب و شرق، بار دیگر ضرورت توجه به توان دفاعی و نظامی داخلی را در بین کشورهای دنیا مطرح کرده است. کشوری که زمانی در حال تبدیل شدن به قدرت اتمی بود و آن را برای خوشایند غرب، در ازای تضمین امنیتی به آنها واگذار کرد، حالا باید در حال التماس برای دریافت تسلیحات غربی، به فکر گذشتن از 20 درصد از وسعت سرزمینی‌اش باشد و در عین حال منابع کمیاب معدنی خود را نیز برای دوره‌ای نامعلوم به آمریکا واگذار کند! اوکراین از هم اینک بین غرب و شرق تقسیم شده و در عین حال به ‌اندازه‌ای تحقیر شده که در هیچ‌کدام از جلسات مذاکره برای تعیین سرنوشتش حضور ندارد.

رئیس‌جمهور اوکراین وعده داده بود که «شعار من تبدیل ‌کردن جهان به جایی بهتر؛ جهانی روشن‌تر و خوشحال‌تر با کمک‌ گرفتن از تمام ابزارهایی است که در اختیار داریم.»؛ جهان که پیشکش، زلنسکی حتی نتوانست اوکراین را به جایی بهتر تبدیل کند. اوکراینِ جنگ زده و ویران که یک پنجم خاکش را هم از دست داده، اکنون به لقمه‌ای راحت الحلقوم برای آمریکا تبدیل شده تا با خیال آسوده، منابع ملی‌اش را بالا بکشد و به واسطه آن، منافع مستکبرانه خود را تأمین کند. 
این سنت الهی است که هرکس ولایت شیطان را بپذیرد، شیطان او را تحقیر کرده و از او درس عبرتی برای تاریخ می‌سازد. خداوند متعال در بخشی از آیه ۲۹ سوره مبارکه فرقان می‌فرماید: «وَکَانَ الشَّیطانُ لِلإِنسانِ خَذُولا؛ و شیطان همیشه تحقیرکننده(خوارکننده) انسان بوده است.»
با همه این اوصاف، رئیس‌جمهور فعلی اوکراین و سلبریتی سابق این کشور، از شخصیت‌های محبوب طیف مدعی اصلاحات و جریان غربگرا در داخل کشور است. مدعیان اصلاحات پیش از این تصویر تمام‌قد این دلقک اوکراینی را در صفحات اول روزنامه منتشر کرده و از او با عنوان «رئیس‌جمهورِ در میدان»! نام برده بودند. یکی از کارویژه‌های جریان غربگرا و طیف مدعی اصلاحات، قهرمان سازی از عناصر وابسته به غرب است. 
مشکل بزرگ طیف مدعی اصلاحات و جریان غربگرا این است که «زبان دنیا» را بلد نیستند. اگر قرار است «زبان دنیا» را بفهمیم، ماجرای اوکراین، یک کلاس درس بزرگ در این رابطه است. وضعیت فعلی اوکراین، این واقعیت را فریاد می‌زند که «اقتدار، احترام می‌آورد» و اگر این مؤلفه بسیار مهم را به‌کار نگیریم و سراغ «انفعال و خودکوچک‌بینی» و «دل‌خوش کردن به دولت آمریکا» برویم، چیزی جز جنگ، ویرانی، حقارت و غارت در پی ندارد. این خاصیت آمریکاست که حتی متحدانش هم نمی‌توانند به آن اعتماد کنند.
«مایک پمپئو» وزیر خارجه اسبق آمریکا که به مدت یک سال نیز در دولت ترامپ رئیس سازمان سیا بود، پیش از این در اظهارنظری گفته بود: «زمانی که رئیس سازمان سیا بودم در سازمان دروغ می‌گفتیم، تقلب می‌کردیم، دزدی هم می‌کردیم. در سازمان سیا برای دروغ، تقلب و دزدی کلاس‌های آموزشی برگزار می‌شود. این کارها یادآور افتخارات تجربه آمریکایی است.»

:: بازدید از این مطلب : 26
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : عبدالرضا جودکی
یک شنبه 25 آذر 1403
جریان اصلاحات که همواره برای رسیدن به مطامع سیاسی خود با ایجاد دوقطبی‌های کاذب جامعه را در برابر دو موضوع غیر واقعی قرار داده است، حالا یک دوقطبی نگران کننده و هراس آلود دیگر تولید می‌کند.
حربه اصلاح‌طلبان برای رسیدن به مطامع سیاسی خود همواره تولید نگرانی بوده است. این تولید نگرانی به گونه‌ای بوده که با ایجاد یک دوقطبی و قرار دادن مردم در شرایط سخت تصمیم‌گیری سعی کرده‎‌اند افکارعمومی را به سمت منافع خود هدایت کنند. این موضوع متاسفانه باعث تشویش اذهان عمومی در برهه‌های مختلف و همچنین اتخاذ تصمیمات غلط در بعد راهبردی و کلان کشور شده است.

این روزها بازهم بوقچی‌های اصلاح طلب اقدام به تولید نگرانی در کشور در راستای اهداف خود کرده‌اند. جالب است که این جریان با تقسیم کار شدید رسانه‌ای و  بکارگیری عناصر خود همواره یک حرف را از تریبون ها و زبان های مختلف می‌‌زند. ابراز نگرانی و تهمت پراکنی ازجمله مواردی است که حالا در افعال اصلاح طلبان به وفور نسبت به قوانین و مقررات کشور برای خدشه‌دار کردن و از ارزش انداختن این قانون‌ها دیده می‌شود.

«محمد عطریانفر» در همین راستا مطرح می‌کند: «این دولت با شعار شفافیت و پاسخ‌گویی روی کار آمد، اما از همان روز اول با هجمه‌های گسترده‌ای مواجه شد. جناح‌هایی که انتخابات را باختند، حالا از هر ابزاری برای زمین زدن دولت استفاده می‌کنند. از تصویب قوانین بحران‌زا گرفته تا ایجاد فشارهای اقتصادی و رسانه‌ای، همه این‌ها بخشی از یک سناریوی طراحی‌شده است.»

همین حرف پیشتر از سوی «عباس عبدی» دیگر فعال اصلاح طلب شنیده شد. وی نیز درباره ابلاغ برخی قوانین می گوید: «به نظر من هدف اصلی این افراد از اقدامات خود زمین زدن دولت پزشکیان است. و نه چیز دیگر.»

«احمد زیدآبادی» نیز با همین کلید واژه در تیتری با عنوان «مصوبه‌ای برای زمین زدن زودهنگام دولت پزشکیان» در روزنامه هم میهن نوشت: «متأسفانه در پشت این ماجرا، نوعی تلاش برای سقط کردن زودهنگام دولت پزشکیان به چشم می‌خورد. هدف این است که به رأی‌دهندۀ ایرانی برای چندمین بار تفهیم شود که رئیس‌جمهوری با گرایشات آقای پزشکیان هیچ نوع دایرۀ اختیارات اثرگذاری ندارد و تنها مجری چشم و گوش بسته و بی‌اختیار احکامی است که افرادی با حداقل رأی ممکن در میان جامعه، تحت عنوان «قانون» در برابر او می‌گذارند!»

همه این موارد حاکی از تلاش سازمان یافته اصلاح‌طلبان برای ایجاد یک دوقطبی جدید است. اصلاح‌طلبان که همواره با ایجاد دوقطبی‌های مختلف سیاسی و ایجاد دو نگرش سیاه و سفید و قرار دادن خود در بخش سفید به زیست سیاسی خود ادامه داده‌اند؛ حالا سعی دارند دست به ایجاد یک دوقطبی دیگر در حوزه حجاب بزنند. از ابتدای دولت «مسعود پزشکیان» تا به امروز اصلاح طلبان چندین دوقطبی را همزمان کلید زده اند. دوقطبی «یا مذاکره یا جنگ» بعد از انتخاب «دونالد ترامپ» در انتخابات آمریکا، دوقطبی «بی برقی یا آلودگی» برای مدیریت مردم بر اساس اهداف دولت که توسط رئیس جمهور حقیقت ماجرا آشکار شد و ... از جمله این موارد بود. حالا اصلاح طلبان بدون هیچ استراحتی دوقطبی دیگری را آغاز کرده‌اند که فضای جامعه هیچگاه از تقسیمات سیاسی مطلوب آنان خالی نباشد.

این جریان سیاسی نشان داده برای رسیدن به اهداف خود هیچ مسئله‌ای را بر نمی‌تابد و حتی اگر قانون را به عنوان مانع خود احساس کند با آن به طرق گوناگون برخورد می‌کند. جالب است اصلاح طلبان بدون توجه به دغدغه بسیاری از مردم قانون حجاب را مورد هجمه قرار می‌دهد و با تولید ترس و نگرانی در مردم سعی می کنند مشروعیت این قانون را خدشه دار کنند.

 از این رو ارزش قانونی و تغییرات مثبت آن را نادیده گرفته و از سوی دیگر در یک تحرک سیاسی قابل توجهی آنرا منافی وفاق عمومی و همچنین اقدامات دولت قلمداد می کنند. از این روست که کلید واژه «زمین زدن دولت» از افواه و زبان‌های مختلف این جرگه سیاسی خارج می‌شود. روش قطره چکانی ایجاد ترس و دلهره در مردم برای القاسازی آنچه اصلاح طلبان می خواهند. وگرنه اجرای یک قانون که کارشناسان بدان توجه دارند چرا باید در جامعه مشکلاتی ایجاد کند و چرا اجرای آن باید دولت را به زمین بزند. دولتی که خود اصلاحاتی را برای آن ارائه کرده که خود این موضوع نشان دهنده اهتمام برای اجرای آن است.

این درحالی است که قانون عفاف و حجاب یک قانون ایجابی است و بیشتر تمرکز آن نیز روی هنجارشکنان است و مردم عادی قطعا در این حوزه با توجه به سبک زندگی مناسبی که دارند نه تنها دچار مشکل نمی شوند بلکه فرهنگ عمومی جامعه نیز تقویت می شود. درواقع در دو حالت با ایجاد ترس برای جامعه سعی می کنند که فضای دلهره آور و ناامنی را برای مردم ترسیم کنند. از یک سو بگویند که یک قانون علیه مردم تصویب و اجرا می شود و از سوی دیگر گفته می شود دولتی که مردم به آن رای داده اند و قرار است کارهای اجرایی را انجام دهد نیز با همین قانون سرنگون می شود.

جالب است که اصلاح طلبان ترس و ایجاد واهمه عمومی را امر سیاسی خود دانسته و بدان برای رسیدن به منافع خود در جامعه اهتمام می ورزند. این ترس و دلهره همواره در انتخابات های ریاست جمهوری برای پیروزی نامزد متبوع اصلاح طلبان به عنوان یک تاکتیک سیاسی اجرا می شود. در حوزه های سیاست راهبردی مانند مذاکرات با کشورهای 5+1 نیز اصلاح طلبان با همین ترس و واهمه و دوقطبی سازی کشور را 8 سال معطل چیزی کردند که خودشان نسبت به ماهیت آن باخبر بودند.

در همین راستا مدیر مسئول روزنامه شرق همان جریده‌ای که تیتر «امضای کری تضمین است» را منتشر کرد، در یک گفت و گو درباره بزک کردن برجام گفت: «من مبالغه را قبول دارم. این مبالغه‌ها باید می‌شد به این خاطر که فضا خیلی فضای تنگ و ترشی بود، دولت باید در حقیقت این موضوع را قدری بزک می‌کرد که بتواند حرفش را به کرسی بنشاند.»

درواقع روزنامه های اصلاح طلب برجامی که تقریبا نتیجه هیچ داد را طوری برای مردم به عنوان یک گوهر ناب در  بسته بندی شیک و مجلسی به جامعه ارائه کردند که هیچ کس به خرمهره بودن آن شکی نکند اما همین طیف و جریان که کارنامه‌ای سیاهی در حوزه تشویش و انحراف افکارعمومی دارد حالا بازهم با بمباران مردم با اخبار نگران کننده و ایجاد دوقطبی‌های مختلف جامعه را نسبت به ایجاد یک فضای مثبت برای رسیدن به پیشرفت، آسوده و راحت نمی‌گذارد!
 

 

 


:: بازدید از این مطلب : 32
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : عبدالرضا جودکی
جمعه 25 آبان 1403

یک پرسش پرتکرار این روز‌ها هم در محافل سیاسی و علمی و هم در میان مردم عادی این است که چرا حس می‌کنیم همه‌چیز خوب و درست و گل‌وبلبلی است، و مثل گذشته دیگر از وضع دلار و سکه و گرانی و تحریم و آلودگی هوا یا بحث روابط خارجی و امنیت و سیاست داخلی و مسائل اجتماعی کمتر می‌شنویم، با آنکه وضع به‌قدرکافی آن‌طور هست که بیشتر درباره آن بحث کنیم؟! پاسخ کوتاه من این است که، چون آنها که درباره این همه سخن می‌گفتند و تحلیل می‌کردند، اکنون پست و منصب گرفته‌اند، همین! و به‌همین‌راحتی!

از باب مثال وقتی مدیرمسئول روزنامه اعتماد می‌شود رئیس شورای اطلاع‌رسانی دولت، تیتر روزنامه‌اش در چنین روز‌هایی به فرنام رمان‌های عشقی عامه‌پسند نزدیک است: «آسمان آبی‌تر می‌شود»! همین تیتر که واکنشی است به ممنوعیت مازوت‌سوزی (و البته پنهان‌نگه‌داشتن خبر قطع منظم برق در زمستان)، اگر دولت‌های غیرهمسو سرکار بودند، با عباراتی که مخاطب را زهره‌ترک می‌کرد، انتخاب می‌شد. مثلاً «زمستان سیاه و تاریک با طرفداران وضع‌موجود!» یعنی از رخدادی مشخص، در یک مقطع که خودمان خارج از قدرتیم، روی سیاه آن را که زمستان سرد و تاریک باشد، می‌بینیم و در مقطع‌دیگر که خودمان منصب داریم، آسمان‌آبی دلربا را! 

یا ستون‌نویس ثابت همین روزنامه اعتماد و روزنامه هم‌میهن را ببینید! الان کجاست؟! و مشغول کدام تبیین و تحلیل؟! خیلی نرم و مهربانانه و «با تقدیم عشق» درباره ناترازی‌ها می‌نویسد و از اینکه دولت چهاردهم این حقیقت را که ناترازی‌ها تقصیر قبلی‌هاست فریاد نمی‌زند، تشکر می‌کند و نهایت استدلالش این است که «حالا شد»! یعنی الان که دولت پذیرفته است ناترازی وجود دارد، خودش یک گام بزرگ و اساسی به سوی هدف است! همین‌قدر ملوس و شل‌و بی‌جان و با تقدیم احترامات فائقه!

فقط هم بحث به مسائل اقتصادی و سیاست داخلی مربوط نمی‌شود. پوتین همیشه یک عنصر مطرود در رسانه‌های منتقد حکومت بود. به‌ویژه روزنامه سازندگی که هر دو هفته یک‌بار عکس‌تمام‌قد پوتین را به اصطلاح فول‌پیج کار می‌کند و از بلا‌ها و توطئه‌ها و خیانت‌های روس‌ها و پوتین به ایران می‌گوید، حالا دیدار پوتین با پزشکیان برایش مهم و سرنوشت‌ساز می‌شود و با تیتر‌های مثبت و راهبردی به استقبال آن می‌رود و دیدار نخست‌وزیر روسیه با پزشکیان در تهران را «دیدار استراتژیک» تیتر می‌کند.

روزنامه شرق روسیه‌ستیز و چین‌ستیز قهار نیز حالا دیدار پوتین با پزشکیان را مهم و راهبردی توصیف می‌کند! روزنامه سازندگی در دولت سیزدهم مسئله برجام را به قطعی گاز در زمستان مربوط می‌دانست و با تیتر «در انتظار زمستان» و عکسی از رئیس‌جمهور سیزدهم که در برف پوشیده شده است، رویکرد خاص خود را نشان می‌داد. به آسانی می‌توان منتظر ماند تا احتمالاً قطعی گاز در دولت چهاردهم را با عکس زیبایی از برف و یخبندان تهران در این روزنامه ببینیم با تیتر «زیبایی زندگی در سرمای اسکاندیناوی با شفق‌های قطبی!» 

گرایش این نوشته به طنز، عمدی نیست. ماجرا خود به‌قدر کافی خنده‌دار است. شاید اگر برخی می‌دانستند مملکت با این دلار و سکه و برق و گاز و مسائل پیچیده خارجی، در فصل پاییز اینچنین بهار دلکش و گلشن و رنگارنگ توصیف می‌شود، زودتر زمینه حضور منتقدان را در مناصب دولتی فراهم می‌کردند! و اگر نظریه‌پردازان ارتباطات که شش‌دهه قبل معتقد بودند حضور طولانی مقابل رسانه‌ها به «کاشت» باور‌های مبالغه‌آمیز درباره میزان خشونت در جامعه می‌انجامد و احساس ناامنی، قربانی‌شدن و بی‌اعتمادی میان‌فردی را دامن می‌زند، اکنون با شرایط جدید ما روبه‌رو می‌شدند، نظریه «برداشت» را خلق می‌کردند که مطابق آن حضور و مهاجرت ناگهانی منتقدان بی‌رحم از رسانه منتقد دولت به شورای رسانه‌ای دولت، منجر به «برداشت» سهم رسانه از قدرت و تغییر باور‌ها درباره جامعه و احساس امنیت و قربانی‌نبودن و «اعتماد» به دولت می‌شود!

یکدست‌شدن رسانه‌های منتقد با دولت، بسیار خطرناک‌تر از یکدست‌شدن قوای‌سه‌گانه و خالص‌سازی است. خود دانید!

 
منبع:روزنامه جوان

:: بازدید از این مطلب : 56
|
امتیاز مطلب : 44
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
نویسنده : عبدالرضا جودکی
شنبه 31 شهريور 1403

 

«چرا FATF بعد از برجام مهم شد؟». مسعود براتی کارشناس تحریم و FATF با طرح پرسش فوق نوشت: پاسخ دقیق به این سؤال بخش مهمی از پرونده FATF را رمزگشایی می‌کند. 
با بررسی سیر تحولات بعد از امضای برجام مشخص می‌شود که در زمانی موضوع FATF به مسئله جدی کشور تبدیل شد که ناموفق بودن پروژه برجام در حال آشکار شدن بود. 
برجام پروژه‌ای بود که دولت آقای روحانی و جریان سیاسی حامی او به مردم فروختند تا بتوانند رای آنها را از آنِ خود بکنند. بخش زیادی از این پروژه مربوط به بزرگنمایی و اغراق بیش از اندازه و تصویرسازی غیرواقعی از نتایج برجام بود. برای مثال رئیس‌جمهور روحانی در روز نهائی شدن برجام در اظهارنظری عجیب بیان کرد که با برجام تمامی تحریم‌های اقتصادی مالی و حتی تسلیحاتی بالمره لغو می‌شود.
اما با گذشت زمان و در همان ماه‌های ابتدائی بعد از اجرائی شدن برجام شواهد یکی پس از دیگری خود را بروز می‌داد که آن چیزی که تصویر شده است با آن چیزی که واقعی است فاصله بسیار زیادی دارد. مهم‌ترین شاهد مثال صحبت‌های آقای دکتر سیف رئیس وقت بانک مرکزی در شورای روابط خارجی آمریکا است او به صراحت درباره آثار برجام از عبارت تقریباً هیچ استفاده می‌کند. دکتر سیف به دلیل حضور در بانک مرکزی به خوبی از آثار و نتایج توافق برجام بر روابط بانکی آگاه بود و این جمله که از او صادر شد نشان‌دهنده نتیجه واقعی برجام در حوزه روابط اقتصادی بود. 
اما دولت روحانی و جریان سیاسی حامی او به این راحتی حاضر به پذیرش شکست ایده‌محوری خود نبود لذا از همان زمان پروژه جایگزین را برای مشغول کردن ذهن مردم و تداوم حضور آنها در قدرت آغاز شد. 
در سومین گزارش وزارت خارجه به مجلس شورای اسلامی درباره اجرای برجام کلید این پروژه زده شد و بیان شد که علی‌رغم رفع تحریم‌ها معضلی به نام حضور ایران در فهرست سیاه FATF وجود دارد و لذا مشکلاتی در حوزه برقراری روابط بانکی خارجی وجود داشته که باید برای رفع آن تلاش کرد. 
این در حالی ‌است که مشکل اصلی روابط بانکی خارجی که هم از نظر تاریخی قابل اثبات است و هم از نظر تحلیلی می‌توان آن را اثبات کرد، مربوط به تحریم‌های یکجانبه آمریکا علیه نظام بانکی ایران است و ارتباطی با FATF ندارد اما دولت وقت با چشمان باز، پروژه FATF را آغاز کرد و هدف اصلی آن نیز پوشاندن نقایص جدی برجام و احتمال آشکار شدن آن برای مردم بود. 
حالا که رئیس‌جمهور پزشکیان پیگیری این موضوع را اولویت خود اعلام کرده است، می‌توان نتیجه را حدس زد. زمان خوبی برای پیگیری این مسئله غیرواقعی در داخل مصرف می‌شود و تا چند وقت پروژه‌های رسانه‌ای- سیاسی فعال خواهد بود، خودی و دیگری ساخته می‌شود و در نهایت همان «تقریبا هیچ» برای مردم حاصل خواهد شد. فقط باید امیدوار بود که در این مسیر تعهدات هزینه‌دار جدید بین‌‌المللی برای ایران ایجاد نشود.

:: بازدید از این مطلب : 90
|
امتیاز مطلب : 78
|
تعداد امتیازدهندگان : 19
|
مجموع امتیاز : 19
نویسنده : عبدالرضا جودکی
شنبه 31 شهريور 1403

123


:: بازدید از این مطلب : 49
|
امتیاز مطلب : 75
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
نویسنده : عبدالرضا جودکی
سه شنبه 5 تير 1403

کینه مهاجران و اشتباه استراتژیک انصار عاملی شد که حکومت اسلامی در دست افرادی بیفتد که این جایگاه برای آن‌ها ساخته نشده بود.

پیامبر (ص) در دوران رسالت خود تلاش‌های بسیاری برای از بین بردن آداب و رسوم خرافی و جاهلانه و نهادینه کردن فرهنگ اسلامی در میان مردم کرده بودند؛ اما ثابت شدن و بقای فرهنگ ناب اسلامی مستلزم آن بود که مردم ولایت و رهبری دینی شخصیتی را بپذیرند که پس از رحلت نبی مکرم اسلام عهده دارد دین و دنیای آن‌ها باشد و آن‌ها را تا سرمنزل سعادت دنیایی و اخروی راهنمایی و سرپرستی کند. ماجرای غدیر، واقعه‌ای بود که این سعادت را تضمین می‌کرد و حکومت اسلامی را که اساس آن‌ها برادری و برابری و جلوگیری از پایمال شدن حقوق مردم بود، تداوم می‌بخشید. کسانی که از غدیر روی گردانند و پس از رحلت رسول خدا صلی‌الله علیه و آله، به شوق قدرت و ثروت و کینه‌ورزی مشغول شدند، در حقیقت فرهنگ اسلامی را که سعادت آن‌ها را تضمین می‌کرد، کنار زده و خوشی‌های زودگذر دنیا مشغول شدند.

خبرگزاری تسنیم در گفت‌وگویی که با دکتر محمدحسین رجبی دوانی، استاد دانشگاه و پژوهشگر تاریخ اسلام، انجام داده به بررسی آثار و نتایج فراموشی غدیر و سر باز زدن از پذیرش ولایت حضرت امیرالمؤمنین امام علی (ع) پرداخته است. طبق تصریح این کارشناس تاریخ اسلام، پیوند برادری در زمان نبی مکرم اسلام بسته شده بود و با رحلت آن حضرت نه تنها واقعه بزرگ غدیر، بلکه بسیاری از آموزه‌های اسلامی از یاد مردم رفت. اینکه رسول خدا صلی‌الله علیه و آله فرموده بودند: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ؛ مؤمنان برادر یکدیگرند» درسی بود که مردم آن را فراموش کردند. هرچند آن حضرت سعی کردند تفاخر نژادی را از میان مردم از بین ببرند، حقوق از دست رفته زنان و دختران را به آن‌ها برگردانند، حق را میان مردم جا انداخته و عدالت را جایگزین ظلم و تعدی کنند ولی مردم با رحلت آن حضرت گویا تربیت اسلامی را فراموش کردند. نبی مکرم اسلام در غدیر می‌خواستند به مردم هشدار بدهند که این آموزه‌های اسلامی با ولایت و هدایت امام علی علیه السلام پا بر جا خواهد ماند. ولی عده‌ای نتوانستند این امر را تاب بیاورند و به شوق رسیدن به حکومت و دستیابی به قدرت، غدیر را کم‌رنگ و کم‌اهمیت جلوه دادند.

ضرورت نهادینه شدن فرهنگ اسلامی

می‌دانیم که در ماجرای غدیر، پیغمبر اسلام صلی‌الله علیه و آله بنیان امامت را برای مردم ترسیم کرده و حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را به عنوان امام بر حق و پیشوای اصلی پس از خود معرفی کردند. با وجود اینکه گروه زیادی از مسلمانان در حجه‌الوداع نبی مکرم اسلام حضور داشته و شاهد اعلام ولایت امام علی علیه السلام بودند، چه اتفاقی در روزگار پس از غدیر اتفاق افتاد که مردم گویا واقعه غدیر را به فراموشی سپرده و نادیده گرفتند؟ درواقع می‌خواهیم بدانیم چه رویدادی عامل تشتت و انحطاط در جامعه شد که واقعه غدیر و سفارش‌های مؤکد رسول خدا صلی‌الله علیه و آله از یادها رفت؟

طبق دستور خدای متعال و سفارش مؤکد پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله، امام علی علیه السلام در جایگاه رهبری اسلام و خلافت بودند. اما جامعه به درجه‌ای از انحطاط رسید که بخشی از این جامعه خواهان ریختن خون رهبر جامعه اسلامی شدند. حتی بدتر از آن، این عمل را مصداق عبادت و حق تلقی می‌کردند.

ریشه این گونه حوادث را باید در حوادث پس از رحلت نبی مکرم اسلام جست و جو کرد. زمانی که پیامبر اسلام صلی‌الله علیه و آله به نبوت رسیدند، به خصوص در دورانی که در مدینه حکومت اسلامی را تأسیس کردند، مردم شاهد حکومتی بودند که با امپراتوری روم یا حکومت پادشاهی در ایران متفاوت بود. چون این نوع حکومت‌ها دارای پادشاهانی بودند که در قصرهای مجلل زندگی می‌کردند و نوع حکومت‌داری به گونه‌ای بود که مردم امکان اظهارنظر در امور را نداشتند.

در حالی که مردم عرب که تا آن زمان به صورت قبیله‌ای زندگی می‌کردند و با ظهور اسلام شاهد حکومت منسجم و مرکزی بر مبنای آموزه‌های اسلام بودند؛ آن هم حکومتی که در آن از پادشاه و قصر و باج و خراج خبری نبود و طرفدار حق مظلوم و رسیدگی به امور مردم بود.

نبی مکرم اسلام در واقعه غدیر این پیام را به مردم ابلاغ کردند که حکومت اسلامی با هدایت و رهبری امام علی علیه السلام پا بر جا خواهد ماند و به این منظور مردم با آن حضرت بیعت کردند تا امام علی علیه السلام پس از نبی مکرم اسلام، متولی دین و دنیای مردم باشند و آن‌ها را به سعادت دنیا و آخرت راهنمایی کنند.

به این ترتیب کسی که به مقام ولایت می‌رسد بر امور مردم حکومت می‌کند. همان گونه که خدای متعال در قرآن کریم می‌فرماید: «إِنَّمَا وَلِیکمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَ یؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ رَاکعُونَ؛ سرپرست و ولى شما تنها خداست و پیامبر او و آن‌ها که ایمان آورده‏اند؛ همان‌ها که نماز را برپا مى‏دارند و در حال رکوع، زکات مى‏دهند.» طبق این آیه شریفه که اشاره به مقام امام علی علیه السلام دارد، صاحب امور و ولی مردم مشخص شده است. به این ترتیب لازم بود که ولایت ادامه پیدا کند و همین موضوع را پیغمبر اسلام صلی‌الله علیه و آله در غدیر تبیین فرمودند.

عوامل تشتت پس از غدیر

چه چیز عامل رویگردانی از ماجرای غدیر شد؟

در ماجرای سقیفه توطئه‌ای روی داد و بر این اساس، حق حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام غصب شد. به این ترتیب هرچند نبی مکرم اسلام در غدیر و بارها قبل و بعد از آن ماجرای ولایت را تبیین فرموده بودند ولی وقتی امام علی علیه السلام از حکومت کنار زده شدند، درواقع مردم موضوع ولایت را کنار گذاشتند و از حکم خدا سرپیچی کردند.

از همان زمان بود که تباهی و کشیده شدن به قهقرا آغاز شد. زیرا اسلام افرادی را به عنوان ولی معرفی می‌کند که از سوی خدا و رسول او تعیین شده بودند، اما آن‌ها که بر این مسند تکیه زدند کسانی بودند که به تصریح امام علی علیه السلام در خطبه شقشقیه، این ردا برای آن‌ها دوخته نشده بود. در این شرایط، مردم با برداشت‌های غلطی که از اسلام داشتند و تفسیر به رأی خود زمینه برای چنین رویدادهایی را فراهم کردند.

عهد اخوت پیامبر(ص) با امام علی(ع) زمینه‌ساز غدیر بود

اما پیوند برادری که در زمان پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله بسته بودند، چه شد؟ به هر حال آن حضرت در جاهای گوناگون و در جمع مردم اعلام کرده بودند که با امام علی علیه السلام پیوند برادری و اخوت می‌بندند.

درست است ولی توجه داشته باشید که پیوند برادری در زمان نبی مکرم اسلام بسته شده بود و با رحلت آن حضرت نه تنها واقعه بزرگ غدیر، بلکه بسیاری از آموزه‌های اسلامی از یاد مردم رفت. اینکه رسول خدا صلی‌الله علیه و آله فرموده بودند: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ؛ مؤمنان برادر یکدیگر هستند» درسی بود که مردم آن را فراموش کردند. هرچند آن حضرت سعی کردند تفاخر نژادی را از میان مردم از بین ببرند، حقوق از دست رفته زنان و دختران را به آن‌ها برگردانند، حق را میان مردم جا انداخته و عدالت را جایگزین ظلم و تعدی کنند ولی مردم با رحلت آن حضرت گویا تربیت اسلامی را فراموش کردند.

نبی مکرم اسلام در غدیر می‌خواستند به مردم هشدار بدهند که این آموزه‌های اسلامی با ولایت و هدایت امام علی علیه السلام پا بر جا خواهد ماند. ولی عده‌ای نتوانستند این امر را تاب بیاورند و به شوق رسیدن به حکومت و دستیابی به قدرت، غدیر را کم‌رنگ و کم‌اهمیت جلوه دادند.

جلوه‌گر شدن شکاف‌ها بعد از رحلت نبی مکرم اسلام

با این توضیحات بهتر نیست که در نظر بگیریم که شیوه‌های غلط ظلم و تعدی با ظهور اسلام کمرنگ شده و فروکش کرده بود و با رحلت رسول خدا صلی‌الله علیه و آله به حالت قبل بازگشت؟

درست است. زمانی که بحران جانشینی جهان اسلام را فراگرفت، همان شکاف‌ها و شوق دستیابی به قدرت و حکومت خود را نمایان کرد و آن جریان‌هایی که در دوران نبی مکرم اسلام فروکش کرده بود، بار دیگر نمایش داده شد. این گونه بود که غدیر را به حاشیه کشانده و آن را نادیده فرض کردند تا به آرزوهای دنیایی برسند.

در میان عرب در دوران قبل از اسلام رسم‌ها و آدابی رایج بود ازجمله اینکه آن‌ها نسبت به مردم هم‌قبیله خود مراقبت ویژه داشتند. حتی اگر عضوی از قبیله آن‌ها دچار خطایی می‌شد، اجازه نمی‌دادند قبیله دیگری او را مجازات کند. به قدری که برخی از جنگ‌ها در نتیجه همین تعدی‌ها و ظلم‌ها ایجاد می‌شد.

از سوی دیگر مردم آن دوران به غارتگری خو کرده بودند و برای تأمین نیازهای خود غارتگری و کشتار دست می‌زدند و همه این‌ها به فرهنگ آن‌ها تبدیل شده بود. در عین حال نژادپرستی هم از آداب مرسوم آن‌ها بود و هر قبیله در برابر قبایل دیگر به اجداد خود افتخار می‌کرد، آن هم افتخاری بر این اساس که جد یا پدر ما در فلان جنگ ده‌ها نفر را کشته است.

این نوع ارزش‌های پست در میان مردمی رایج بود که وقتی اسلام ظهور کرد، نیاز بود که مدت‌ها در میان آن‌ها نهادینه شود تا به آن خو کرده و انس بگیرند تا بتوانند آن فرهنگ ناشایست را از یاد ببرند. اما آن‌ها بعد از رحلت نبی مکرم اسلام فرصتی به خود ندادند و فوراً با فراموش کردن سفارش‌های مؤکد آن حضرت در غدیر، به فرهنگ غلط خود برگشتند. در عین اینکه قدرت و ثروت به عنوان دو نیروی پرجاذبه در برابر آن‌ها قرار داشت و مانع از این می‌شد که بتوانند حق امام علی علیه السلام و سعادت حقیقی خود را درک کنند و متوجه آن باشند.

با این توضیحات، تلاش پیغمبر اسلام صلی‌الله علیه و آله چه نتیجه‌ای داشت که غدیر از یادها رفت؟

نبی مکرم اسلام تلاش زیادی کردند تا فرهنگ اسلامی در میان مردم جایگزین فرهنگ غلط و ناشایست آن‌ها شود، بخشی از این تلاش‌ها ثمر داد و شخصیت‌های برجسته و چهره‌های بزرگی مانند عمار یاسر، ابوذر غفاری، حبیب بن مظاهر، سلمان فارسی و مقداد و عده‌ای دیگر در همین مکتب اسلامی تربیت شدند و رشد کردند. ولی از آنجایی که همه مردم استعداد و ظرفیت درک حقایق و فرهنگ اصیل و ناب اسلامی را نداشتند، با رحلت نبی مکرم اسلام به مسیر و سبک زندگی سابق خود برگشتند.

بر همین اساس بود که حق مسلم امام علی علیه السلام که در غدیر بر آن تصریح شده بود، نادیده گرفته شد و آن فجایع و وقایع بعد از رحلت نبی مکرم اسلام روی داد. هرچند که پیغمبر اسلام صلی‌الله علیه و آله در برابر فرهنگ غلط قبل از اسلام که تعصبات قومی و قبیله‌ای داشتند، تقوا و ایمان را ملاک برتری معرفی کردند که: «إِنَّ أَکرَمَکمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکمْ؛ به درستی که گرامی‌ترین شما در نزد خدا باتقواترین شماست.» اما باز هم شوق قدرت و ثروت نگذاشت که بر این آداب اسلامی پابرجا بمانند.

غدیر، تضمین‌کننده سعادت دنیا و آخرت مردم بود

آیا می‌توان نتیجه گرفت که اگر فرمان خدای متعال در غدیر اجرا می‌شد، آن فرهنگ ناب اسلامی نهادینه می‌شد؟

بله. لازم بود تا شخصیتی مانند خود رسول خدا صلی‌الله علیه و آله که دلسوز دین و دنیا و آخرت مردم است و به علم الهی آراسته است، ولایت آن‌ها را بر عهده می‌گرفت تا آن‌ها را از پرتگاه‌های گناه و پستی نجات بدهد. این شخصیت کسی نبود جز امام علی علیه السلام که همه خصایص نبی مکرم اسلام منهای وحی را داشتند. اما متأسفانه ماجراهای بعد از رحلت این فرصت را از بین برد و مردم به فرهنگ نادرست قبل خود بازگشتند.

کینه مهاجران و اشتباه استراتژیک انصار

اشاره کردید که شوق قدرت و ثروت یکی از عوامل فراموش کردن واقعه غدیر بود. چه عوامل دیگری در نادیده گرفتن حق ولایت امام علی علیه السلام نقش داشتند؟

یکی دیگر از این عوامل کینه‌ای بود که مهاجرین از امام علی علیه السلام در دل داشتند. بخشی از آن به آثار جاهلی مربوط بود و بخشی هم به این دلیل بود که آن حضرت را قاتل خویشان خود در جنگ‌ها می‌دانستند. بر همین اساس نمی‌توانستند آن حضرت را به عنوان ولی خود بپذیرند، با وجود اینکه در غدیر حاضر بودند و سفارش و دستور رسول خدا صلی‌الله علیه و آله را شنیدند.

از طرف دیگر انصار اشتباهی مرتکب شدند. آن‌ها که می‌دانستند مهاجران نسبت به امام علی علیه السلام حساسیت دارند، ولایت آن حضرت را نادیده گرفتند. بر همین اساس بود که حکومت اسلامی در دست افرادی افتاد که این جایگاه برای آن‌ها ساخته نشده بود.

نشانه‌های بازگشت به فرهنگ پیش از اسلام در فتح ایران

نشانه‌های بازگشت به فرهنگ پیش از اسلام را در زمان جنگ با ایران هم می‌توان مشاهده کرد.

در دوران رسول خدا صلی‌الله علیه و آله برای آنکه روحیه جنگاوری مردان جهت داده شده و مسیر اسلامی و حق‌طلبی به خود بگیرد، فرهنگ جهاد در راه خدا تبیین شد تا مردم به سوی «إِحْدَى الْحُسْنَیینِ» بشتابند، یعنی به سوی دو نیکی که یا پیروزی در راه خدا باشد و یا شهادت.

اما در زمانی که خلیفه دوم مردم را به سمت قلمرو ایران ساسانی تحریک و تشویق می‌کرد تا به سرزمین عراق امروزی هجوم بیاورند، به جای آنکه وعده «إِحْدَى الْحُسْنَیینِ» را سر دهد، این بار آن‌ها را به سمت غنیمت، گنج‌های پادشاهان ایران و سرزمین‌های حاصلخیز عراق تشویق کرد. به این ترتیب همان آفاتی که در گذشته آن‌ها را تهدید می‌کرد بار دیگر بازگشت و مردم به همان فرهنگ و آداب و رسوم قبل از ظهور اسلام بازگشتند که همه این‌ها در نتیجه نادیده گرفتن واقعه غدیر بود.


:: بازدید از این مطلب : 142
|
امتیاز مطلب : 127
|
تعداد امتیازدهندگان : 28
|
مجموع امتیاز : 28
نویسنده : عبدالرضا جودکی
شنبه 12 خرداد 1403

صهیونیست‌ها که نزدیک به 40 هزار فلسطینی از جمله دست‌کم 7 هزار کودک و نوزاد را طی حدود 8 ماه قتل عام کرده‌اند- این عدد تا 13 هزار نفر هم گفته شده است- مدام می‌گویند «فلسطینی‌ها به دنبال نسل‌کشی یهودیان هستند» و تلاش می‌کنند خود را قربانی این جنگ معرفی کنند. این استراتژی رسوا آن‌قدر تکرار شد که خشم کارشناسان همین رژیم را برانگیخت.
وقتی سناتور «میت رامنی»، نامزد دموکرات‌ها در انتخابات ریاست جمهوری 2012 همین چند روز پیش از وزیرخارجه آمریکا پرسید: «چرا اسرائیلی‌ها که همیشه در تبلیغات قوی بودند این‌قدر افتضاح عمل کردند؟ همه به‌جای اینکه سر حماس فریاد بزنند، سر اسرائیل فریاد می‌زنند.» در واقع می‌خواست بگوید رژیم صهیونیستی پیش از این استاد «جنگ روایت‌ها» بود و با ترفندها، تکنولوژی‌ها و کارشناسانی که در حوزه رسانه داشت و صد البته هزینه‌ای که در این حوزه به میدان آورده بود، می‌توانست تحولات را طوری روایت کند که از دل آن، از اسرائیل چهره‌ای مظلوم و قربانی ارائه شود و در عین حال، بزرگ‌ترین جنایات و ظلم‌ها را هم مرتکب شود. کارکرد افسانه «هولوکاست» نیز برای صهیونیست‌ها به همین شکل بوده است! ابزاری برای مظلوم‌انگاری از خود در عین جنایت و ظلم.
اگر به این مهم توجه کنیم که بیش از 90 درصد رسانه‌های تاثیرگذار دنیا در تملک صهیونیزم جهانی است، درک جملات بالا کمی راحت‌تر می‌شود. منتهی با آمدن گوشی‌های هوشمند و فضای مجازی، این نظم ناعادلانه رسانه‌ای در هم شکست و صهیونیست‌ها نتوانستند، در عین ارتکاب جنایت، ادای قربانی و مظلوم را بگیرند. این، همانی است که «نیر عیراد» کارشناس شبکه 12 رژیم صهیونیستی می‌گوید. «عیراد» گفت: «اسرائیل از تمام توان نظامی خود در غزه استفاده می‌کند. در مساحتی بالغ بر 350 کیلومتر مربع. در این مساحت یک میلیون جمعیت از نقطه‌ای به نقطه دیگر می‌روند. این اعداد، برآورد اسرائیل است... اسرائیل در این موضوع انگیزه انتقام [برای آزار فلسطینی‌ها را] دارد. ما باید این را درک کنیم. ادای قربانی را در آوردن کافی است. در این جنگ 7 هزار کودک در غزه کشته شدند....» این در حالی است که شمار شهدای کودک و نوزاد بسیار بیشتر از این عدد اعلامی صهیونیست‌هاست و تا 13 هزار نفر هم اعلام شده است.
اکثر صهیونیست‌ها آتش‌بس می‌خواهند
به دلیل قتل‌عام وسیع غیرنظامیان توسط رژیم صهیونیستی در غزه و بازخورد جهانی آن صهیونیست‌ها تحت شدیدترین فشارهای جهانی هستند. این رژیم بنابر اعتراف خودشان تبدیل به منفورترین رژیم شده است. سوای از افکار عمومی که صهیونیست‌ها آن را باخته‌اند، در میادین جنگ نیز این رژیم ضربات تاریخی و بی‌سابقه‌ای از جوانان مسلح فلسطینی خورده‌اند. از آنجایی که تل‌آویو روی اعلام شمار تلفات و میزان خسارات حساس است و آمار آن را به صورت قطره چکانی منتشر می‌کند، نمی‌توان به طور دقیق شمار تلفات و خسارات آن را اعلام کرد. منتهی با توجه به تجربه تاریخی گفته می‌شود اگر اعداد اعلامی این رژیم را ضربدر دو یا حتی 3کنیم، به عدد واقعی نزدیک می‌شویم. صهیونیست‌ها می‌گویند نزدیک به 1000 غیرنظامی را فقط در غزه از دست داده‌اند. این یعنی حدود 3000 کشته در میادین جنگ و این جدای از خسارات بی‌سابقه اقتصادی این رژیم است. فقط به عنوان یک قلم یادآوری می‌کنیم، صنعت گردشگری این رژیم به طور کامل و صد در صد نابود شده است.
در ادامه این وضع دیروز اعلام شد، صهیونیست‌ها اعتراف کرده‌اند فقط در ماه می‌(که دیروز روز آخر آن بود) صهیونیست‌ها 38 نظامی دیگر خود را از دست داده است. به گزارش کانال تلگرامی «فلسطین نیوز»، ارتش رژیم صهیونیستی به طور رسمی به کشته شدن 38 نظامی دیگر خود در جبهه‌های مختلف نبرد در ماه می ‌اعتراف کرده است. ️طبق آمارهای مراکز رسمی این رژیم در نبردهای محله الزیتون 4 نظامی، در نبردهای رفح 11 نظامی، در نبردهای جبالیا 14 نظامی، در نبردهای بیت حانون 3 نظامی، و ️در جبهه شمال نیز 3 نظامی و شهرک‌نشین صهیونیست در این یک ماه کشته شده‌اند. ️همچنین در جبهه کرانه باختری نیز 3 نظامی ـ دو نظامی در عملیات زیرگیری با خودرو در نابلس و یک نظامی از یگان یمام در طولکرم  به هلاکت رسیده‌اند. در همین رابطه وزیر دادگستری اسبق رژیم صهیونیستی اعلام کرد، اسرائیل در غزه شکست خورده است. «حاییم رامون» تصریح کرد که کابینه جنگ و ستاد کل ارتش رژیم صهیونیستی در تحقق اهداف جنگ در غزه «مفتضحانه» شکست خورده‌اند. رامون این را هم گفت که حماس در سراسر نوار غزه ثابت قدم و پابرجاست و ما در آستانه یک شکست استراتژیک هستیم.
به همین دلایل و دلایل دیگر از جمله اسرای این رژیم که در دست حماس است، اکثر صهیونیست‌ها به دنبال آتش‌بس هستند. این را نتایج نظرسنجی تازه‌ای که در همین رابطه انجام شده است، می‌گوید. بر پایه نتایج نظرسنجی دانشگاه‌های «تل‌آویو» و «قدس»، 62 درصد صهیونیست‌ها گفته‌اند توقف جنگ و آزادی اسرا را بر ادامه جنگ و کشته شدن آن‌ها ترجیح می‌دهند. بر پایه این نظرسنجی، 65 درصد طرفداران احزاب راست افراطی بر ادامه جنگ حتی اگر به کشته شدن اسرای اسرائیلی منجر شود، تاکید دارند. اما 74 درصد طرفداران احزاب اپوزیسیون گفته‌اند توقف جنگ در مقابل آزادی اسرای اسرائیلی را ترجیح می‌دهند.
روزنامه عبری «یدیعوت آحارونوت» نیز از افزایش عجیب و غریب درخواست برای بازنشستگی در میان افسران صهیونیست خبر داده است. طبق این گزارش درخواست افسران صهیونیست برای بازنشستگی از ارتش در طول جنگ دو برابر شده است.
ادامه اعتراض‌های جهانی
اعتراض‌های جهانی علیه نسل‌کشی رژیم صهیونیستی در غزه، با قوت ادامه دارد و تقریبا هیچ مراسم سیاسی، ورزشی، درمانی یا هنری نیست که از دل آن، حرکتی
-ولو کوچک- علیه رژیم صهیونیستی خارج نشود. بسیاری از بازیگران ‌هالیوودی در کنار ورزشکاران حرفه‌ای جهان و همین‌طور سیاستمداران به هر بهانه ای، علیه این رژیم موضع می‌گیرند و مظلومیت ملت فلسطین و غزه را به گوش جهانیان می‌رسانند. با این که در خیلی مواقع این موضع‌گیری‌ها برایشان گران تمام می‌شود اما نمی‌توانند وجدان بیدارشان را سرکوب کنند. در همین رابطه دیروز اعلام شد، ‌پرستار آمریکایی که جایزه NYU Langone را به دلیل مراقبت عالی از بیماران دریافت کرده بود، پس از این که خواستار توقف نسلی‌کشی در غزه شد، از بیمارستان نیویورک اخراج شد! به نوشته روزنامه گاردین بیمارستان نیویورک پس از آنکه خانم «حِسِن جبر»- برنده جایزه معتبر برای ارائه مراقبت عالی به بیمارانی که از دست دادن پری ناتال رنج می‌برند ـ در مراسم دریافت جایزه‌اش از نسل‌کشی اسرائیل در غزه سخن گفت، بلافاصله اخراج شد.
فقط دو درصد نانوایی‌ها فعالند 
دیروز گزارش تکان دهنده دیگری از غزه منتشر شد و آن این بود که تقریبا تمام نانوایی‌های باریکه غزه یا تخریب شده‌اند یا به دلیل نداشتن گاز و سوخت نمی‌توانند نان بپزند و این مسئله بحران گرسنگی ساکنان غزه را شدیدتر کرده است. دفتر اطلاع‌رسانی دولت فلسطین در نوار غزه اعلام کرد بیش از 98 درصد از نانوایی‌ها در نوار غزه به سبب نبود سوخت از کار افتاده است. دفتر مذکور اشاره کرد که بیش از 700 حلقه چاه در نتیجه حملات ارتش رژیم صهیونیستی و ممانعت از ورود سوخت به نوار غزه مسدود شده است. دفتر اطلاع‌رسانی دولت فلسطین رژیم صهیونیستی و دولت آمریکا و کشورهایی که در نسل‌کشی مردم غزه دست دارند، را مسئول پیامدهای این جنگ دانست.


:: بازدید از این مطلب : 187
|
امتیاز مطلب : 200
|
تعداد امتیازدهندگان : 43
|
مجموع امتیاز : 43
نویسنده : عبدالرضا جودکی
چهار شنبه 9 خرداد 1403
در وهله اول می‌خواهم بگویم چرا حادثه روز تشییع سید‌ابراهیم رئیسی یک موضوع و مساله کاملا جامعه‌شناختی بوده و صلاحیت انتخاب به عنوان یک سوژه جدی علمی را دارد. بسیج اجتماعی و قدرت بسیج‌شوندگی از مسائل مهم در دانش جامعه‌شناسی است. توضیح این موضوع که جمع و اجتماعات چرا و چگونه شکل می‌گیرد از مسائل مهم و دیرین این دانش است. ما در روز تشییع رئیس‌جمهور شاهد آن بودیم که میلیون‌ها نفر از جمعیت ایران، در چند شهر بسیج شدند و برای تشییع شهدای خدمت به صحنه آمدند. از اقشار و اقوام گوناگون تا جغرافیا‌ و اقلیم‌های متعدد از تبریز تا تهران و بیرجند و مشهد مقدس در صحنه حاضر بودند. آیا حکومت یا دولت - ملت‌ دیگری در جهان وجود دارد که در آن مردم نه از روی ترس و حکومت دیکتاتوری (نظیر کره‌شمالی) و نه بر سبیل مناسک یا مناسبات قومی (همچون برخی کشور‌های عربی و آفریقایی)، چندین و چند میلیون نفر در آنها بی‌اجبار بسیج شوند و در مراسم بدرقه رئیس‌جمهور شرکت کنند؟ آیا این قدرت بسیج اجتماعی جمهوری اسلامی ایران قابلیت مطالعه اهل علوم انسانی را ندارد؟ به واقع چه شده است که این کارشناسان حتی شأنیت سوژگی را برای این موضوع لحاظ نمی‌کنند؟ طبعا محقق و متفکر در بیان نظرات خود آزاد است و انتظار این نیست که همه این واقعه را همانطور که جماعت هوادار می‌فهمد بفهمند اما این ندیدن سوژه طبیعی است؟
البته برای من که قریب 2 دهه است در فضای علوم انسانی ایران نفس می‌کشم و حساسیت‌ها و توجهات آن را می‌شناسم این بی‌توجهی غریبه نیست! در واقع این جماعت دانشگاهی، روشنفکر و علوم انسانی‌خوانده، هر وقت نیروهای اجتماعی متناسب و هماهنگ با جریان تجددخواه و غربگرا به میدان آمده‌اند، حتی اگر شده ۲۰۰ هزار نفر بوده‌اند، 10، 100 و 1000 برابر آنچه واقعیت و عینیت آن بوده به آن توجه کرده‌اند و در طرف مقابل وقایعی چون اتفاقات آبان 98 یا تشییع‌های دی ۹۸ و خرداد ۱۴۰۳ را از اساس به دست فراموشی سپرده‌اند. مساله حتی بررسی انتقادی این رویداد‌ها نیست، بلکه نادیده‌انگاری محض است، به‌گونه‌ای که یکی از این فیلسوفان فعال اجتماعی(!) معتقد بود از آنجا که محصول این تشییع ناخواسته در سبد نظام قرار می‌گیرد پس درباره آن سکوت می‌کنم و دیگر جامعه‌شناس که از تحلیل هیچ پدیده‌ای در جمهوری اسلامی فروگذار نمی‌کند، این چند روز به جریان رو به تزاید فربگی مناسک در عراق به تقلید از ایران و تحلیل شخصیت مرحوم علامه کورانی و نسبتش با مهدویت‌گرایی پرداخته است اما دریغ از یک خط تحلیل پیرامون این حادثه مهم و بزرگ.
بنابراین سوال جدی ما این است: این تناقض در رفتار و رویکرد این اساتید را چگونه باید تحلیل کنیم؟ این رفتار که  نود (Nude) دادن یک هزارم درصد چند نوجوان در خیابان ولی‌عصر اینگونه ضریب می‌خورد اما یک مشارکت چند میلیون نفری کلاً نادیده گرفته می‌شود، چگونه با ادعاهای علمی و بی‌طرف بودن آنان در عرصه علم سازگار می‌شود؟
مساله جدی در واقع آن است که از اساس هر نوع ادعای بی‌طرفی علمی در این مناسبات کاملا مزورانه و ریاکانه است. اساسا حیات سیاسی، فرهنگی و علمی این افراد در تمایزگذاری با جمهوری اسلامی ایران و هر چیز متصل به آن است. این سکوت هدفمند، همان‌قدر که نشان می‌دهد چیزی به نام جامعه علمی از اساس در این مملکت دروغ بزرگ و شاخداری است، بیانگر آن است که  سیاست‌زدگی و حیات سیاست‌زده دانشگاه جزو لاینفک علوم انسانی در ایران است، و الا سوژه آنچنان بزرگ است و آنچنان دارای عینیت که جامعه‌شناس و علوم انسانی‌خوانده نمی‌تواند در برابر آن ساکت باشد.
بررسی تطبیقی عملکرد این جریان در 2 صحنه از شورش نسلی زن، زندگی، آزادی و حادثه تشییع برای ما عیان‌کننده نکات زیادی است. در شورش سال ۱۴۰۱، تا یک سال و نیم بعد تحلیلی نبود که نگویند و ننویسند! کار به جایی رسیده بود که حتی وقتی واقعه در جریان بود و هنوز ابعاد درست آن شناخته نشده بود، صدها صفحه می‌نوشتند و میزگرد برایش برگزار می‌شد و انواع اصطلاحات شبه‌علمی و واژه‌ها را تولید می‌کردند! یکی به شورش تجزیه‌طلبانه کومله در کردستان و آذربایجان غربی لقب خودآگاهی و همبستگی با روح قیام مهسا می‌داد،‌ دیگری در ینگه دنیا و در بستر مرگ و سرطان از آن شورش نسلی با عنوان قیام ملی یاد کرد و آن دیگری قتل و غارت و هتک حرمت نوامیس ملت را جریان سیال زندگی بر بستر تنانگی و زنانگی می‌دانست. در هنگامه‌ای که برخی منافقین در زندان اوین دست به علمیات خرابکاری ‌زده بودند، برخی از  این روشنفکران برای آن ادبیات قیام ملی از هگل تا مارکس و چگوارا تدارک می‌دیدند. در حالی که برای این تشییع باشکوه دریغ از حتی یک خط تولید محتوا و واژه‌پردازی، لذا با جامعه‌ای علمی روبه‌رو هستیم که فاقد استقلال و بی‌طرفی علمی و حساسیت به مسائل دولت - ملت ایرانی است. البته این سیاست‌زدگی اهل علم ریشه در تاریخ معاصر ایران و رابطه روشنفکری و دیانت دارد. 
به باور من که جریانات را تاریخی می‌بینم، از صدر مشروطه تا امروز هیچ پرچمی در حکومت‌داری، سیاست، علم و دانشگاه بلند نشده است مگر آنکه تکلیفش را با دین و دیانت مشخص کرده باشد. امروز از پس مطالعات جامعه‌شناسی علم می‌دانیم که نه در تاریخ علم به صورت اعم و نه تاریخ علم ایرانی هیچ چیز غیرسیاسی و غیرجبهه‌ای وجود ندارد. از این جهت نباید فریفته موقعیت رسمی و علمی این افراد شد و فریب ادعایی به نام جامعه علمی را خورد.
اگرچه این نتیجه‌گیری بدین معنا نیست که روشنفکر و پژوهشگر و استاد علوم انسانی خوانده آزاده و روشن‌بینی وجود ندارد که مصالح ملی در نگاهش برجسته باشد و به تب و تاب لااقل بخشی از تود‌ه‌های مردم در سوگواری شهید جمهور توجه نکند اما به گمان نویسنده توقع مواجهه علمی و مستقل و ملی از نهاد بیمار علم در ایران انتظاری بجا نیست. اینکه چرا چنین است، طبعا در مجال اندک این یادداشت نمی‌گنجد و برای فهم آن باید به نقطه آغاز و تولد روشنفکری و دانشگاه و علوم انسانی در این مرز و بوم بازگشت.
 
 
 محمد نیازی:پژوهشگر علوم اجتماعی و تاریخ 

:: بازدید از این مطلب : 183
|
امتیاز مطلب : 204
|
تعداد امتیازدهندگان : 43
|
مجموع امتیاز : 43
نویسنده : عبدالرضا جودکی
شنبه 5 خرداد 1403

بخش سردبیری شبکه سنی‌نیوز از پایان فعالیت‌های خود در روزهای آتی خبر داده است، به نظر می‌رسد که کمبود منابع مالی یکی از مهمترین دلایل پایان کار این رسانه خاص بوده است.

سنی‌نیوز در حالی که مدعی بود اخبار اهل سنت در ایران را پوشش می‌دهد در سال‌های اخیر از ماموریت اصلی خود دور شده و با انتشار برخی اخبار و تحلیل‌های خاص ماموریت به ایجاد اختلافات میان هم‌وطنان اهل سنت و شیعه به ویژه در استان سیستان و بلچوستان داشت، افراط گرایی این شبکه اطلاع رسانی در حدی بود که میان اهل سنت نیز مرجعیت خود را از دست داده و بسیاری آن را رسانه مسجد مکی می‌خواندند.

سنی‌نیوز در جریان اغتشاشات پاییزی به عنوان تریبون شخصی مولوی عبدالحمید عمل کرده و این روزها به دلیل نداشتن اسپانسر مالی به ته خط رسیده است، پیش از این برخی کانال‌های خبری و حتی شبکه‌های ضدانقلاب از سرناچاری مجبور به تعطیلی شده و سنی‌نیوز نیز به همین سرنوشت دچار شده است.

سنی‌نیوز علاوه بر پوشش همه جانبه اخبار مسجدمکی یکی از حامیان شرور معروف «عبدالغفار نقشبندی» نیز بوده است، تا جایی که در مهرماه سال گذشته همراه با رسانه‌های ضدانقلاب مدعی شکنجه این شخص نیز شده بود!

شبکه تجزیه‌طلبان به کار خود پایان می‌دهد!

جالب آنکه نقشبندی پس از نقش بازی کردن در طول آشوب‌های شهر زاهدان از کشور متواری شده و به عنوان لیدر تجزیه‌طلبان با منافقین ارتباط گرفت، این ارتباط باعث اتحاد تروریست‌های تکفیری با منافقین شد.

نماینده منافقین، با انتقال پیام و قول مریم رجوی به تجزیه طلبان، به آن‌ها اطمینان داده بود که منافقین حق خودمختاری بلوچستان مانند کردستان را علنی به رسمیت خواهند شناخت.

هماهنگی عبدالغفار نقشبندی، حبیب الله بلوچ (سربازی) سرکرده جریان تجزیه طلبی سهاب و نماینده گروهک تروریستی جیش العدل با مهناز صمدی مسئول میز کانادای گروهک تروریستی منافقین باعث افزایش شرارت در مرزهای جنوب شرقی کشور شده است.

عبدالغفار نقشبندی کیست:

عبدالغفار نقشبندی پس از صدور حکم دستگیری او در اسفند ماه 1401 از بیم افشا شدن ارتباطش با سرویس‌های جاسوسی، پس از مدتی زندگی مخفیانه، به یکی از کشورهای همسایه منتقل شد.

نقشبندی مدتها نقش سرباز پیاده سرویس‌های جاسوسی را در این استان سیستان و بلوچستان ایفا می کرد و نقش مهمی در برهم زدن امنیت سیستان و بلوچستان و ایجاد آشوب‌های 1401 داشت،وقتی که عرصه را برای جولان بیشتر تنگ دید و مردم شیعه و سنی به افکار و اهداف وی پی بردند، توسط اربابان خود متواری شد.

وی تاکید کرد: مشارکت در ترور مولوی جنگی‌زهی یکی از منادیان وحدت در استان نیز از سوابق نقشبندی است که ارتباط او را با شبکه‌های معاند بهتر نمایان می‌کند.

 

image-20231205112336-1.png

با توجه به فاصله گرفتن مردم سیستان و بلوچستان از برخی شخصیت‌های مذهبی افراطی، تصمیم بر آن شده که موج تبلیغی در جمعه‌های زاهدان و شرق کشور فارغ از خطبه ‌های نمازجمعه زاهدان مدیریت شود.

در شهریور ماه ا1402 بود که جلسه ای محرمانه با حضور جواد دبیران نماینده گروهک تروریستی منافقین، عبدالغفار نقشبندی، حبیب الله بلوچ (سربازی) سرکرده گروهک تروریستی تجزیه طلب سهاب و نماینده گروهک تروریستی جیش العدل با هدف هماهنگی پیرامون اتحاد منافقین و این گروهک ها در شرق کشور و پرهیز از اختلاف با محوریت ۸ مهر (سالگرد حمله تروریستی به کلانتری ۱۶ زاهدان) برگزار گردید و افشای آن حواشی بسیاری همراه داشت.

اما از تحرکات گروههای تروریستی و بر اساس اعلام منابع آگاه امنیتی، ادر سال 1402 در کشور امارات جلسه دیگری میان این گروهک ها برگزار شده بود.

در این جلسه محرمانه که در شهر شارجه برگزار شد دو توافق مهم انجام گرفته است:

  1. سازمان‌دهی تیم‌های تروریستی با کارفرمایی و تامین مالی منافقینبا توجه به موازی کاری موجود میان سه گروهک مذکور در جذب، مدیریت و سازماندهی و با توجه به کمبود نیروی انسانی، مقرر گردید تا جریان مشترکی برای جذب و سازماندهی با استفاده از ظرفیت "کانون‌های شورشی، عناصر جنبش دادخواهان و آزادگان عبدالغفار نقشبندی و عناصر گروهک تروریستی تجزیه طلب سهاب و سایر ظرفیت‌های موجود تکفیری شرق" شکل گیرد و همچنین مدیریت جذب و سازماندهی هسته‌های جهادی-انتحاری-تبلیغی شرق کشور جهت طراحی سلسله اقدامات تروریستی در شرق کشور برعهده منافقین قرار گیرد. پس طبق این توافق، شناسایی و ایجاد فرم نشان (راه اندازی پرونده) برای نیروهای دارای ظرفیت توسط سه گروه فوق انجام گرفته و درگام بعدی برای مدیریت و سازماندهی به منافقین معرفی می شوند.

 

  1. اقدامات ایذایی و تبلیغی و شعار نویسی: با توجه به فاصله گرفتن روز به روز مردم سیستان و بلوچستان از برخی شخصیت‌های مذهبی افراطی زاهدان ، تصمیم بر آن شده که موج تبلیغی را در جمعه ‌های زاهدان و شرق کشور فارغ از خطبه ‌های نمازجمعه زاهدان مدیریت کرده و تب اعتراضات شرق کشور را به صورت تبلیغی، شعار نویسی و بازتاب رسانه‌ای و یا به صورت ایجاد هسته‌های تبلیغی میدانی در روستاها و شهرستان‌های کوچک مرزی و مدارس سلفی شرق کشور مدیریت کنند. همچنین با توجه به شکسته شدن سکوت برخی علمای اهل سنت نسبت به اقدامات افراطی و ضد اسلامی جریانات و گروهکهای شرق کشور، این هسته ‌های تبلیغی وظیفه هزینه سازی برای این علما را بر عهده دارند.

 

ناگفته نماند که افشای خبر جلسه محرمانه کویته پاکستان و توافقات شکل گرفته در آن که با تائید رسمی خبر برگزاری جلسه از سوی سخنگوی گروهک تروریستی منافقین و حبیب الله بلوچ همراه بود، منجر به شکل گیری اختلافاتی به طور ویژه میان گروهک تروریستی تجزیه طلب سهاب گردید.

از سوی دیگر برگزاری میتینگ خیابانی حبیب سربازی در تورنتو کانادا به دعوت مهناز صمدی مسئول میز کانادای منافقین، همزمان با افشای این خبر موجب جدایی چند نفر از اعضای گروهک شد و حتی در ادامه برخی عناصر مسجد مکی واکنش ها و مواضع تندی را پیرامون این جلسه محرمانه اتخاذ کردند.

لازم به ذکر است که رسوایی ایجاد شده پس از انتشار خبر دیدار محرمانه و توافقات شکل گرفته موجب شد که سربازی و منافقین ضمن تایید رسمی خبر، صراحتا به راهبردی بودن این اتحاد در حوزه شرق کشور اعتراف کنند.

نگاهی به بازیگران بی‌ثبات‌سازی بلوچستان

همان‌طور که اشاره شد چهار جریان اصلی در این تحرکات دست دارند و هر یک اهداف خاص خود را دنبال می‌کنند.

نخست باید به نقش سرویس‌های اطلاعاتی بیگانه اشاره کرد که برخی مانند سرویس اطلاعات خارجی انگلیس (MI۶) در منطقه شبه قاره تا مرزهای بلوچستان به طور سنتی نفوذ دارند و منویات و اهداف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دربار انگلستان مانند ایجاد و تشدید شکاف‌های مذهبی و قومی را دنبال می‌کنند و برخی دیگر مانند موساد به تازگی روی بی‌ثبات‌سازی این منطقه سرمایه‌گذاری کرده‌اند.

دومین بازیگر ناامن‌سازی جنوب شرق کشور، یک جریان داخلی در استان است که با سوار شدن روی موج اختلاف مذهبی و تسری آن به سیاست سعی می‌کند فضای ملتهب و تنش‌آلود را تشدید و حفظ کند.

سومین جریان، گروهک منافقین است که از طریق توان سایبری و تحریک روانی مردم این پروژه را جلو می‌برد. گروهک منافقین از ابتدای آشوب‌های سال گذشته سعی کرد در مناطق مرزی نفوذ و به‌صورت ارگانیک با گروهک‌های مرزی تجزیه‌طلب علیه امنیت کشور همکاری کند. در زاهدان اما اقداماتی مانند شعارنویسی و مدیریت جریان تبدیل تظاهرات به اغتشاش و ادراک‌سازی رسانه‌ای برای مشروعیت بخشی به آشوب مسلحانه و نمادسازی از چهره‌های بدسابقه مانند مولوی متواری و عبدالغفار نقشبندی از اصلی‌ترین کارویژه‌های سازمان است.

جریان چهارم گروهک‌های تروریستی مستقر در خاک کشورهای همجوار است که با اخذ اطلاعات و دستورالعمل از سرویس‌ها به‌صورت ایذایی حملاتی را در مناطق مرزی و برخی شهرهای مرکزی استان ترتیب می‌دهند.

در حقیقت دولت‌های متخاصم و سرویس‌های اطلاعاتی بیگانه بازیگران اصلی و درجه یک روند بی‌ثبات‌سازی جنوب شرق کشور هستند و گروه‌های دیگر را باید کنشگران درجه دو و تابع برنامه بیگانگان یا همراستا با آن تلقی کرد.

هدف این گروه‌ها از ناامنی استان سیستان و بلوچستان عدم توسعه این منطقه است؛ این هدف کلان از یک سو زمینه را برای طرح خواسته‌های تجزیه‌طلبانه و اقدامات مسلحانه در سطح منطقه فراهم می‌کند و از سوی دیگر، فضا را برای گسترش ناامنی، آشوب و تجزیه‌طلبی در این مناطق مهیا می‌کند.

۱۶ اقدام کور تروریستی گروهک های مسلح در 1401 و نیمه اول 1402سیستان و بلوچستان

 

نگاهی به بازیگران بی‌ثبات‌سازی در سیستان و بلوچستان/ بازتولید تروریسم با «زن، زندگی، آزادی»

حمله به گشت راهور

در روز یکم مردادماه امسال ۴ مأمور پلیس راهور استان سیستان و بلوچستان به نام‌های مهدی اله‌پور، رضا اسماعیلی، محمدرضا شیخی و حسن وحیدی حین گشت در محور خاش به تفتان استان سیستان و بلوچستان به شهادت رسیدند. در این اقدام کور، تروریست‌ها با کمین در مسیر خودروی راهور آن را به رگبار بستند.

حمله به کلانتری ۱۶ زاهدان

در صبح روز ۱۷ تیرماه ۱۴۰۲ کلانتری ۱۶ زاهدان مورد حمله عوامل گروهک جیش العدل قرار گرفت که در آن حادثه دو نفر از مأموران انتظامی به نام‌های ستوان سوم «علیرضا کیخا» و سرباز وظیفه «مبین رشیدی» به شهادت رسیدند.

حمله به هنگ مرزی سراوان

اشرار مسلح در نیمه شب ۶ تیرماه ۱۴۰۲ به پاسگاه مرزی میل ۱۳۹۰ هنگ مرزی سراوان شبیخون زدند که با مقاومت مرزبانان برجک ۱۶ پاسگاه روبه‌رو شدند و به سمت خاک کشور مقابل (پاکستان) متواری شدند. در این حمله ناجوانمردانه استواریکم حسن قورزایی به شهادت رسید.

حمله به برجک «مزه سر» در گلشن

در بامداد ۳۱ اردیبهشت‌ماه 1402 گروهک جیش العدل قصد نفوذ به داخل کشور و خرابکاری داشتند که منجر به درگیری با مرزبانان منطقه «مَک سوخته» شد و تروریست‌ها با تحمل تلفات از صحنه درگیری متواری شدند. در این حمله ۲ مرزبان کادر و ۳ سرباز وظیفه به نام‌های گروهبان‌یکم حسین بادامکی، گروهبان‌یکم علی غنی باتدبیر، سرباز وظیفه محمد جمال‌زاده، سرباز وظیفه یونس سیفی‌نژاد و سرباز وظیفه ناصر حیدری به شهادت رسیدند و دو مرزبان دیگر نیز مجروح شدند.

تیراندازی به مأموران هنگ زابل

در درگیری سوداگران مرگ با مأموران مرزبانی زابل در ۲۴ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۲ سروان قربانعلی پیری مورد اصابت گلوله اشرار قرار گرفت و پس از دو روز تحمل به علت شدت جراحات وارده به درجه رفیع شهادت نائل شد.

ترور رئیس پلیس آگاهی سراوان

در روز ۱۰ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۲ شهید علیرضا شهرکی به ضرب‌ گلوله معاندین در خودروی شخصی خود ترور شد. در این اقدام ناجوانمردانه، همسر سرهنگ شهرکی نیز مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به بیمارستان منتقل شد، ولی به دلیل شدت جراحات به شهادت رسید.

حمله به گشت انتظامی شهرستان بمپور

در تاریخ ۴ بهمن‌ماه ۱۴۰۱ اشرار مسلح به خودروی گشتی پاسگاه انتظامی شهرستان بمپور حمله کردند که در این حادثه تروریستی سروان مختار مؤمنی و ستوان‌سوم ابوذر امیدوار به شهادت رسیدند.
درگیری در ایرانشهر

۳ نفر از اشرار مسلح که قصد ایجاد ناامنی و اقدامات کور مسلحانه در منطقه را داشتند، پس از پی بردن به تور اطلاعاتی پلیس، بدون توجه به اخطارها به سوی مأموران انتظامی تیراندازی کردند. در این حادثه که در ۱۷ بهمن‌ماه ۱۴۰۱ رخ داد، دو شرور مسلح به هلاکت رسیدند.

حمله به مقر ایست و بازرسی محور زاهدان-خاش

گروهی از اشرار مسلح منطقه در تاریخ ۲۱ دی‌ماه ۱۴۰۱ به نیروهای مستقر در ایست و بازرسی شهید غفاری در محور زاهدان - خاش که در حال انجام وظیفه و تأمین امنیت محور بودند به صورت ناجوانمردانه حمله و از سمت ریل قطار به آنان تیراندازی می‌کنند. بر اثر حمله اشرار، سرباز وظیفه یعقوب دهمرده به علت شدت جراحات به‌رغم تلاش کادر درمان به فیض شهادت نائل آمد و ستوان محمد قیامی و استوار حسین پارسا کیا نیز مجروح شدند.

تیراندازی ‌به واحد گشتی پاسگاه شهید تردست

در روز ۸ دی‌ماه ۱۴۰۱ گشت انتظامی پاسگاهی در زاهدان مورد هدف تیراندازی اشرار مسلح یک دستگاه خودروی پژو پارس در کمربندی زاهدان قرار گرفت که در این حمله ناجوانمردانه یکی از مأموران جان برکف انتظامی مجروح شد.

تیراندازی به نیروی پلیس محور گله‌کان-گلشن

درگیری سوداگران مرگ در تاریخ ۱۶ دی‌ماه ۱۴۰۱ با نیروهای انتظامی محور گله‌کان به گلشن در استان سیستان و بلوچستان منجر به شهادت ستوان‌سوم محمد زور شد.

حمله به سربازان وظیفه انتظامی راهور در چابهار

در ۱۴ آذرماه ۱۴۰۱ در پی حمله اشرار مسلح به ۲ سرباز وظیفه پلیس راهور شهرستان چابهار، سرباز وظیفه هارف هوتی به شهادت رسید و سرباز وظیفه بنیامین فاضلی نیز مجروح شد.

حمله به هنگ مرزی زابل

۱۶ آذرماه ۱۴۰۱ حمله اشرار مسلح مرزی منجر به شهادت سرباز وظیفه معین قدمیاری شد.

حمله به مأموران پاسگاه چشمه زیارت زاهدان

اشرار ضدانقلاب در تاریخ ۳۰ آبان‌ماه ۱۴۰۱ به مأموران گشت انتظامی پاسگاه چشمه زیارت زاهدان حمله کردند که سرباز وظیفه بهزاد براهویی‌ مقدم به شهادت رسید.

حمله به یگان تکاوری ۱۱۲ عمار ایرانشهر

حمله تروریستی اشرار مرزی در ۸ آبان‌ماه ۱۴۰۱ منجر به شهادت ستوان‌سوم محسن رضایی شد.

ترور مأمور راهور در سراوان

در ۲۵ مهرماه ۱۴۰۱ اشرار مسلح در شهر سراوان، سرگرد محمد عباسی را که در حال انجام وظیفه در محل تعویض پلاک این شهرستان بود به رگبار بسته و به شهادت رساندند.


:: بازدید از این مطلب : 229
|
امتیاز مطلب : 206
|
تعداد امتیازدهندگان : 44
|
مجموع امتیاز : 44
نویسنده : عبدالرضا جودکی
پنج شنبه 4 خرداد 1403

سلام


:: بازدید از این مطلب : 128
|
امتیاز مطلب : 191
|
تعداد امتیازدهندگان : 42
|
مجموع امتیاز : 42
نویسنده : عبدالرضا جودکی
سه شنبه 1 خرداد 1403

بهترین هدیه خداوند به انسانهای محبوب شهادت است.


:: بازدید از این مطلب : 101
|
امتیاز مطلب : 172
|
تعداد امتیازدهندگان : 38
|
مجموع امتیاز : 38
نویسنده : عبدالرضا جودکی
دو شنبه 17 ارديبهشت 1403

 

 

 
 
کاریکاتور/ سرکوب دانشجویان، دروغین بودن ادعای آزادی بیان در آمریکا را فاش کرد
 
 

:: بازدید از این مطلب : 129
|
امتیاز مطلب : 187
|
تعداد امتیازدهندگان : 40
|
مجموع امتیاز : 40
نویسنده : عبدالرضا جودکی
شنبه 15 ارديبهشت 1403
نشریه میدل ایست آی از قول یک دیپلمات اروپایی تاکید کرد: آمریکا ارتباط خود را
با واقعیت‌های جهان از دست داده و نهادهای اطلاعاتی آمریکا استدلال‌های مسخره‌ای نسبت به شرایط جهانی دارند.
مارکو کارنلوس (دیپلمات سابق ایتالیایی/ نماینده ویژه دولت برای هماهنگی روند صلح خاورمیانه و سفیر ایتالیا در عراق) در تحلیلی که از سوی میدل ایست آی منتشر شده، می‌نویسد: جامعه اطلاعاتی آمریکا اخیرا ارزیابی تهدید سالانه خود را منتشر کرده که
 بر تهدیدات جهانی تمرکز دارد. این سند بازتاب‌دهنده تحلیل‌ها و بینش‌های جمعی سیا، آژانس امنیت ملی، دفتر تحقیقات فدرال و دیگر آژانس‌هاست.
پیشگفتار آن گزارش حس روشنی از وجود تفکر دیستوپیایی و خودارجاعی در این جامعه اطلاعاتی را نشان می‌دهد: «در طول سال آینده ایالات متحده با نظم جهانی شکننده فزاینده‌ای مواجه می‌شود که به دلیل تسریع رقابت استراتژیک بین قدرت‌های بزرگ، چالش‌های فرا ملی شدیدتر و غیرقابل پیش‌بینی‌تر و درگیری‌های منطقه‌ای متعدد با پیامد‌های گسترده‌تر ایجاد خواهد شد». در ادامه هم آمده است: «چین بلندپرواز، اما مضطرب، روسیه متخاصم، برخی از قدرت‌های منطقه‌ای مانند ایران و بازیگران غیردولتی توانمندتر، قوانین دیرینه نظام بین‌الملل و اولویت آمریکا را به چالش می‌کشند». ایران، روسیه و چین، به عنوان کشور‌های شرور برای به چالش کشیدن نظام بین‌الملل قلمداد شده‌اند.
چنین تحلیلی جای تعجب ندارد چرا که شعار سیاست ایالات متحده برای سالیان متمادی بوده است. مشکل آنجاست که مشخص نیست گزارش به کدام قواعد اشاره دارد: حقوق بین‌الملل عرفی مندرج در منشور سازمان ملل و کنوانسیون‌های آن یا نظم جهانی تحت رهبری ایالات متحده. مشکل اصلی آن است که برای تشکیلات سیاسی آمریکا و متحدان کلیدی غربی، هیچ‌گونه تمایزی وجود ندارد. آنان به شدت در اشتباه به سر می‌برند.
ذهنیت خودارجاعی که به سوی منافع واشنگتن و متحدان آن کشور منحرف شده، نظم مبتنی بر ایدئولوژی نولیبرال و آغشته به استاندارد‌های دوگانه است؛ فاجعه غزه بارزترین و تازه‌ترین نمونه این نظم است. این دستور کار را می‌توان با  یک شعار غیر رسمی خلاصه کرد: «برای دوستان من همه چیز، برای دشمنان من قانون».
جای تعجبی ندارد که گزارش جامعه اطلاعاتی آمریکا، چین، روسیه و ایران را به همراه تعدادی از بازیگران غیردولتی (از جمله حزب‌الله لبنان، حماس در فلسطین و انصارالله در یمن) متهم می‌کند. چنین رویکرد مضحکی اکنون آشکارا از سوی بسیاری از کشور‌های به اصطلاح جنوب جهانی نه تنها پذیرفته نمی‌شود بلکه به چالش کشیده شده یا دست کم مورد خشم قرار می‌گیرد. تنها تعداد کمی از کشور‌ها در اروپا و شرق آسیا برتری ایالات متحده را پیش نیاز سیستم بین‌المللی می‌دانند. نظم جهانی از پیکربندی تک قطبی به پیکربندی چند قطبی در حال تغییر است. در طول تاریخ، امپراتوری‌ها ظهور کرده و سپس از هم فروپاشیده‌اند. عاقلانه خواهد بود که سیاستگذاران ایالات متحده خود را با این قواعد تاریخ تطبیق دهند. آنان اکنون بر سر یک دو راهی برای انتخاب قرار دارند: حکم تاریخ را بپذیرند همان طور که بریتانیا به تدریج از سال ۱۹۴۵ انجام داده یا به طور فاجعه‌آمیزی در برابر آن مقاومت کند.
اشاره به بحران غزه در گزارش مذکور دید روشن‌تری درباره دیدگاه‌های دیستوپیایی نهاد‌های اطلاعاتی آمریکا ارائه می‌دهد: «فقط باید به بحران غزه نگاه کرد که توسط یک گروه تروریستی غیردولتی بسیار توانمند درون حماس آغاز شد. این اقدام با بلندپروازی ایران و با روایت تشویق شده توسط چین و روسیه برای تضعیف ایالات متحده تشدید می‌شود. این وضعیت نشان می‌دهد که چگونه یک بحران منطقه‌ای می‌تواند تاثیرات گسترده‌ای داشته باشد و همکاری بین‌المللی را در سایر موضوعات مبرم پیچیده سازد».
این بخش نشان می‌دهد که جامعه اطلاعاتی آمریکا اساسا نمی‌تواند درگیری در غزه را دقیقا ببیند: یک مبارزه آزادیبخش ملی که توسط چندین دهه اشغال بی‌رحمانه و بدون مجازات اسرائیل در سرزمین‌های فلسطینی آغاز شده است؛ اشغالگری‌ای که با تحویل تسلیحات گسترده از سوی آمریکا و ایجاد یک سپر سیاسی برای اسرائیل میسر شده است. هم چنین، باید به نقش حمایتی آمریکا در شورای امنیت اشاره کرد که اگر وجود نداشت، اسرائیل مسئول ارتکاب جنایات جنگی شناخته می‌شد.
عامل واقعی تضعیف جایگاه جهانی آمریکا، اقدامات ادعایی آن دولت‌ها نیست بلکه رفتار استاندارد‌های دوگانه واشنگتن است از جمله حمایت بی‌دریغ آمریکا از حمام خون 
به راه انداختن اسرائیل در غزه. دولت بایدن پس از طرح قطعنامه آتش‌بس در شورای امنیت، با آن مخالفت کرد و تلاش نمود با غیر الزام‌آور خواندن آن معنا و تاثیر قطعنامه را به حداقل سطح ممکن تقلیل دهد. بیش از ۳۴۰۰۰ نفر در غزه کشته شده‌اند.

:: بازدید از این مطلب : 239
|
امتیاز مطلب : 232
|
تعداد امتیازدهندگان : 49
|
مجموع امتیاز : 49
نویسنده : عبدالرضا جودکی
چهار شنبه 12 ارديبهشت 1403
در طی روزهای گذشته، بسیاری از دانشگاه‌های سطح یک آمریکایی صحنه اعتراض دانشجویان به سیاست‌های دولت آمریکا و همچنین شرکت‌های بزرگ آمریکایی در حمایت صرف و تمام و کمال از جنایات و نسل‌کشی رژیم صهیونیستی بود.
این اعتراضات که در ابتدا از دانشگاه کلمبیا در شهر نیویورک شروع شد به سرعت به اکثریت دانشگاه‌های آمریکایی تسری پیدا کرد. در این اعتراضات بالغ بر 200 دانشگاه آمریکایی صحنه اعتراض به حمایت‌های آمریکا از رژیم صهیونیستی بود. اعتراضات دانشجویان آمریکایی در دانشگاه‌های معروف این کشور و در اکثریت دانشگاه‌های عضو آیوی لیگ پرشورتر بود. این موضوع از آن جهت حائز اهمیت است که دانشجویان دانشگاه‌های برتری همچون کلمبیا،‌ هاروارد، ییل، مؤسسه فناوری ماساچوست(MIT)، دانشگاه کالیفرنیا در لس آنجلس(UCLA)، پنسیلوانیا، پرینستون و... جزو برترین دانشجویان در سطح این کشور و همچنین در سطح جهان هستند. فارغ‌التحصیلان این دانشگاه‌ها نقش مهمی در بوروکراسی و دیوان‌سالاری آمریکا داشته و پیش از این نیز در زمان جنگ ویتنام، جنبش‌های دانشجویی دولت آمریکا را به توقف جنگ مجبور ساختند. در طی روزهای سپری شده از آغاز این اعتراضات نیروهای نظامی و پلیس ایالتی و نیروهای امنیتی آمریکا به شدید‌ترین شکل ممکن با این اعتراضات برخورد کرده و بسیاری از دانشجویان و اساتید معترض را مورد ضرب و شتم قرار دادند. تخمین‌ها و گزارش‌های حاکی از این است که در این اعتراضات تاکنون بیش 
از 1000 دانشجو و استاد دستگیر و مورد پیگرد قرار گرفته‌اند. گرچه محافل وابسته به دولت آمریکا، از دولت فدرال آمریکا مستقر در واشنگتن دی. ‌سی در باب این اعتراضات سلب مسئولیت کردند و برخورد‌ها را به نیروهای ایالتی و دادستانی ایالتی مرتبط دانسته‌اند ولی بررسی‌ها نشانگر این است که چه در ایالت‌های تحت فرمانداری دموکرات همچون نیویورک و چه در ایالت‌های جمهوریخواه همچون تگزاس برخورد با دانشجویان بسیار شدید و بی‌رحمانه بوده است. این اعتراضات به سرعت در دانشگاه‌های معروف اروپایی در فرانسه، آلمان‌، انگلستان و ایتالیا گسترش یافت و به موجی جهانی تبدیل شده است. 
لال شدن اپوزیسیون پرهیاهو 
معجزه اعتراضات آمریکا 
با شروع اعتراضات سراسری در دانشگاه‌های آمریکا، اپوزیسیون پرهیاهو خارج‌نشین که علی‌رغم رأفت اسلامی نظام در قبال بسیاری از دانشجویان فریب خورده، کوچک‌ترین برخورد قانونی را به دستاویزی برای حمله به نیروهای انتظامی تبدیل می‌کردند، ناگهان سیاست سکوت در قبال این برخوردهای خشن در «محیط دانشگاه» را در پیش گرفتند.
آنان در حالی در مقابل ضرب و شتم دانشجویان آزادیخواه در آمریکا و حضور پلیس و نیروهای امنیتی آمریکایی در داخل دانشگاه سکوت کرده‌اند که در کشورمان نیروهای انتظامی به محیط دانشگاه ورود پیدا نکرده و برای حریم علم و دانش ارزش بسیاری قائل هستند.
وجدان‌های بیدار در آمریکا 
بدون شک اعتراضات سراسری یکی از مهم‌ترین وقایع و تحولات چند ماه گذشته به شمار می‌آید. کمتر کسی انتظار این را داشت که در جایی از جهان که مهم‌ترین جولانگاه ثروت و رسانه لابی‌های یهودی و اوانجلیست‌ها به شمار می‌آمد به ناگاه چنین موج سهمگینی از اعتراض به جنایت‌های بی‌شمار و بی‌حد و اندازه اسرائیل شکل بگیرد. وجدان‌های بیدار در آمریکا نشان دادند که علی‌رغم میلیاردها دلار ثروت یهودیان در آمریکا و علی‌رغم حضور و تسلط آنان بر دیوان‌سالاری و اقتصاد و فرهنگ و هنر آمریکا، در آخر وجدان‌های بیدار صدای مظلومان را به ثروت و رسانه ظالمان ترجیح می‌دهند. 
پیش از این اعتراضات نیز، آرون بوشنل ۲۵ ساله یکی از اعضای نیروی هوائی ایالات‌ متحده با اقدام خود نشان داد که در قلب ماشین جنگی بزرگ‌ترین حامی اسرائیل نیز آزادگان بسیاری هستند که در آینده بلای جان حامیان ظلم و ستم خواهند شد.
پیام رهبری به جوانان غربی
پیش از این، رهبر معظم انقلاب در زمانی که شاید کمتر کسی به بیداری وجدان‌های بشری در غرب امید داشت، با امید به طینت حق‌طلب در بین جوانان غربی و همچنین امید به آزادگی مردم در غرب در بخشی از پیام خود بیان داشتند: «جوانان عزیز! من امید دارم که شما در حال یا آینده، این ذهنیّت آلوده به تزویر را تغییر دهید؛ ذهنیّتی که هنرش پنهان کردن اهداف دور و آراستن اغراض موذیانه است. به نظر من نخستین مرحله در ایجاد امنیّت و آرامش، اصلاح این اندیشه‌ خشونت‌زا است. تا زمانی که معیارهای دوگانه بر سیاست غرب مسلّط باشد، و تا وقتی که تروریسم در نگاه حامیان قدرتمندش به انواع خوب و بد تقسیم شود، و تا روزی که منافع دولت‌ها بر ارزش‌های انسانی و اخلاقی ترجیح داده شود، نباید ریشه‌های خشونت را در جای دیگر جست‌وجو کرد.» ایشان در قسمتی دیگر این پیام اشاره داشتند: «دنیای باختر قرن‌هاست که مسلمانان را به خوبی می‌شناسد؛ هم آن روز که غربیان در خاک اسلام میهمان شدند و به ثروت صاحبخانه چشم دوختند، و هم روز دیگر که میزبان بودند و از کار و فکر مسلمانان بهره جستند، اغلب جز مهربانی و شکیبایی ندیدند. بنابراین من از شما جوانان می‌خواهم که بر مبنای یک شناخت درست و با ژرف‌بینی و استفاده از تجربه‌های ناگوار، بنیان‌های یک تعامل صحیح و شرافتمندانه را با جهان اسلام پی‌ریزی کنید. در این صورت، در آینده‌ای نه‌چندان دور خواهید دید بنایی که بر چنین شالوده‌ای استوار کرده‌اید، سایه‌ اطمینان و اعتماد را بر سر معمارانش می‌گستراند، گرمای امنیّت و آرامش را به آنان هدیه می‌دهد، و فروغ امید به آینده‌ای روشن را بر صفحه‌ گیتی می‌تاباند.»
 
رهبر معظم انقلاب در این پیام با اشاره به تروریسم اسرائیلی فرمودند: «چهره‌ دیگر از تضاد، در پشتیبانی از تروریسم دولتی اسرائیل دیده می‌شود. مردم ستمدیده‌ فلسطین بیش از شصت سال است که بدترین نوع تروریسم را تجربه می‌کنند. اگر مردم اروپا اکنون چند روزی در خانه‌های خود پناه می‌گیرند و از حضور در مجامع و مراکز پرجمعیّت پرهیز می‌کنند، یک خانواده‌ فلسطینی ده‌ها سال است که حتّی در خانه‌ خود از ماشین کشتار و تخریب رژیم صهیونیست در امان نیست.»
بندگی بی‌شرمانه اپوزیسیون
برای جنایتکاران
یکی از وجوه تاسف‌برانگیز تحولات در طی ماه‌هایی که از جنگ اسرائیل و غزه می‌گذرد، بی‌شرمی اپوزیسیون فارسی زبان خارج‌نشین در حمایت از جنایتکارانی است که حتی بسیاری از رسانه‌های غربی حاضر به دفاع از آنان نیستند.
فارغ از هر تعهد دینی و ملی و زبانی‌، انسانیت و بشردوستی، آمال و ایده تمامی انسان‌ها در سرتاسر جهان به شمار می‌آید. تعجب‌برانگیر این که هنوز انسان‌نماهایی هستند که از جنایت وحشیانه و جنون صهیونیستی حمایت کرده و می‌کنند.
سؤال اساسی این است که در زمانی که قلب هر انسانی از شدت و حجم جنایت اسرائیل در غزه به درد آمده و در زمانی که حتی مقامات بسیاری در اتحادیه اروپا و آمریکا علیه جنون نتانیاهو و گالانت و گانتس و دیگر سردمداران این رژیم موضع گرفته و از آن انتقاد کرده‌اند، چگونه اپوزیسیون ضد انقلاب در وقاحت تمام حاضر به چنین حمایتی از اسرائیل شده است.
در ساده‌لوحی و حماقت آنان همین بس که به‌خاطر برداشت اشتباه آنان از ملت ایران، این حمایت حتی نفعی در جهت جذب حمایت از داخل ایران نیز ندارد.
سردمداران اپوزیسیون ضد انقلاب و بالاخص ربع پهلوی حتی این موضوع را نیز فراموش کرده‌اند که شاه مخلوع هم حاضر به حمایت از تمام جنایت‌های این رژیم نبوده و حتی در مقاطعی به کمک اعراب پرداخته بود.
کافی است ربع پهلوی نگاهی به سخنان پدرش در کیهان در سال‌های پیش از انقلاب بیندازد تا حمایت نکردن از اسرائیل در برخی از مقاطع را از وی بیاموزد.
دلیل این وقاحت اپوزیسیون بیش از هرچیز وابستگی مالی و سیاسی آنان به رژیم صهیونیستی است.
ناامیدی اربابان سابق بنگاه‌های دروغ و نفرت‌پراکنی ضد انقلاب پس از شکست آشوب‌های سالیان گذشته، منجر به مشکلات مالی عدیده برای آنان شد. نمود واضح این موضوع تعطیلی شبکه من وتو و رادیو بی‌بی سی در سال گذشته بود.
در این میان شبکه‌های همچون اینترنشنال که در طی سال‌های اخیر به دنبال ارباب جدیدی برای خود بودند، با چراغ سبز رژیم صهیونیستی به سرعت خط حمایت از این رژیم را در پیش گرفته و با وقاحت تمام علاوه‌بر کتمان جنایات اسرائیل در غزه از حمله این رژیم به خاک ایران حمایت کرده و نسخه حمله نظامی به کشورمان را توصیه می‌کردند.
در همین زمینه پیش‌تر باراک راوید، خبرنگار صهیونیست اذعان کرده بود: «موساد به طور منظم از شبکه ایران اینترنشنال، به عنوان بازوی جنگ اطلاعاتی علیه ایران استفاده می‌کند».
واکنش عاشقان غرب
در برابر سرکوب دانشگاهیان در آمریکا
اساتید و چهره‌های مدافع غرب نسبت به اتفاقات دانشگاه‌های غرب، به خصوص آمریکا، در ضرب و شتم دانشجویان و اساتید و بازداشت آنها توسط پلیس سکوت کرده و حاضر به موضع‌گیری نشدند. خبرگزاری فارس در گزارشی به واکنش این افراد پرداخته است.
به‌عنوان مثال، صادق زیباکلام، استاد دانشگاه، در گفت‌وگو با خبرنگار باشگاه خبرنگاران توانا با کنایه گفت: در صورتی مصاحبه خواهم کرد که به من بگویید چند نفر دستگیر شده‌اند و چند نفر مورد ضرب و شتم قرار گرفته‌اند! و یا احمد زیدآبادی، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی اصلاح‌طلب نیز گفت: در صفحه شخصی خود گفته‌ام که فعلا سکوت می‌کنم و هیچ حرفی نمی‌زنم! 
همین‌طور، محسن برهانی، حقوقدان و استاد دانشگاه، در این باره گفت: من را معذور بدارید از مصاحبه، ما باید به چیزهایی بپردازیم که دیگران نپرداخته‌اند!
محمّد قوچانی، روزنامه‌نگار و مدیر مسئول و سردبیر مجله «آگاهی نو» نیز در مورد سرکوب اساتید و دانشجویان در آمریکا و اروپا مصاحبه‌ای نکرد.
حاتم قادری، پژوهشگر و استاد علوم سیاسی دانشگاه نیز در خصوص اتفاقات اخیر آمریکا و اروپا از جمله فرانسه و آلمان  و بازداشت اساتید و دانشجویان در این کشورها حاضر به مصاحبه نشد.
تنها عباس عبدی روزنامه‌نگار مدعی اصلاحات حاضر به مصاحبه شد. وی البته در این مصاحبه سعی کرد ضمن بی‌اهمیت جلوه دادن موضوع تلویحا و یا در مواردی با تصریح سمت سوی مصاحبه را به نقد جمهوری اسلامی و جریان اصولگرا هدایت کند.
وی در بخشی از این گفت‌وگو اظهار داشت: بازداشت اساتید و دانشجویان در آمریکا و اروپا موضوع حادی نیست. او با تاکید بر طبیعی بودن روند بازداشت دانشجویان و اساتید، گفت: بازداشت‌ها هم در ابتدا اتفاق می‌افتد و چیز عجیبی نیست. دانشجویان را دستگیر می‌کنند و به زندان انتقال می‌دهند و بعد هم آزاد می‌کنند و به دادگاه می‌فرستند. دادگاه‌های آمریکا نیز استقلال کافی دارند و دانشجویان می‌توانند در دادگاه از وکلا کمک بگیرند. زمانی که دانشجویان دست به اعتراض می‌زنند برای زندان‌، دستگیری و دادگاه آمادگی و آگاهی دارند.
کارنامه‌ای مملو از وطن‌فروشی
و بی‌وجدانی
 کارنامه ننگین اپوزیسیون در طی چند دهه گذشته، پر از صفحات سیاه وطن‌فروشی آنان بوده است. در طی این سال‌ها، افرادی که بعد‌تر نشان دادند هیچ دلبستگی به کشور و خاک ایران ندارند و خواستار تحریم و فشار بر مردم و همچنین حمله نظامی به کشور شدند، شعار نه غزه، نه لبنان را در فتنه 88 سر می‌دادند.
از همان سال‌ها دنباله‌های داخلی آنان بالاخص در طیف تندرو مدعی اصلاح‌طلب، همیشه خط ضدیت با کشور و منافع ملی کشور را در پیش می‌گرفتند.
این افراد که همیشه در جهت منافع اسرائیل قدم برمی‌داشتند، درست هماهنگ با صهیونیست‌ها به صحنه‌های اقتدار ایران حمله و کشور را به عقب‌نشینی و بی‌تفاوتی در برابر جنایات اسرائیل توصیه می‌کردند.
بررسی سیر فعالیت تندروهای مدعی اصلاحات در چند دهه اخیر به‌خوبی میل آنان به سمت ضدیت با انقلاب و همچنین حمایت از رژیم صهیونیستی را نشان می‌دهد.
سیر به قهقرا رفتن انسانیت و اخلاق و وجدان در بین طیف ضدانقلاب و همچنین تندروهای مدعی اصلاح‌طلبی را می‌توان در اغتشاشات 1401 به‌خوبی مشاهده کرد.
حمایت از اسرائیل ننگی است که به هیچ شکل توجیه‌پذیر نیست حتی در غرب.
 
 

:: بازدید از این مطلب : 211
|
امتیاز مطلب : 226
|
تعداد امتیازدهندگان : 50
|
مجموع امتیاز : 50
نویسنده : عبدالرضا جودکی
پنج شنبه 30 فروردين 1403
نشریه آمریکایی فارین‌پالیسی تاکید کرد: ایران قادر بود در عملیات اخیر حتی تل‌آویو را هم هدف بگیرد اما خویشتنداری کرد.
فارین‌پالیسی در تحلیل مشترکی به قلم دنیل بایمن عضو اندیشکده مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌المللی و استاد دانشگاه جورج تاون و کنت پولاک، تحلیلگر انستیتوی امریکن انترپرایز نوشت: حمله ایران به اسرائیل نگرانی‌ها از فراگیر شدن یک جنگ منطقه‌ای در خاورمیانه را افزایش داده است. ایران حملاتی پهپادی و موشکی را علیه اسرائیل به اجرا گذاشت و یک کشتی کانتینری مرتبط با اسرائیل را در تنگه‌هرمز توقیف نمود. این حملات پس از آن صورت گرفت که اسرائیل در حمله‌ای هوائی به ساختمان متعلق به سفارت ایران در دمشق چند فرمانده عالی‌رتبه نظامی این کشور را ترور کرد. حمله روز شنبه ایران، اندکی شدیدتر از حمله سال ۲۰۲۰ با ۱۵ موشک بالستیک به پایگاه نظامی عین‌الاسد به تلافی ترور ژنرال قاسم سلیمانی بود. 
کسانی که در حمله اسرائیل به ساختمان سفارت ایران در دمشق کشته شدند به اندازه سلیمانی شناخته‌شده و قدرتمند نبودند، اما تلافی این ترور بزرگ‌تر و پیچیده‌تر بود. این اختلاف نشان می‌دهد که حمله اخیر هدفی بیش از بازیابی حیثیت و غرور را دنبال می‌کرده است. این حمله مربوط به عنصر بازدارندگی بوده است. 
ایران از میزان توانمندی سامانه‌های دفاع هوائی اسرائیل به خوبی آگاه است. تقریباً با قطعیت می‌توان گفت که حمله به نوعی طراحی شده بود که حداقل بخشی از پرتابه‌ها با عبور از سامانه‌های دفاعی موجب به بار آمدن میزانی از خسارات شود. ایرانی‌ها می‌توانند بگویند که حمله دو شب پیش برای اتباع اسرائیل وحشت‌آور و برای دولت‌شان هشداردهنده بوده است. ایران احتمالاً امیدوار است که این حمله به اندازه کافی برای مقامات اسرائیل ناخوشایند بوده باشد که آنها را وادار به توقف انجام عملیات‌هایی نظیر عملیات اول آوریل در آینده کند.
هرچند حمله با ۳۰۰ پهپاد و موشک حمله‌ای سهمگین به نظر می‌رسد، اما در عین حال نشانه‌هایی از خویشتنداری نیز در آن دیده می‌شود که بیانگر نگاه تهران نسبت به عدم افزایش بیشتر تنش است. اولاً، ایران می‌توانست تعداد پهپاد‌ها و موشک‌های شلیک شده را حداقل به دو برابر حمله روز شنبه برساند. ثانیاً گزارش‌های اولیه حکایت از آن دارد که تمرکز اصلی حمله بر روی یک یا دو هدف نظامی بوده است. این عامل نیز نشان می‌دهد که طرف ایرانی محتاطانه عمل کرده است. حمله ایران می‌توانست تل‌آویو یا حیفا را هدف قرار دهد یعنی مناطقی که تاثیر حمله را بسیار عمیق‌تر و تعداد تلفات غیرنظامیان را بیشتر کند.
ثالثاً، حزب‌الله در این حمله نقشی نداشت. حزب‌الله برگ برنده اصلی ایران به‌شمار می‌رود. این گروه با دارا بودن زرادخانه‌ای متشکل از بیش از ۱۵۰هزار موشک و راکت می‌توانست سامانه دفاعی اسرائیل را فلج کند. اما تهران تنها در صورتی از کارت حزب‌الله استفاده می‌کند که اقدامی که قصد انجامش را دارد بسیار حیاتی و مهم باشد.
همه این مفروضات این ارزیابی استراتژیک را تقویت می‌کند که ایران به دنبال تشدید تنش نیست. حمله ۷ اکتبر حماس ضربه‌ای کاری بر پیکره اسرائیل وارد کرد، طرح‌های اسرائیل و عربستان برای عادی‌سازی روابط را به‌هم ریخت و موجب شد تا بخش عمده خاورمیانه و سایر کشور‌های جهان اسرائیل و ایالات‌متحده را بابت تمام این قضایا سرزنش کنند. 
ایران تاکنون هرگز از خاک خود مستقیماً اسرائیل را هدف قرار نداده بود و با حمله روز شنبه اکنون این خط قرمز را زیر پا گذاشته است. اسرائیل نیز اکنون این حق را برای خود قائل است که به صورت علنی مشابه چنین حمله‌ای را به خاک ایران انجام دهد. اما محاسبات اسرائیل نیز پیچیدگی خاص خودش را دارد. ایران مسئول تجهیز، تامین مالی و آموزش تعدادی از دشمنان منطقه‌ای اسرائیل نظیر حماس و حزب‌الله است. رهبران اسرائیل در حال آماده شدن برای جنگی با حزب‌الله هستند و برخی حتی بروز چنین جنگی را اجتناب‌ناپذیر می‌دانند. ایران همچنین از حوثی‌های یمن حمایت می‌کند که در پوشش ضربه زدن به اسرائیل در حال حمله به کشتیرانی بین‌المللی هستند. تعجبی ندارد که رهبران اسرائیل معتقد باشند توقف نفوذ منطقه‌ای ایران باید اولویت نخست این کشور باشد.
 
نیویورک تایمز: حمله ایران پیروزی بزرگ منطقه‌ای بود
«حملات خسارت‌بار ایران به اسرائیل، پیروزی داخلی و دیپلماتیک در منطقه بود؛ زیرا به ایران اجازه داد تا توانمندی‌‌های خود را در مقابل اسرائیل نشان دهد و دولت‌های رقیب خاورمیانه را که اغلب بی‌سر و صدا با اسرائیل کار می‌کنند، رسوا کند».
پاتریک کینگزلی در نیویورک‌‌تایمز نوشت: پرتاب‌‌های گسترده موشکی و پهپادی آخر هفته ایران به سوی اسرائیل، جنگ سایه بلندمدت طرفین را به یک رویارویی مستقیم تبدیل و این نگرانی را ایجاد کرد که پارادایم قدیمی آنها مبنی بر ضربات دقیق‌سنجیده شده با چیزی آشکارتر، خشن و مخاطره‌‌آمیز جایگزین شده است. اما اسرائیل هنوز به حمله ایران پاسخ نداده است. مقامات اسرائیل به جای اینکه مردم را برای رویارویی با رقیب اصلی خود آماده کنند، تلاش دارند نشان دهند شرایط به حالت عادی بازگشته است، محدودیت‌ها را برای تجمعات بزرگ برداشته و به مدارس اجازه بازگشایی دادند.
برخی از سیاستمداران راست‌‌گرای اسرائیل، که از پاسخ فوری ناامید شده‌‌اند، استدلال کرده‌‌اند که اسرائیل باید با قدرت - و به زودی - حمله کند وگرنه خطر از دست دادن قدرت بازدارندگی خود را دارد. دیگر مقامات میانه‌‌روتر استدلال کرده‌‌اند که اسرائیل باید قبل از واکنش زمان لازم را بگذارد و از حمایتی که از متحدان و بازیگران منطقه‌‌ای دریافت کرده، استفاده کند؛ زیرا پیش از این ماجرا، بسیاری از قضیه جنگ اسرائیل در غزه عصبانی بودند. هرگونه پاسخ قهرآمیز اسرائیل، خشم بایدن را ممکن است در پی داشته باشد؛ زیرا بایدن، اسرائیل را برای کاهش تنش تحت فشار قرار داده و در صورت رویارویی بزرگ، اسرائیل به حمایت نظامی او نیاز دارد. به طور خلاصه، مراحل بعدی درگیری نامشخص است. به گفته تحلیلگران، ماهیت پاسخ اسرائیل می‌تواند احتمال وقوع یک جنگ منطقه‌‌ای را افزایش یا کاهش دهد و می‌تواند روابط اسرائیل با کشورهای عربی را که از جنگ غزه انتقاد می‌کنند، بهبود بخشد یا تیره کند.
حمله آخر هفته، که در آن ایران صدها پهپاد و موشک در حال انفجار را عمدتا از خاک خود به سمت اسرائیل برای اولین بار ارسال کرد، به تلافی کشته شدن هفت نظامی ایرانی در سوریه بود. از نظر نظامی، حملات ایران نشان‌دهنده تمایل این کشور برای مقابله مستقیم با اسرائیل به جای استفاده از نیروهای نیابتی منطقه‌‌ای بود، و در نتیجه فرضیات اسرائیل در مورد آستانه خطر ایران را تغییر داد.
ایران گفته است که هرگونه «اشتباه» اسرائیل در آینده با پاسخی «به طور قابل‌توجهی شدیدتر» مواجه خواهد شد. تحلیلگران می‌‌گویند که اگر اسرائیل به گونه‌‌ای به ایران واکنش نشان دهد که منطقه را به جنگ بکشاند، روابط خوبی که اسرائیل اخیرا با متحدان خود به دست آورده، به سرعت از بین می‌رود.
برای ایران، حملاتی که باعث برخی خسارات به اسرائیل شد، پیروزی داخلی و دیپلماتیک بود؛ زیرا به ایران اجازه داد تا توانمندی‌‌های خود را در مقابل اسرائیل نشان دهد. تحلیلگران گفتند که این حمله همچنین به متحدان ایران در کشورهایی مانند لبنان و یمن اطمینان داد که ایران مایل است خطر حمله به اسرائیل از خاک خود را تحمل کند و به گفته آنها، این امر به ایران اجازه داد تا رهبران رقیب خاورمیانه را که اغلب بی‌سر و صدا با اسرائیل کار می‌کنند، رسوا کند. یک  کارشناس مطالعات بین‌المللی پیشرفته در دانشگاه جانز هاپکینز در واشنگتن، گفت: ایران می‌‌خواهد «لباس محافظت از جهان اسلام را به تن کند. آنها اساسا قدرت خود را برای مخاطبان منطقه‌‌ای نشان می‌دهند و به طور همزمان، ضعف رهبران عرب در منطقه را برملا می‌کنند. ملت‌‌های عرب به این شکل مستقیم که ایران با اسرائیل مقابله کرده، برخورد 
نکرده‌‌اند.»
اما عکس این قضیه صادق بود و حداقل یک کشور عربی یعنی اردن، مستقیما در دفع حملات ایران نقش داشت و گمان می‌رود که دیگران بی‌‌سر و صدا یا از طریق اشتراک‌‌گذاری اطلاعات یا ارسال داده‌‌های جمع‌‌آوری‌‌شده از حسگرهای شناسایی موشک، به اسرائیل کمک کرده باشند. اردن، همسایه شرقی اسرائیل، دارای جمعیت زیاد فلسطینی است و به طور مرتب از جنگ در غزه انتقاد کرده است.
 
گزارش شورای آتلانتیک از سرسپردگی شاه اردن و نارضایتی مردم
اندیشکده شورای آتلانتیک اذعان کرد: شاه اردن نشان داده که حاضر است خواست مردم را قربانی کند تا بتواند همچنان متحد واشنگتن بماند. همین موجب نارضایتی مردم اردن شده است.
این اندیشکده آمریکایی در ارزیابی خود خاطرنشان کرد: حتی قبل از عملیات ۷ اکتبر حماس، مقام‌های اردنی با انتقادات زیادی مواجه بودند. نرخ بیکاری در اردن هاشمی تا ۲۲درصد افزایش یافته بود. نتایج یک نظرسنجی در آن بازه زمانی نشان می‌داد ۶۳درصد جوانان ۱۸ تا ۲۹ سال اردنی به دلیل مشکلات اقتصادی به مهاجرت فکر می‌کنند. این رقم از درصد جوانان لبنان که بحران اقتصادی را تجربه می‌کند یا عراق که تحت تأثیر تنش‌های منطقه‌ای و داخلی است، بیشتر است.
در چنین وضعیتی جنگ غزه آغاز شد تا شرایط از قبل هم بدتر شود. از پائیز ۲۰۲۳، صنعت گردشگری اردن تحت تأثیر جنگ ضربه قابل‌توجهی را متحمل شد و تعداد توریست‌هایی که به این کشور سفر می‌کردند، کاهش قابل‌توجهی یافت. این مسئله اقتصاد ضعیف اردن را ضعیف‌تر کرد و به تشدید نارضایتی‌ها در داخل این کشور دامن زد.
علاوه‌بر این، ۵۰ الی ۶۰درصد جمعیت اردن را مهاجران فلسطینی تشکیل می‌دهند و حتی همسر پادشاه، ملکه رانیا اصالتی فلسطینی دارد. جای تعجب ندارد که در این شرایط بسیاری از اردنی‌ها علیه حمله نظامی اسرائیل به غزه و اقدامات ارتش اسرائیل در این منطقه موضع می‌گیرند. براساس نظرسنجی دانشگاهی در اردن، ۶۶درصد از اردنی‌ها از عملیات ۷ اکتبر که از سوی حماس علیه اسرائیل انجام شد، حمایت می‌کنند. این جمعیت، با افزایش آمار تلفات فلسطینیان صدای اعتراض‌شان را بلند کردند و صدها هزار نفر از اردنی‌ها بارها در مناطق مختلف از جمله پایتخت اردن به خیابان آمدند تا اعتراض‌شان را نسبت به این مسئله اعلام کنند.
حکومت اردن احساس خوبی به این اعتراضات پرجمعیت نداشت. در اعتراضات حمایت از فلسطین در امان، دست‌کم هزار نفر از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شدند. به گفته فعالان اردنی، انتقاد از مواضع شاه اردن درخصوص جنگ غزه یکی از اصلی‌ترین دلایل بازداشت بسیاری از معترضان بود.
دولت اردن پس از بازداشت فعالان در امان، درک کرد که نیاز دارد تا با افزایش انتقادات از اسرائیل، خود را بیشتر با نظرات افکار عمومی هماهنگ کند. ملکه رانیا در مصاحبه‌های بسیاری، به رهبران غربی حمله کرد که چرا اسرائیل را به قتل‌عام غیرنظامیان فلسطینی متهم نکردند. عبدالله دوم نیز کوشید در اعتراض‌ها به کاهش کمک‌ها به سازمان ملل متحد برای کمک به پناهندگان فلسطینی نقش پررنگی ایفا کند. پادشاه اردن همچنین در اقدامی تبلیغاتی در ماه فوریه با لباس نظامی سوار بر بالگرد شد تا در عملیات انتقال بسته‌های کمک به مردم فلسطین مشارکت کند.
در ۱ نوامبر ۲۰۲۳، اردن سفیر خود را از تل‌آویو فراخواند و به سفیر اسرائیل در امان دستور داد تا پایان جنگ غزه به اردن بازنگردد. سپس در ۱۶ نوامبر ۲۰۲۳، پس از کشته شدن هزاران فلسطینی در غزه، وزیر امور خارجه، اعلام کرد اردن حاضر نیست به پیشبرد توافق آب در برابر انرژی با اسرائیل و امارات ادامه دهد. او همچنین گفت که اسرائیل به‌عنوان یک «نیروی اشغالگر» نمی‌تواند از «دفاع مشروع» به‌عنوان توجیهی برای اقداماتش در غزه استفاده کند.
اردن در عمل نگران است که اگر در برابر اسرائیل سیاست سختگیرانه‌تری را در پیش گیرد یا با ایالات‌متحده در زمینه‌های مختلف همکاری نکند، کمک مالی سالیانه واشنگتن به امان قطع شود و مشکلات داخلی در اردن تشدید شود. عبدالله دوم نشان داده که حاضر است خواست مردم را قربانی کند تا بتواند همچنان متحد واشنگتن بماند.
تحلیل اندیشکده آمریکایی در حالی منتشر شده که بیگاری دادن دولت اردن به غرب و اسرائیل به هنگام حمله اخیر ایران، موجی از خشم و انزجار گسترده را در اردن و دیگر کشورهای اسلامی برانگیخته است.
 
تحلیلگر صهیونیست: حمله ایران ناتوانی ما را به نمایش گذاشت
بی‌بی‌سی عربی با وجود جانبداری از رژیم صهیونیستی اذعان کرد که ایران با حمله اخیر، تصویر بازدارندگی اسرائیل را در هم شکست.
در گزارش این بخش شبکه بی‌بی‌سی آمده است: ایران شنبه شب بیش از ۳۰۰ پهپاد و موشک به سوی اسرائیل پرتاب کرد. ایران این حمله را یک پیروزی توصیف کرده است.
دکتر اریک رونتسکی، پژوهشگر مرکز‌ موشه‌‌دایان دانشگاه تل‌آویو می‌گوید: اسرائیل به خاطر اعلام وضعیت هشدار فوق‌العاده، یک‌ امتیاز از دست داده است. این کار باعث ایجاد نگرانی و اضطراب عمومی در میان اسرائیلی‌ها شد و بسیاری اکنون نگران تکرار چنین حملاتی هستند. اسرائیل متحمل ضررهایی شد. حملات ایران نشان داد که اسرائیل درک درستی از مناسبات قدرت در خاورمیانه ندارد و ناتوانی اسرائیل را در بازدارندگی ایران برای حمله به نمایش گذاشت.
رونتسکی یادآوری می‌کند: نگرانی‌های زیادی در داخل اسرائیل وجود دارد. مشکلات و اختلافات مربوط به سیاست داخلی در اسرائیل، هم‌زمان با جنگ غزه خشم عمومی را برانگیخته و ناکامی تلاش‌ها برای آزادی گروگان‌ها بر این خشم دامن زده است.
هشام جابر، ژنرال بازنشسته لبنانی که کارشناس امور نظامی و استراتژیک و مدیر مرکز مطالعات خاورمیانه در بیروت است، به بی‌بی‌سی عربی گفت: غافلگیری حملات ایران در این بود که غافلگیرکننده نبود. قبل از این حملات، دو هفته «جنگ روانی» در جریان بود که باعث شد اسرائیل در حالت بیم و هراس قرار بگیرد. همین حالت باعث آسیب روانی و میدانی شد که دلیل آن بروز اختلال در بسیاری از خدمات و امکانات عمومی و از خانه خارج نشدن بسیاری از اسرائیلی‌ها بود.
هشام جابر عملیات ایران را «پیامی از آتش» توصیف می‌کند که با هدف نمایش قدرت و قابلیت نفوذ به اعماق اسرائیل و محک زدن آمادگی پدافند هوایی اسرائیل انجام شد. او همچنین بر این باور است که حمله ایران باعث شد تهران بخشی از اعتبار سیاسی خود را باز یابد.
این کارشناس نظامی معتقد است: ایران این حجم عظیم پهپادها را با هدف مختل کردن سیستم پدافند هوایی اسرائیل فرستاد. سیستم گنبد آهنین اسرائیل نمی‌توانست تمام موشک‌هایی را که پرتاب شده بود رهگیری کند و برای این کار به کمک نیروهای آمریکا و بریتانیایی مستقر در خاورمیانه نیاز داشت. اگر اسرائیل تصمیم به واکنش نظامی بگیرد، با واکنش شدید ایران روبرو خواهد شد.
فواز جرجیس، استاد روابط بین‌الملل در مدرسه اقتصاد لندن، یک‌ جنبه منفی برای اسرائیل در نظر می‌گیرد و آن را نوعی شکست استراتژیک می‌داند که نقاط ضعف اسرائیل را نمایان می‌کند. او می‌گوید: ایران با این حملات، نفع سیاسی برده چون اراده‌اش برای درگیری مستقیم با اسرائیل را به صورتی بی‌پرده برای مردم، متحدان و دشمنانش نمایش داده است. ایران ثابت کرده که اسرائیل نمی‌تواند به تنهایی از خود دفاع کند، بلکه برای این کار نیاز به متحدان غربی خود دارد، چون بسیاری از موشک‌ها را آمریکا، بریتانیا، فرانسه و اردن منهدم کردند.
او می‌گوید: هدف اصلی اسرائیل از حملات مکرر اخیر به اهداف ایرانی این بود که نشان دهد ایران ضعیف است و جرات نمی‌کند وارد رویارویی مستقیم شود. اما ایران این تصویر را در هم شکست.
 

 


:: بازدید از این مطلب : 235
|
امتیاز مطلب : 225
|
تعداد امتیازدهندگان : 50
|
مجموع امتیاز : 50
نویسنده : عبدالرضا جودکی
پنج شنبه 30 فروردين 1403

 

تراژدی حلبچه، نمایه ای تلخ از استاندارد چندگانه غرب در مقوله حقوق بشر

ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان یادداشتی با عنوان تراژدی حلبچه، نمایه ای تلخ از استاندارد چندگانه غرب در مقوله حقوق بشررا در صفحه توئیتر خود منتشر کرد و نوشت:

۲۵ اسفند سالروز حمله وحشیانه شیمیایی رژیم بعث عراق به مردم بی‌دفاع حلبچه بود. روزی که سرنوشت یک شهر در چند ثانیه رقم خورد و بیش از ده هزار نفر در اثر استنشاق گاز سمی و ممنوعه دیده از جهان فروبستند.

برای مردم حلبچه و نیز برای مردم شهرهای مرزی جمهوری اسلامی ایران که خود پیش از این قربانی این نوع سلاح شده بودند و در آن مقطع پذیرای مجروحان و بازماندگان این فاجعه تاریخی بودند، این روز سیاه و شوم هرگز فراموش نخواهد شد.

تلخی یادآوری فاجعه حلبچه در بستر تاریخ، زمانی مضاعف می‌شود که به یاد می‌آوریم رژیم بعث عراق توسط برخی از کشورهای اروپایی به توانایی تولید گازها و بمب‌های شیمیایی دست یافت و علی‌رغم ممنوعه بودن استفاده از این نوع سلاح غیر انسانی، بارها از آنها در جنگ تحمیلی علیه جمهوری اسلامی ایران و نیروهای ایرانی استفاده و در نهایت نیز برای تنبیه مردم شمال شرق عراق، مبادرت به استفاده گسترده از آن نمود.

رژیم بعث در طول جنگ تحمیلی علیه جمهوری اسلامی ایران، بطور مکرر از جمله در عملیات‌های خیبر، بدر، کربلای ۴، کربلای ۵، کربلای ۸، کربلای ۱۰، تک بازپس‌گیری در مناطق فاو و خیبر، مبادرت به استفاده از انواع گازهای کشنده شیمیایی نمود.

دردناکتر از آنچه بر مردم حلبچه و سردشت و نیز جوانان برومند این سرزمین که برای دفاع از تمامیت ارضی ایران اسلامی همه هستی خود را هبه کرده بودند، گذشت، رفتار مزورانه و ناجوانمردانه برخی کشورهای غربی و حامیان رژیم صدام نسبت به استفاده از این سلاح و واکنش در خصوص آن بوده است.

بر اساس گزارش‌های منتشره توسط سازمان ملل، رژیم صدام در طول سالهای جنگ با جمهوری اسلامی ایران بیش از ۳۵۰ بار مبادرت به استفاده از سلاح های شیمیایی نموده است.

حداکثر واکنش و تلاش سیاسی نهادهای بین‌المللی و کشورهای مدعی دفاع از حقوق بشر نسبت به این رفتارهای غیرانسانی، صدور بیانیه‌های بی‌ارزش بوده که در نهایت نیز از جمهوری اسلامی ایران میخواستند به قوانین و مقررات بین المللی پایبند باشد! این در حالیست که همان دولت‌ها در روزی که وزیر خارجه وقت آمریکا با آوردن شیشه‌ای کوچک که به ادعای خودش حاوی سم کشنده "سیاه زخم" بوده و رژیم صدام به توانایی ساخت و تولید آن برای "حمله گسترده به آمریکا" دست یافته بود، رأی به تنبیه و تغییر رژیم صدام دادند.

کشورها و دولت‌هایی که در آن سالها صدام را تشویق به حمله و تجاوز نظامی به دولت نوپای جمهوری اسلامی ایران نمودند و ضمن حمایت‌های بین‌المللی و سیاسی، از هیچ تلاشی در تغذیه اطلاعاتی، نظامی و ... او دریغ ننمودند، امروزه در کمال ناباوری و با رد کردن تمام مرزهای اخلاقی، با وقاحت وصف ناپذیر مدعی دفاع از حقوق بشر هستند و نوک حملات خود را متوجه جمهوری اسلامی ایران می‌کنند.

همین کشورهای مدعی که از قضا ‌کارنامه‌ای مملو از جنایت و تباهی دارند، در قبال نسل‌کُشی رژیم صهیونیستی و قتل عام بیش از سی هزار زن و کودک و سالخورده طی ۵ ماه، سکوت کرده و تا آنجا پیش رفته‌اند که حتی افکار عمومی خود را در برابر مطامع شوم آن رژیم جعلی و نژادپرست سرکوب می‌کنند!

رنج و درد جسمی و تألمات روحی-روانی ناشی از آنچه در جبهه‌های جنگ بر رزمندگان ایرانی و در مناطقی چون سردشت، شهرهای مرزی و در نهایت حلبچه بر مردم بی‌دفاع و غیرنظامی گذشت، شاید به مدد گذر ایام و کنش‌های روزگار تدریجا آرام گیرد، اما تلخی ناشی از جملات و کلمات سخیف و بی اساس و رفتارهای دوگانه مدعیان دورغین حقوق بشر در برخی کشورهای غربی نسبت به نظام، دولت و ملت ایران، هیچگاه از ذهن و قلب مردم آزاده ایران پاک نخواهد شد.

ناصر کنعانی - سخنگوی وزارت امور خارجه

ترکیه با تمام قوا به تامین تجهیزات اسرائیل ادامه می دهد

کانال تلگرامی ایران،شهر خورشید در مطلبی به تامین تجهیزات اسرائیل از سوی ترکیه پرداخت و نوشت:

ترکیه با تمام قوا به تامین تجهیزات اسرائیل ادامه می دهد.

تحریم تجاری دروغین اسرائیل توسط ترکیه روی کاغذ است و در واقعیت وجود ندارد و عرضه به تدریج در حال افزایش است.

هم اسرائیل تامین می شود و هم عده ای در ترکیه ثروتمندتر می‌شوند.

خانواده اردوغان پشت پرده اصلی این ارتباط و تجارت هستند که در گذشته در بخش دزدیدن نفت عراق و سوریه و یا غارت شهرهای شمالی سوریه در زمان بحران 2012 نقش کاملا پررنگی داشتند.

ترکیه 70 سال است که برای حفاظت از جبهه شمالی اسرائیل تلاش زیادی کرده است.

اگر قدم بعدی ترکیه برای نجات اسرائیل جنگ با ایران باشد، جای تعجب نیست.

اردوغان برای اسرائیل حاضر است تمام مردم ترکیه را قربانی کند.

اگر فشار مقاومت و محاصره اسرائیل افزایش یابد و حزب‌الله آخرین منطقه دریایی اسرائیل را منهدم کند، و یا مقاومت راههای باقی مانده زمینی ارسال تدارکات را ناامن کند، آنگاه شاهد خواهیم بود که اردوغان و دولتش نقش ویژه ای برای کمک به اسرائیل برعهده می‌گیرد تاجاییکه ترکیه با نیروی دریایی و نیروهای هوایی خود به دنبال جنگ با حزب‌الله اقدام کند.

ترکیه با تمام قوا به تامین تجهیزات اسرائیل ادامه می دهد

ترکیه با تمام قوا به تامین تجهیزات اسرائیل ادامه می دهد


:: بازدید از این مطلب : 220
|
امتیاز مطلب : 233
|
تعداد امتیازدهندگان : 51
|
مجموع امتیاز : 51
نویسنده : عبدالرضا جودکی
چهار شنبه 22 فروردين 1403

 

اینفوگرافیک/ طوفان‌الاقصی چه بلایی بر سر اسرائیل آورد؟

 


:: بازدید از این مطلب : 229
|
امتیاز مطلب : 199
|
تعداد امتیازدهندگان : 46
|
مجموع امتیاز : 46
نویسنده : عبدالرضا جودکی
چهار شنبه 15 فروردين 1403

إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أُوْلَئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَةَ اللَّهِ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ (بقره ۲۱۸)

آنان که به دین اسلام گرویدند و از وطن خود هجرت نموده در راه خدا جهاد کردند اینان امیدوار و منتظر رحمت خدا باشند، که خدا بخشاینده و مهربان است.

سرلشکر پاسدار محمد رضا زاهدی به همراه جمعی از همرزمانش، مزد سال ها مجاهدت خالصانه را در لیالی قدر و روز شهادت امیرمومنان علی (ع) دریافت کرد تا در حلقه اولیا و شهدا، متنعم به رضوان الهی شود.


:: بازدید از این مطلب : 312
|
امتیاز مطلب : 214
|
تعداد امتیازدهندگان : 46
|
مجموع امتیاز : 46
نویسنده : عبدالرضا جودکی
شنبه 11 فروردين 1403

سینمای پس از انقلاب اسلامی یک سینما نیست. هم سینمای شریف، متفکرانه، با هنرمندان و نیروهای متخصص کوشا و سالم‌است وهم سینمای دنبال پول و دنیا. هم سینمای فاسد و مروج فحشا و هم سینمای برده و مزدور سیاست قدرت جنایتکار و متجاوز جهانی آثار نجیب و زیبا و خواهان پاکجانی انسان‌های این سینما، آثار اندوهگسار و دردمند و معترض به زشتی‌ها، آثار خیر خواهانه و دلسوز و فراخواننده به حق ناب، در سینمای ما از یادنرفتنی اند. همچنان که فیلم‌های خودفروش با شهوت نام و ننگ زر پرستی در خدمت زورعیان.

 هر چه بود و نبود این سینما در حال افول و مرگ است و الگوهای تکنولوژیک و هنری و ساختاری نویی آن را ادامه خواهد داد. دانش ایرانی/اسلامی در جمهوری اسلامی، باید در صدد پیشرانی جریان نو و در خدمت فساد ستیزی و ریختن سلطه نیروهای کهنه و برده شیطان، به زباله دانی فراموشی باشد. دفن کردن این سلبریتی های فاسد و بچه شیطانهای آمریکایی و کارگردانانی که نقاب دریده و نوکران دجال مستکبر و قدرت شیطانی فرعون عصر شده‌اند و همدست شرارت ظالمان و جنایت قدرتهای جائرند، در بی اعتنایی و طرد کاری عاقلانه است. انان صلاحیت کار قانونی را خود از خویش سلب کرده‌اند. ممانعت از ترویج فساد و جنگ سینمایی‌شان با خدا و معصومیت و اسلام و ایران، تکلیفذحتمی مردم و حکومت است. سینما تنها یک نمونه است، این تغییر ساختار و نفی غربزدگی رسانه‌ها و پاکسازی مستمر، باید شامل همه رسانه‌ها شود. نه تنها مطبوعات بلکه دانشگاه و تلویزیون وهنرها... که رسانه‌های پایه‌ای و مادر نشر حقایق‌اند، نگاه فاسد دولتی و رانتخواری تا کنون، تصویر فجیعی از پاکسازی و تغییر ارائه داده است. سوء استفاده برای بر سر کار آوردن افراد بی لیاقت و قدرت طلب و جاهل و کنار نهادن و نومید کردن افراد نخبه و سالم و جوان و کاردان به سود باندهای مافیایی البته ربطی به تغییر عاقلانه و انقلابی ندارد. این دروغ بزرگی است که تغییر انقلابی ضد تخصص است. تغییر انقلابی در همه جا ودر سینما و رسانه برای رشد تخصص و علم و آزادی رشد نخبگان و نفی فساد و مناسبات رانتخوارانه و موانع بیشرمانه بر سر راه اصلاح انقلابی است وبه کار گیری بهترین نیروها و تکامل تخصص نخبگان آزاده و سالم در جامعه و در رسانه و در سینماست با تغییر فضای منفی به فضای سالم رشد!

جنگ سینمایی، شیطانی‌تر از جنگ نظامی!

قدرت‌های فرعونی علیه انقلاب اسلامی

من در مقاله کدام تغییر، در باره تغییر جهان و آینده‌ای که در پیش است و تغییر ایران، (اکنون و فردایی که از راه می‌رسد) سخن گفتم و گفتگو در باره تغییر رسانه و سینما را به بعد حواله کردم، اکنون آن بعد است. بیاد آوریم که مسیر تغییر جهان، یکی نیست، دوتاست. تغییری که نظام استکباری، فرعونی، شیطانی ی سرمایه سالار و مدرن جهانی پیشه کرده تا به استمرار حیات پر از ظلم و ظللمات و سرکشی‌اش ادامه دهد و راهی است دجالی، اغواگر، با انبوه تباهی‌های هلاکت بار و نابودگری زمین و بپا کردن کشتارها و جنگها و قحطی‌ها و پیش بردن نقشه‌های نهان کارانهٔ قدرت‌های تحت فرماندهی ابلیس و کسانی که استاد شیطان بزرگ‌اند از خاندان سامری روچیلدها و راکفلرها و ادلسون ها و... وقدرت های گمنام اداره کننده جهان گرفته تارهبران کشورهای قدرتمند که اذناب همین کانون‌های وحشی قدرت مستکبر سرمایه جهانی‌اند.

اینان برای اداره جهان از همه کانون‌های قدرت جهانی که در اختیار دارند، سود می‌برند و برنامه می‌ریزند و اجرا می‌کنند. ارکان قدرت این نیروی متفرعن که پاپ دستش را می‌بوسد و رؤسای امریکا و انگلیس وکل اروپا و کشورهای پیرامونی را تعیین می‌کند و سیاست جهانی را پیش می‌برد، عبارت است از:

سرمایه مالی بین المللی، قدرت بانک‌ها و نظام اقتصادی فرا صنعتی که همه صنعت و تجارت جهانی را در اختیار دارد و ادارهٔ بازار واحد جهانی را برعهده گرفته و نیز نهادهای بین المللی سیاسی و اقتصادی را، دانش جهانی و دانشگاه‌ها و مراکز پژوهش و علم جهان را، های تکنولوژی و نیز فناوری تولید انواع سلاح و انرژی و منابع آب جهان و دارو و غذا وقدرت فنی نظام ارتش‌های بزرگ غرب و شرق راکه علیرغم اختلافات ملی و گاه تضاد منافع، در چنگ پروژه‌های همین قدرت جهانی مدیریت می‌شوند، قدرت سیاسی کشورهای بزرگ مثل امریکا و انگلیس و فرانسه و آلمان و... را در خدمت گرفته و قدرت‌های پیرامونی، رسانه‌ها و فناوری پیشرفته، اینتر نت، هوش مصنوعی، لیزر، حسگرهای توسعه یابنده ودانش های پنهان نگه داشته شده و فنونی را که در بخش نظامی انباشت شده و همیشه بسی پیشرفته‌تر از فناوری و دانش رایج و عمومی در جهان است؛ و... همه وهمه را مدیریت و به ارکان قدرت جهانیش بدل کرده است.

این قدرت فرعونی که جهان را با وانموده ها وگیم هاو سناریوهای وحشیانه اداره می‌کند، برای سود بیشتر و ممانعت از انقلاب جهانی و عدل موعود، به عهده می‌گیرد که جنگ‌ها، کشتارها و تغییرات لازم برای بقای سیطره شیطانی‌اش را برنامه ریزی کند آیا این قدرت و مکر به معنای مطلقیت قدرت و فقدان بحران و تضاد است؟ هرگز. اگر قدرت و تدبیر این نیروی فرعونی مطلق بود واهمه‌ای نداشت و نیازمند تغییرات و اغوای تازه به تازه نبود. تضادهای ماهوی سرمایه داری و ناتوانی ماهوی و فرو پاشندهٔ ظلم برابر قدرت مطلق الله و احاطه تدبیر آفریدگار و رب العالمین یگانهٔ هستی، بر ربوبیت وهمی بت متوهم و فرعون و لویاتان فراملی عصر پسامدرن و مدرنیت متاخر منشا سقوط حتمی آن است، وتقدیر متکبر این قدرت را هم همچون همه کفر محارب به دوزخ و نابودی می‌کشاند. در برتری مکر الهی بر مکر و وانموده های فرعونی قدرت جهانی ظلم کنونی تردیدی نیست. این جنگ نهایی عصر ظهور عادل موعود جهانی با عصر بی ایمانی است. آشکار شدن حکمرانی کامل اسلام و ظهور انوار رخشان وعده الهی است که وصف نظام نورانی‌اش و به قدر رسیدن مستضعفان و تجلی شکوه قدرت دادگری الله در زمین و نجات زمین از ظلم و ظلمات و خشکیدگی و تبعیض و جهل و زشتکاری وگرسنگی و خونریزی و بیماری وفقر و نفس پلید وشیاطین و پرده پوشی حقیقت وکاستی ها در روایات اهل عصمت و راستی آمده است. این تغییر و انقلاب جهانی و نابودی تغییر دجالی و دروغ و فریب قدرت ظلمت و ظالم، تقدیر قطعی آینده زمین است و همه تاریخ انبیاء متذکر آن بوده و ظهور عدل جهانی (عج) در دین خاتم را بیان کرده و منتطر آن بوده و در راهان کوشیده و جان باخته‌اند.

اما در باره تغییر جامعه ایران که پیشقراول ایمان به عهد عادل موعود و مؤمن به این تغییر است گفته امدکه انقلاب اسلامی اصلش انجام تکلیف بوده است و تغییر غایی و تحقق عدل جهانی تکلیف ولی عصر عج است. انقلاب اسلامی عالیترین تغییر پیشا ظهور و مجاهدهٔ دوران انتظار، پس از غیبت بقیه الله الاعظم در راه ظهور امام زمان عج و انجام دادن تکلیف در عصر غیبت بوده است. این تغییر کارش اصلاح امور و رهایی از بیعت با کفر و بردگی طاغوت است و گام اول شکست طاغوت را پشت سر نهاده و اکنون گام دوم، تغییر ساختارها و نفی فساد درونی و برپادداشتن ساختار مستقل، سالم و پاکسازی از سلطه طاغوت و اذناب داخلی و انواع ظلم و تباهی را برعهده گرفته است و این دشوارتر از سرنگونی و جنگ خارجی است.

مشخص است که قدرت شیطانی جهانی همه نیروی اغوا و توطئه و فشار و فسادش را گرد می‌آورد که ملت را به خود زنی و دلسردی و خیانت به الله و معصومیت و ولایت امام زمان عج و به خود، وخدمت به فرعون درون و بیرون و قدرت ظلم جهانی وادارد و خود زنی کند و مانع پیشروی شود. سپاه جهل و فساد درون جامعه و حکومت و گرایشات شیطانی ابزار قدرت جایر جهانی در تفرقه و کشاندن مردم به دنبااه روی از دجال زمانه است. اینان در برابر تغییر طلبی الهی، تغییر شیطانی و مطابق نقشه قدرت و فرعون سلطه گر جهانی را طلب می‌کنند. مدرن گرایان، لیبرال‌ها، متحجران، کفار و منافقان بی باور به غیب و امام زمان و...جملگی لشکر این نیروی فرعونیت جهانی‌اند و مخالف تغییرات و پاکسازی و مانع سرانجام دادن تکالیف این دوران! سینمای دنباله رو شیاطین نقشش همین ترویج بی ایمانی به الله و وعده حتمی او و پیوند ملت با ولی الله عج است.

جنگ سینمایی، شیطانی‌تر از جنگ نظامی!

جنگ سینمایی، شیطانی‌تر از جنگ نظامی!

کشمکش‌های جهانی در عصر غیبت

جامعه ایران، کانون همه تضادها و کشمکش‌های جهان در عصر غیبت است تضاد دین و کفر، تضاد حق و باطل، تضاد استقلال و بردگی، تضاد آزادی از شیاطین درون و بیرون و پیروی از ابلیس، تضاد فقر و غنی، استبداد و ضد استبداد، عدالت و ظلم پاکی و فساد وابستگی و رشادت، مدرنیت و سنت الهی دنیا طلبی و باور به غیب، خود پرستی و دیگر دوستی، شهادت و بندگی ناب الله با بی باوری به عبودیت...از جوله تناقضات، تضادها، کشمکش‌های سیاسی در ایران است. شعار نخست انقلاب اسلامی، استقلال بوده، اما از همان روز اول ریاست اجرایی اداره کشور در کف جریانات دلسپرده به وابستگی قرارگرفت تا جایی که جدا از بحران سازی نهضت آزادی و بعد بنی صدر، کابینه‌های سازندگی و اصلاحات و دولت بهار و کابینه اعتدال، جملگی اقتصاد نفتی را زنده نگهداشتند و در نتیجه چشم به الطاف شیطان بزرگ و نومید از قطع وابستگی، عمل کردندو از الگوی ارکستر سمفونیک جهانی به رهبری آمریکا و ساز خدمتگزار و حرف گوش کن ایران در این مجموع و فرمان پذیری از ارباب حضرات در دیباچه برنامه چهارم و دوران اصلاحات به سود سر سپردگی بر نظم قدرت جهانی سخنان باور نکردنی سر دادند.

انقلاب اسلامی و هر دو امام انقلاب تا امروز، خواهان استقلال و شکوفایی کشاورزی و صنعت و تولید و تغییر ساختار جامعه طاغوت زده بوده‌اند، اما کابینه‌ها اکثراً در راه نابودی کشاورزی و دامپروری و تولید کنندگان مردمی و دانش بومی کوشیدند، نیروهای صادق مؤمن درون حکومت به جان زدند تا در قلمرو نظامی با فرماندهی باکری‌ها و کاظمی‌ها و زین الدین ها و ستاری‌ها و قاسم سلیمانی‌ها و دانشمندان گوناگون و شهریاریدها و روشن‌ها و فخری‌ها و تولیدگران مبتکر و... با سیطره شیطان بستیزند و کشتی و هواپیما و پهپاد و توربین و ماهواره و دارو و واکسن و... بسازند، اما قدرت جهانی شیطان بزرگ و اذناب لیبرالش در همه جا و همه مسائل از مسئله فلسطین و لبنان و سوریه و یمن و ... گرفته تا دانش هسته‌ای تا تولید گندم و فناوری‌های «های تک» و تولید صنعتی تا موضوع موشک و اینترنت و هوش مصنوعی مانع‌تر اشیدند و همراهان داخلی فرعون، مروج گلوبالیسم فرهنگی و اقتصادی و قرار دادهای مداخله گرانه ببن المللی وحاکمیت و سلطه نهادهای بین المللی زورگو و... شدند وکنار دشمن اسلام و ایران و سلطه گران قرار گرفتند و نه ازتغییر الهی انقلاب اسلامی و راه امام، بلکه تغییرات مدرن و طبق دستور شیطان دفاع جانانه لببرالیستی کردند و با در دست داشتن قدرت دولت مقابل اهداف امام خمینی و امام خامنه‌ای مقاومت کردند تا مقاومت اسلامی راذچ به شکست بکشانند. سینمای غربگرا در این میان نقش انگیزش عاطفی ملت به سود اهداف سلطه غرب را پیشه کرد.

سینمای ایران و جشنوارهای جهانی

 سینمای جهان و ایران و جشنواره‌های جهانی و داخلی یکی از مهمترین کانون‌های پیشگامان مقابله با تغییر انقلابی بوده‌اند. در پی شکست کفر و سلطه جهانی در عرصه جنگ نظامی و کشتار و تروریسم و تجزیه طلبی و شورشگری و جنگ داخلی و تحریم اقتصادی و جنگ علمی و فلج تکنولوژیک و...، تلاش کردند با جنگ رسانه‌ای و جنگ سبنمایی جبران مافات کنند و پایه‌های فرهنگ و هویت ملی و قدرت روحی؛ و وحدت و ایستادگی برابر بردگی را بانفوذ روحی و ذهنی و فکری وهنری و سینمایی، جبران کنند و کل ملتی را که با گزینش اسلام رهایی بخش، انقلاب کردی و نظامی اسلامی تٱسیس نمود به خود زنی و شورش علیه استقلال و آزادی و پیشرفت و دین و انقلاب و شرف و معصومیت و وو... بکشانند.

جنگ سینمایی، شیطانی‌تر از جنگ نظامی!

داستان ۱۰۰ ساله سینمای ایرانی

در این میان داستان صد ساله سینما در ایران و تقدیر و تغییرات سینما در انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ماجرای عجیب درس آموری است.

۱- سینما در مقام پیشقراول مدرنیته و غربگرایی در ایران ظهور کرد و در دوران پهلوی سبنمای خارجی و داخلی در ابعاد سینمای همگانی و عامه پسند و سینمای روشنفکری ونخبه گرا، همین نقش را پیش بردند و پیشقراول انتشار فساد و فحشا و نیست انگاری و بی ایمانی و تغییر سبک دینی به سبک غربی و ضد اسلامی و ضد ملی شدند.

۲- انقلاب اسلامی ظهور طنین اذان زندگی توحید و تزکیه از فساد کفر بود. آتش زدن سینماها نشان خشم مردم علیه فساد سینما بود. امام انقلاب را هدایت کرد که تاکید کرد اسلام با سینما مخالف نیست بانشر کفر و فحشا و جهل وجنگ سینما باخدا و دین و اخلاق و عدل و عقل و علم و پاکی مخالف است.

۳-سینمای ایران، تحت تٱثیر نور انقلاب اسلامی راه تازه‌ای در پیش گرفت اما شیطان سینما بیکار ننشست و کوشید با نقاب و فریب و نفاق درون سبنمای انقلاب با اسلام بستیزد؛ و دربرابر سبنمای سالم سموم ماهوی سینمای آمریکایی را در رگان سینمای جمهوری اسلامی جاری سازد.

سینمای دفاع مقدس در دهه شصت و حتی هفتاد پیشقراول هنر و همراه شعر برای شیطان زدایی کوشید و تصویر انقلاب اسلامی. را ترویج کرد. مهاجر و دیده بان و روایت فتح فراموش نشدنی‌اند. حتی سینمای رویکرد گرا نظیر خانه دوست کجاست و... کوشید با طرد فحشای سینمای گذشته تصویر سالمی از زندگی ارائه دهد. دریغا که غلبه نگرش لیبرال و از ان مهم‌تر بلبشوی بعدی روز به روز بیشتر سینما را ابزار توسعه و نفوذ فساد، ابتذال، الحاد و ضدیت با انقلاب، شهوت رانی و لهو و لعب و غربگرایی و مدرنیت و ابتذال و نشر وانموده های ضد اسلام و جمهوری اسلامی کرد.

نیروهای فنی سالم سینمای بزرگ ایران و هنرمندان سالم سبنمای شریف، منفعل شدند و یابه ابزار جریان فاسد اخلاقی و فکری بدل شدند. بی توجهی به تفقه درسینما و شناخت موضوع و ارائه راه حل معقول و مشروع فقیهانه و ربانی، به هرج و مرج و نفوذ دشمن و بلعیده شدن نیروها دامن زد و عدم تغییر بنیادین ساختار و عدم طرد فساد و ضربه‌های کوچک جریان شیطانی را قوی‌تر؛ و قوی‌تر. کرد. این همه کادر فنی سالم به جای آن که خدمتگزار سینمای شریف، سالم، پیشران انقلاب و اسلام ناب باشند، هدر شدند؛ و سینمای جمهوری اسلامی هر روز ببشتر در تحت سلطه فساد قرار گرفت و اقلیت سالم، سینمای پاک با مشکل روبروگشتند؛ و سینمای فاسد و اهل خودفروشی و ابزار دشمنان ایران و استقلال و آزادی ایران و اسلام، با گستاخی توسعه یافتند و حمایت شدید جشنواره‌های غرب، انان را به نشر کفر و فساد و ضدیت با اسلام و انقلاب و نشر وانموده و کذب و ...تحریص کردند و پایگاه کفر و ضد انقلاب و شیطان بزرگ و مسجد ضرار شدند. این سینما و سلبریتی هاش باید به زباله دانی تاریخ ریخته شوند. حوزه و فقیهان و مجتهدان باید از این شانه خالی گردن از بار تفقه دست بشویند و به معضلات و مسائل این سینما پاسخ گویند.

تغییر این سینما و استفاده از نیروهای سالم آن ضروری است؛ و نباید این سرمایه عظیم تباه شود. دشمن می‌خواهد نیروهای سینمای ایران یا در خدمت جنگ سینما با اسلام و مردم و انقلاب اسلامی و پیشرفت ایران و در خدمت بردگی شیطانی و غربزدگی و سلطه بر ما باشند یا نابود شوند و به کار ایران نیایند. باید این نقشه را خنثی کرد. تغییر ساختار سنجیده نیروی سبنما و رسانه را در خدمت اسلام و انقلاب اسلامی شکوفا می‌کند. این انقلاب دوم‌را به عنوان تنها راه نجات سینماذجدی بگیریم. سبنما به شکل سنتی در حال افول و مرگ است. خود رابرای زندگی تازه سینمایی نو آماده کنیم!

 

یادداشت/ احمد میراحسان


:: بازدید از این مطلب : 235
|
امتیاز مطلب : 192
|
تعداد امتیازدهندگان : 43
|
مجموع امتیاز : 43
نویسنده : عبدالرضا جودکی
شنبه 11 فروردين 1403

ما در بحث جنگ سینمایی از درون سینمای ایران با اسلام و انقلاب اسلامی و همدستی‌شان با  جنگ جهان کفر با اسلام و با ایران که  پایگاه معصوم عج برای ظهور عدل جهانی (عج) است به ضرورت تغییر بنیادین سینمای موجود رسیدیم. تغییر در  نگاه و سازمان و نیروها و مدیریت و اهداف و افق تولید و محتوای تولید و تربیت هنرمند، و  نوع روایت‌گری و چشم انداز روایت از  ستم منطقه ای، جهانی و...گفتیم این تغییر بنیادین با تبیین امروزین بهترین مبانیش را در معارف و هدایت ها و سخن امام می یابد.

اکنون مایلم با تکیه به وصایای امام تصویر روشن تری از مبانی و افق تغییر ارائه کنم. سینمای ما بدون گسست از مبانی مدرنیته و استواری بر مبانی اسلام و اصول روشتگری امام هرگز سینمایی فساد ستیز نخواهد شد. و همواره در نقش ستون ‌پنجم  براندازی خواهد ماند.

میراث امام(ره) برای ما چیست؟

یکی از گشوده ترین میراث های بی پایان امام (قده)، که گشایش بزرگی برای حال و آینده ی ما و جهاد اهل ایمان و مردم ستمدیده و اسیر کفر و ظلم، ونیز رهایی سینما را در خود نهفته دارد و باطل السحر همه افسون زایی ها و جادوی سیاه قدرت های ظلمانی جهان و شیاطین و اجنه ی کافر و سینمای «نیست انگارانه» و فاسد غرب در قلوب است، همین  وصیت الهی سیاسی روح اللهی ی روح الله است. توگویی همه مغاک های هلاکت بار، همه ی بازی های فساد انگیز و وانموده های ستم خیز بردگی آورو فریبای نظم خونریز و سلطه جو و چپاولگر غرب و شرق و افسون وانموده های سینما و رؤیای غرب  همین امروز را افشا می کند و نور خود را بر حقیقت گیم شیطان ، برای حذر از گمراهی و رفتن به راهی بی کژی و جهادی خالص، می پاشد و رهروان را از دام های مرگبار استکبار بر حذر می دارد. و ارکان حرکت استوار ایران و سینمای ایران  را معرفی می کند:

نکته اول: پایه حرکت امام در زمین و زمان دنیایی، دعوت به جدی گرفتن عالم غیب و باطن و ابدیت است که سبب عبودیت خالص معبود می شود. این نیکخواهی و سفارش برای پاکسازی سینمای ایران هم ضروری است. در سینمای ما مراعات این  تقوا و ایمان برای انجام تکلیف اصلی  است که به کسب رضای حق منجر می شود و به رضوان جاودانگی و رهایی از دوزخی می انجامد که وعده اش  به  سرکشان و اهل ظلم داده شده! این هدایت برای مؤمنان و اهل سینمای سالم، آتش گناه و فساد را  دور میدارد و آنان را با حق همنشین و قرین و یگانه می‌نماید.

نکته دوم: عصاره وصیت امام(ره) همان وصیت رسول الله است: انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی فانٌهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض. برای سینمای مؤمن این سفارش حیاتی است.

این اساس گشودگی وصیت امام و بی پایانی و مبین پایان باز امام است که از ملک تا ملکوت اعلی و از آنجا تا لاهوت را در بر می گیرد، به یمن تمسک به کتاب الله و عترت رسول الله(صلوات الله علیه و آله) و جدایی نا پذیری شان. تا هر زمان قرآن هست، ولی الله هم هست و ولی و خلیفه خدا یکی از اهل بیت رسول الله (ص) و امروز امام زمان  (عج) است. سینما با پیوند با این سرچشمه های پاک روایاتش را از داستانهای زندگی انسان  عمق می بخشد و فهم خود را از ظلمات و پوچی می رهاند.

جنگ سینمایی، شیطانی‌تر از جنگ نظامی! (بخش سوم)

پس  مهمترین وصیت امام، توحید و برای اهل ایمان اتصال و عدم جدایی از بقیه الله الاعظم است. در دمادم و سراسر عمر و هر کار و هر باور و عمل، توحید و تقوا و خوف از الله و اجرای فرامین خدا، و تمسک به کلام الله، بدون این امام حیٌ و هادی ممکن نیست. او برای گریستن و صدا زدن نیست، برای آن است که در برداشتن هر گام جهت کسب رضای خدا، همراه قرآن دستاویز اصلی ما باشد، چه در چشم گشودن و به خواب رفتن در، گاه سحرگاه و شامگاه، یا در کارو معاش روزمره و کسب روزی حلال، و در تفکر و عبادت و جهاد با شیطان و شیاطین جنی و انسی وهر فعل اقتصادی و سیاسی و فرهنگی،   فردی و اجتماعی ، این پیوند با دو ثقل، یعنی  با کلام الله   خداو اهل البیت علیهم السلام (امروز  امام زمان عج) سفارش بی حد و حصر و بی پایان امام راحل است، نه برای نمایش در رسانه به وقت نمایشات و مراسم سلالانه انقلاب یا رحلت امام؛ بلکه برای هر عمل  در زندگی روزمره، و هر کنش کشورداری و هر امر اجتماعی و سیاسی  و فرهنگی داخلی کار یه قوا و همگان  و هر فعل بین المللی؛ نه با فرمول های دگم و سطحی و احساساتی، بلکه با تفقه و اجتهاد صحیح  نخبه وربانی  و پیروی جوانان در این راه از ولی فقیه عادل وآگاه و عالمان اهل معارف صمدانی. سینما در انتقال این حقیقت و روایت آن در متن داستانهای زندگی میتواند راه خلاقانه اش را بیابد.

نکته سوم: در وصیت امام بلافاصله اشاره به ، آنچه شده که بر این دو ثقل از سوی دشمنان خدا و طاغوتیان بازیگر گذشته و می گذرد. همین امروز طاغوتیان با نفوس شیطانی و متفرعن همان راه دیروزی دشمنان خدا را با هزار بار بازی و وانموده های پیچیده جهانی تا اعماق روح و ذهن افراد مردم و جوانان، اعماق خانواده و شهر و کشور و جهان اسلام، ادامه می دهند. امام می فرماید قلم و زبان  از شرح ستمی که از سوی طاغوتیان متفرعن و شیطانی بر این دو ثقل و در اصل بر بشریت می رود ومی گذرد،   عاجز است وچشم  امام زمان و همراهان صدیقش، خون گریه می کند. این درد و رنج  از سر بر بالین خاک نهادن رسول اکرم‌ صلی الله علیه و آله شروع و با شهادت پنج تن آل عبا و فرزندان معصوم ابا عبدالله سلام الله علیه تا امام  یازدهم علیهم السلام و غیبت دوازدهمین ومهجور بودن رنج های هزار و دویست ساله ایشان و بشریت در عهد غیبت، ادامه یافته است؛ شرح جنایات دشمنان خدا علیه اهل بیت  رسول خدا و  مردم مستضعف رنج و بیچارگی مردم به سبب عدم شایستگی  ظهور و عدم اضطرار شان و دست نشستن اکثریت از غفلت و از گناه،   و ظلم و درد عظیم از این وضعیت که نصیب جان  مولای مان حجت بن الحسن  العسکری امام غایب/حاضر می شود، وصف ناپذیر است. حکومت های کافر و محارب با اسلام وحکومت های ضد قرآنی  در درون جهان اسلام  با وسیله قرار دادن قرآن مجید و دروغ بستن به آن و اغفال مردم، بر کره ارض دوزخ آفریده است. چگونه سینمای ما از شرح این درد رو برتابد. در هر ستم امروزی بر انسان در جهان رد پای ستم بر اهل البیت و پاکی و معصومیت وجود انسانی هویداست.

نکته چهارم: اشاره  معرفت بخش وصیت نامه امام است به آخوندهای خببث همدست قدرت جائر جهانی، همین اسلام انگلیسی گه فیلم بانوی بهشت میسازد همین ها که در شبکه شیطان و بی بی سی با انقلاب اسلامی می ستیزند و برای بازیگر بدکاره عنکبوت مقدس پیام تبریک می فرستند. این آخوند های دنیا طلب، همدست فرعون عصر و مانع مبارزه با طاغوت و عمل مستقل رهایی بخش مسلمانان و جهاد با سلطه گران  بی حیاء و فساد انگیزند و از درون و بیرون مانع انجام دستورات الهی اند و با قیافه ذیصلاح به جهاد جدی با قدرتهای جهانخوار و دشمن خدا خیانت می کنند و راه دوستی با کفار  محارب و سازش و سرسپردگی و سلطه پذیری را هموار می نمایند. به انان میفرماید فساد نکنید با بی آزرمی می گویند ما اصلاح طلبیم! نوع امروزی شان لیبرالهایی باصطلاح اسلامی از جنس پان ترکیستها و متحجرانی چون وهابیون از این دست اند و در همه جا و جامعه ما هم نفوذ دارند. در ای اپ نو همیپ ها از ذباحن گ ی سیپما. دفاع کرده اند.

نکته پنجم: امام در وصیت نامه به رابطه درونی و ذهنی و بیرونی و عینی منحرفان داخلی با قدرتهای شیطانی چپ و راست تٱکید می ورزد  سینمای ایران کانون این رابطه است. تغییر این وضع ضروری. الزامی است.

نکته ششم: امام راه نجات اصیل را انکا به فقه اصیل جعفری فراتر از فقه مصطلح در حوزه ها، می داند، یعنی فقهی زنده برای پاسخ به پرسشهای اساسی عصر ما و زنگی اسلامی ما. چون قرار نیست در عصر غیبت ما اسلام در عمل فردی و اجتماعی امروز را ترک کنیم  و مسایل با نگاه کافران مدرن حل نماییم!

نکته هفتم: رود بی پایان وصیت امام به سبب اتصال به همین دریا و اقیانوس قرآن و فقه خاندان، موسوم به فقه جعفری است. و اجتهاد کاربردی زنده در عصر غیبت بنا به ثقلین، وترویج انتطار فعال و جهادی است. بزرگترین خسران سینمای ما محرومیت از تفقه علمای بزرگ و توسعه گفتمان فقیهانه در حل مسایل سینماست.

نکته هشتم: مفتخر بودن امام به فقه اثنی عشری، بخاطر همین ژرفای دانایی زنده و امکان معجزه آسای آمیزش  ریشه داری در سنت و بالگستری عقلی و نقلی در پایخ به مسایل زنده و درجهان بودن و توان تغییر در قواعد شیطانی عصر غیبت در هر دوره و دوران ما و قدرت مبارزه با جهل وحشی طاغوتیان مستکبر و استکبار فرعونی و فرعونیت شیطانی کفر محارب با اسلام است که امروز تنها دین دست نخورده و حقیقت استوار نفی دشمنان خدا در کره ارض بشمار می آید. کسی که این روح حهادگر سبیل امام با ظلم و دشمنان خدا و اسلام را زمین بگذارد، همه فقه او را بر زمین نهاده است. و دروغ می گوید که به راه امام باور دارد ولو فرزند امام باشد.

چگونه ارکان گشوده و زنده وصیت الهی /سیاسی امام را می شود فراموش کرد وقتی در همان صفحات نخست و همه صفحات این روح فقه زنده را فریاد بر می آورد! بعد از آنکه امام در وصیت نامه ص۳,طی بندی تٱکید می فرماید که ما مفتخریم ائمه معصومین ما صلوات الله و سلامه علیهم، در راه تعالی اسلام و در راه پیاده کردن قرآن کریم که تشکیل حکومت عدل(در شرایط داشتن عده و عده)   یکی از ابعاد آن است در حبس و تبعید بسر برده ودر راه براندازیرحکومت های جائر و طاغوتیان، زمان خود شهید شدند. وما امروز مفتخریم که می خواهیم مقاصد قرآن و سنت را پیاده کنیم و دفاع سینما و روایت سینمای ما از معصومیت اولین وظیفه هدایت سینمایی است.

نکته نهم: امام ره  در وصیت نامه از حقوق رشد زنان و نه به فحشا کشیدن شان دفاع می کند. سپس به مجاهدان و جانبازی اقشار ملت و بانوان و زنان پیر وجوان و خرد کلان در صحنه های فرهنگی و اقتصادی و سیاسی و نظامی وعلمی  و تلاش زنان همدوش مردان یا که بهتر از آنان اشاره می نماید و انان را به جنگ با خرافات و موانع جهادشان فرا میخواند و از واجبات می داند که اینان برای نفی محرومیت های نامشروعی  بکوشند  که دشمنان و نا آشنایی دوستان از حقیقت احکام اسلام و قرآن سبب ان بوده و تفکر فئودالی را به جای اسلام نشانده و زنان را محروم از رشد کرده است. امام اجرا نشدن اسلام را از زمان غاصبان و بویژه سلسله جنایتکار بنی امیه تا عصر کنونی وسیله مناسب در دست شیاطین برای به فساد کشاندن زنان و سوء استفاده از آنان برای فاسد کردنشان و کل جامعه میداند. و در اینجاست که کل ملت و زنان  را برای جهاد علیه قدرتهای کافرظالم و متجاوز می ستاید. در وصیت نامه عینا فرمایش شان چنین است :

«ملت مابلکه ملتهای اسلامی و مستضعفان جهان مفتخرندبه این که دشمنان آنان که دشمنان خدای بزرگ و قرآن کریم و و اسلام عزیزند، درندگانی (شرقی و غربی ندارد) هستندکه از هیچ جنایت و خیانتی برای مقاصدشوم جنایتکارانهٔ خود دست نمی کشند و برای رسیدن به ریاست و مطامع پست خود دوست و دشمن را نمی شناسند و در رآس انان  امریکا این تروریست بالذات دولتی که سرتاسر جهان را به آتش کشیده و هم پیمان او صهیونیسم  جهانی است که برای رسیدن به مطامع خو جنایاتی مرتکب می شود که قلم ها از نوشتن و زبانهااز گفتن آن شرم دارند....»

جنگ سینمایی، شیطانی‌تر از جنگ نظامی! (بخش سوم)

این است روح زنده میراث بزرگ او وصیتنامه الهی‌اش که سیاست جهانی را به میدان چالش خود می کشد. بدا و دریغا از آن مدعیان راه امام که نسخه زبونی و پذیرش توطئه های شیطان و قراردادهای بی قید وشرط و مسایل خارجی را اساس حرکت داخلی و رفع مشکلات درونی ما می دانند که عمدتا محصول همین نگاه از خود بیگانه و بزدل و رفاه طلب و دنیا گراست و هبچ ربطی به خرد شجاعانه حق طلبی جهادی و استقلال خواهی امام ندارد. امروز به روشنی می بینیم فساد و فحسای سینمای شیطانی بر سر زنان سیپوا در جهان و ایران آورده و دوری از نگاه امام سینمای ما را به چراگاه شیطان بدل کرده است.

نکته دهم: سخنان شدید امام درباره رسانه های شیطانی و دنباله روان داخلی متحجر و لیبرال و چپ و راست شان،   نشان درک عالی و انقلابی امام از عمل رسانه های محارب جهانی و تکالیف رسانه ای ماست که جداگانه در باره اش گفتگو خواهم کرد. اینجا بگویم عملکرد رسانه ای ما  نیازمند نقد جانانه ای است. اما فی الفور به یک سند زنده جنایت  رسانهای /هنری/سینمایی به عنوان مصداق نبوغ جهانشناسی امام در وصیت نامه و قدرت رهبری اش برای امروز و فردای حرکت ما اشاره می کنم. این رخداد گویای احاطه زنده و کارامد وصیت نامه برای زندگی ما در دفاع سرفراز  از  جنگ پایان ناپذیر دشمنان خدا و در اینجا خصوصا  شیاطین رسانه ای استکبار و اذناب ایرانی شان  است. منظورم مرحله جدید  جنگ سینمایی شیطان بزرگ، علیه  ربً یگانه، دین خاتم او، اسلام شکست ناپذیر از شیاطین، علیه  وعده ی تضمین شده ی عدل جهانی و ظهور کامل عدالت جهانی این دین به دست عادل کامل و حیٌ و غایبٍ حاضر، حضرت  بقیه الله الاعظم(عج) ، علیه منادی این ظهور عدل الهی، امام و انقلاب اسلامی اوست.

جنگ سینمایی، شیطانی‌تر از جنگ نظامی! (بخش سوم)

جنگ سینمایی، شیطانی‌تر از جنگ نظامی! (بخش سوم)

دردا که چون منی عمری سرکرده با اوهام و گمراهی و گردنکشی و فساد شرک و اغوای شیطان، باید برای نجات خود ازظلمات به دفاع از حقیقت دست به قلم ببرم. دفاع چون منی شین و شرم برای امام است نه مایه ی سربلندی از چنین مدافعانی!   مدافعان حقیقی اهل البیت علیهم السلام اند و مدافع محمد و علی و فاطمه  حسن و حسین   صلوات الله علیهم فرزندان معصوم حسین شهید اند و مدافع حق غصب شدهدچ ائمه هدایت و منتقم خون حسین، جان جانان، امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف  است، و مدافعان امام منتظر، نواب اربعه و عالمان ربانی از کلینی تا امروز ، مانند بحرالعلوم ها و شیخ انصاری ها و میرزای شیرازی ها و... و. بروجردیها و  امام خمینی ها وبهجت ها و خامنه ای ها و سیستانی ها و وحیدها هستند و مدافعان  بندگان خالص خدا امثال خمینی ها و بهجت ها، همت ها و باکری ها و زین الدین ها و کاظمی ها و سلیمانی ها و آقا و مدافعان متقی حرمها و حریم اهل البیت هستند درود خدا برآنان باد ومنی که  شایسته خدمتگزاری کمترین خدمتگزاران  وپاسداران اهل تقوی و ایمان امام (ره) را ندارم، چه به دفاع از وصایای امام.

اما این دفاع از امام نیست که مدافعان شریف خود را دارد، دفاع را راه نجات خویشتنم است در عصری چنین ظلمانی و فساد آلوده. اگر می دیدم تحلیلی که حق مطلب را ادا کرده در افشای  جامع تر توطئه جنگ سینما با خدا و معصومان و  میراث امام (ره)در دفاع از اسلام  لب فرو می بستم. البته مردان و زنان دانایی در این باره در فضای مجازی به جدال با دشمنان حق بر خاستند و کوتاه یامفصل سخن ارجمند سر دادند، اما نکته اصلی جنگ و تهاجم اخیر سینما ناگفته مانده است. گستاخی ام در دفاع از منظر  امام ره همین حفره خالی تحلیلی بوده است.

سینمای شیطانی چه ویژگی‌هایی دارد؟

حقیقت آن است که جنگ سینما با خدا، اسلام، امام حکومت عدل جهانی (عج)، انقلاب اسلامی، امام خمینی بی بدیل، جمهوری اسلامی و جانشین برحق و حکیم و نوربخش او امام خامنه ای، امری ماهوی و صد ساله است و به فیلم بی ارزش و سخیف و مبتذل عنکبوت مقدس ربط ندارد.

سینما هنر مدرن تکنولوژیک و آینه پیشران مدرنیته جهانخوار در عهد امپریالیسم قرن بیستمی و سرمایه داری ببن المللی قرن بیست و یکمی است که رهبری ان دست یهودیت سامری و مسیحیت یهودی شده است. امروز نیروی هیولایی و لویاتان  جهانی و ظلمانی که بر اقطاب دارای تضاد سرمایه داری ملی حکمفرمایی می کند  همین سرمایه جهانی است، و کشورهای مرکز،   چه امریکا و انگلیس، چه چین و روسیه چه آلمان و فرانسه وکانادا، همراه اسراییل، این  شمایل حرامزاده و مرگپذیر  این سرمایه داری جهانی و وهابیت وپان ترکیسم و لیبرالیسم ناتویی اسلام نما و پان عربیسم اماراتی و اردنی وبحرینی  و این شیوخ حقیر نفتی و حاکمان مفلوک دیت نشانده، همه اجزای این نظام استکباری و نوکرهای برده و گاوهای شیرده فرعون متفرعن و شیطان مستکبرند.

سینما از نخستین روز تولدش به وسیله سرمایه تصاحب شد. بدیهی است مهمترین ابزار تکنولوژی مدرن و آینه مدرنیت و محصول فرایند جامع تحولات علمی، تکنولوژیک، اقتصادی   وصنعتی، ایدئولوژیک و فرهنگی و اخلاقی، جز به تمدن و پروردگار خود بت اعظم ، به چه کار باید بیاید؟ ماهوا سینما در اختیار انسان عصر خود بنیاد انگاری و تقدس زدایی بوده است و همه چیز برای این سینما ارزش  کالای سود آور داشته ولو داستان دینی!

سینما در مقام مرجعیت  مدرن، دانشگاه، آموزشگاه و رسانه دین زدایی  به سود همه مدرنیت و اشاعه نه تنها سبک زندگی بلکه نگرش به زندگی و هستی بوده است. پیش راندن  تمدن مدرن در مسیر استکبار ماهوی اش، نقش سینماست. هرگز سینما با حنگ علنی علیه مذهب و اخلاق کارش را شروع نکرد. اما یک دم هم از سکولاریته  و لائیسیته دست برنداشت ، چه فراوان ارزشهای اخلاقی آمریکایی و داستانهای جذاب اخلاق گرا و حتی ضد ظلم و رؤیاهای انسانی در آن ترویج شد، اما همه جا بر این سینما دنیا، میل، انسان رها از ارزشهای دینی حاکم بود و این با شالوده های اعتقادی و ایدئولوژیک تمدن دین ستیز مدرن وحدت داشت. شیطان مدرنیت و سرمایه داری قرن بیستمی، گام به گام سینما را به سوی گسست از دین و اخلاق وپورنو و بی حیایی و اخلاق شهوت محور و نیست انگاری و خشونت و فساد  مدرن هل داد.

 و در  سرنوشت کنونی و رو به فرو پاشی انسان غربی نقش پیشرو ایفا کرد، تشویق  زنا کاری، خیانت در زناشویی، بی ایمانی. توسعه نهیلیسم و پوچ گرایی، خشونت، آدمکشی، همجنس گرایی، نژادگرایی  حرامخواری  و پیوند عمیق با سرمایه و نهادی امنیتی غرب، از پیروزی های سینما در غرب است و جهانی کردن این تصاویر!

درست اینجاست که سینما همراه مدرنیته و جلوه های ابتدایی اش و همراه سیطره سرمایه امپریالیستی وارد ایران می شود. سینما از همان آغاز ورودش به ایران وظیفه جهانیش و جهانخواری  و دین ستیزی سرشار از وانمودگی و بازی افترا علیه دین را بنا نهاد. حاجی آقا آکتر سینما، اولین فیلم سینمایی در ایران که به وسیله یک کارگردان غیر ایرانی و غیر مسلمان روسی و ارمنی ،   متهم به عضویت در لژ فراماسونری ساخته شد  اثری  بس هوشمندانه  در دفاع از مدرنیت و اسلام ستیزی و به همان درجه رذیلانه و موذیانه و دروغپرداز و علیه اسلام است. نماد اسلام یک حاجی، مردی بازاری، عقب مانده، خرافی، مستبد معرفی می شود که دختر و دامادش سینماگرند وطی ماجراهایی سینما او را تربیت می کند و او دست از مخالفتش با بازیگری دخترش و کارگردانی دامادش می کشد و در مقام بازیگر فیلم  حاجی آقایی که بوسیله سینما تربیت می شود مدرن می شود.

چه فیلم مبتذل عنکبوت مقدس، و چه آثار ضد دینی دارای قدرت دراماتیک و چه دیگر آثار مدرن و یا عامه پسند سینمای ایران، همه و همه  ماهوا ادامه حاجی آقا آکتر سینما بوده اند.

جریان اصیل دینی از ابتدا در گسست از سینما بود و سبنما در هر زمان یک گام پیشتر از جامعه ایران آن را به سوی اباحه گری و غربزدگی و زیر پا نهادن سریعت و ترویح جادو و افسون مدرنیت پیش راند. حتی در اثار فیلمفارسی سکس وترویج  حرام گام به گام  پیش امد. سینمای فاسد  و خیاتکار  ضد اسلامی و ضد انقلابی و ضد ایرانی و فاقد شرف و سرشاد از روح بردگی و همدستی با جنایت اربابان غربیش   امروز بر دوش همان دین ستیزی آرام گذشته قرار دارد، در تمام این عمر سینما   چه در آثار هنری ماندگار و چه فیلمفارسی عامه‌پسند، چه سینمای حاوی پیامهایی انساندوستانه وچه مروج نگرشی پوچ کرا و سکس محور، آثاری به اندازه انگشتان دست نمی یابید که در ستیز با احکام دین نباشد و مصداق فحشا، که امام ره از ان نام برده اند.

انقلاب امام ره خواهان تغییر ساختار کل جامعه  پیرامونی و کفر زده ایران و همه نهادها، اقتصاد، سیاست، فرهنگ و هنر  از جمله سینما بوده است. آرمان داشتن سینمای پاک ومروج حقیقت متعال و شرف آزادگی، پیام امام بود، سینمایی توبه کار و دور از فحشا، سینمایی جذاب، چون یک دانشگاه زندگی شریف، سینمایی پیشران ارزشهای رشد و  واخلاق، سینمایی رهایی بخش  و ظلم ستیز و اهل ایستادگی و  ضد نوکری و تقلید جنایتکاران قدرت سلطه و کفر محارب. سینمایی خدا پریت و نه پرستشگر بت غرب و شرق.

این خواست تحقق انقلاب و تغییر در ایران پس از چهل سال تحقق نیافت، یبنمای حق پرست و سالم و خردمند و دور از فحشا و جهل و شهوت و بردکی و پوچ انگاری و نوکری قدرت جائر، در ایران مظلوم است. ساختار سینما و حتی مدیریت دولتی در این چهل و اندی سال  به نحو غالب در دست سرسپردگان و خود باختگان بی مسئولیت ناپذیر بوده است.

مسئله سینمای شیطانی چیست؟

همه می دانیم که مهمترین رسانه های مقتدر امروزی، تلویزیون، شبکه های اجتماعی پایگاه های اینترنتی و  فضای مجازی ی در چنگ مدیریت شیاطین، و قدرت های وحشی ی جهانی، یهودیت سامری/مسیحیت یهودی شده است. و نیز سینما، امروز یک رسانه است و حتی هنر مدرن در کف قدرت و گیم استکباری  آمریکایی واروپایی و ...یک رسانه بشمار می آید، و نیز نهادی به اسم جوایز بین المللی و جشنواره ها در حقیقت رسانه های اغوای شیاطین اند. تعریف محدود رسانه دیگر در عصر فرا صنعتی و الکترونیکی، رسانه عصر انقلاب دیجیتالی و رسانه اینترنتی و موبایل در مقام ابزار فرعونیت جهانی و سلطه مدیریت قدرت جهانی  بر تکنولوژی  جهانی رسانه های متنوع، کارایی ندارد.

 رسانه در دست استکبار، قاب آزادی کامل به چهره دارد. این وانموده ی اغواگر پوششی برای اداره رسانه در خدمت میل، شهوات  و اعتیاد به «آزادی» شیطانی و تهی شدن از هر استقلال نگاه و خرد و اراده و شرافت آدم بودن و اسیر بازی ی وانموده های ابلیسی و نفس بی مهاراست .

جشنواره کن که در دهه  پنجاه و شصت میلادی  نقش  مدافع سینمای روشنفکرانه را داشت و ازسینمای موج نوی فرانسه دفاع میکرد  و در اول برای مقابله با جشنواره ی فاشیستی ونیز به شهرت رسیده بود از دهه هشتاد به بعد ، بیشتر   به یک جشنواره اسیر و ابزار دست قدرت سلطه گر جهانی  و اجرای پروژه های فاسد آن بدل شد در مبارزه با دین، اخلاق، ارزشهای شریف مثل خانواده، و اشاعه نیست انگاری و فساد جنسی و جابجایی نقش مرد و زن و استفاده از پورنو و همجنس گرایی و فرهنگ فراجنسبتی  برای نابودی هویت و فطرت انسانی و اجرای نقشه تلمودی ی  یهودیت در نشر فساد جنسی از زنا، تا لواط و زنا با محارم و ...، بدون تردید هدف اصلی این رسانه ابلیسی با قالب جشنواره ی سینمایی، مبارزه با دین توحیدی بود. وچه کس نمی داند دین اصیل  در دنیای ما، که منادی وحی دست نخورده و مقاوم برابر نفس پلشت و ابلیس جهانی است، دین خاتم، اسلام عریز است که خدا از حیاتش دفاع می کند .

من بارها گفتم  کنار سیاست بازی همیشگی کن و اسکار و... گاه اثار ذاتا  ارزشمند سینمایی خود را بر جشنواره هایی مانند کن تحمیل کرده اند. مثل آثار  گدار و کیارستمی وکن لوچ و کیارستمی اگر هر کاستی معرفتی که داشت، یک معرفت او، کافی است که ببینیم فرسنگها با خودفروشان سینمای حقیر فاصله دارد. اوبه سبب نرفتن زیر بار نگرش تحمیلی  مدیریت لوور و کن، بایکوت شد و برای سرمایه گذار فیلمهاش به چین روی آورد. تقابل او با بازیچه بودن بارها اثبات شد و مستقیما از زبان او ایستادگی اش را گواهم. مثلا ماجرای  نشاندن تحمیلی ی  سینماگر اسراییلی کنار او در جسنواره کن و در جایگاه ویژه، و پیشنهاد ساختن فیلم در اسراییل  یا با سرمایه گذاری پنهان  اسراییل و قبول نکردن کیارستمی و و خشم اربابان متفرعن و بهانه آفرینی برنامه ریزی شده ی قدرت پشت پرده برای راه انداختن جریان معترض به سینمای او با حضور منافقین  از این دست است و یا استفاده از قبادی که آرزوی شهروندی امریکا را داشت.

جنگ سینمایی، شیطانی‌تر از جنگ نظامی! (بخش سوم)

برای جنجال انگیزی ی بی شرمانه علیه او  بوسیله منافقین در ایتالیا و یا در نیو یورک تایمز،   برای تبلیغ ضد سیاست ایران و استفاده ابزاری از همدستان و خدمتگزاران آماده به یراق مثل پناهی و رسول اوف و فرهادی و روستایی و  سلبریتی های خودفروش به شیطان غرب، عروسک ها و مجسمه ها و سگان دستاموز ملوس جنایت جهانی که حرامکاری و حرامخواری و حقارت نام و نان به عروسک کوکی القائات کفر محارب با حق و چاکری و کنیزی وآستانبوسی دجال عصر تبدیل شان کرده، همین موجودات خود فروش،   فراهانی ها و علیدوستی ها و امیر ابراهیمی ها  و گرین کارتی ها و کسانی که غرب بادشان می کند و می اندیشند قور باغه اند. وکسانی که به بهانه فساد داخلی روی کردنشان به حرامکاری و نوکری  نهادهای فجیع دستاموز سیا در سینما را توجیه می کنند. کسانی که در سینما، هر چیز دارند از انقلاب اسلامی و نظامی مستقل از سیطره هالیوود  واز  دفاع مقدس و برکات وفاداری شان به جریان پاک  پرواز شان  در سینما داد ولی  به مرور اسیر دست و بازی شیطان شدند وحالا  پرستوهای محافل و دعوت های طراحی شده و  ابزار دست وسوسه درونی نفس شیطانی اند. شیطان بزرگ از آبروی نقش هاشان برای ایفای گیم آمریکایی و بازیربراندازی  سود می جوید تا همان اعمال نیک را از آنان برباید و همه فریادهای آژانس شیشه‌ای  را به سرخودش خراب کند. کسانی اسیر نمایش خود، بدون بصیرت اند  . وگرنه چه کسی است که نداند در صف اول مبارزه مقدس  با  فساد، ولی فقیه، امام خمینی و امام خامنه ای عاقل،   قرار دارند  و بدنبال آنان  شریف ترین فررندان ایران چون قاسم سلیمانی محبوب خدا و اولیای خدا و پیروان راستین ولایت فقیه. نه وانموده گران  مبارزه و در اصل بازیگرانی با نفس طماع که به همدستی با جانیان جهانی برای سرنگونی جریان الهی و حقیقی ضد فساد  مشغولند، و چه کس است نداند فساد درون حکومت ریشه در دشمنان دین و انقلاب و امام و جریانهای غربگرا دارد، و بهترین راستگویانشان در عوض بازیگرانی اند  هویت باخته ، چون باراباس با توهم کمک به حواریون مسیح و اهل ایمان، آتش بیار معرکه فرعون قسطنطنیه شده اند  و البته حکایت باقی این سلبریتی های رنگارنگ و دارای نفسانیت و نفس سرکش و خودپرستی و همسویی با ام الفساد جهان و شیطان بزرگ  چنین نیست، زندگی غرق حرام وفساد شان است. ان اندکی خویشتنداری اخلاقی البته  به پاره ای از مدعیان مبارزه  با فساد ربط دارد، ونه زنانی که همه چیز خود را حراج زده اند و پاره ای  با بدن های لخت و پاره ای با جامه زنان موقر یک نقش واحد  را بازی می کنند وابزار ننگین اجنبی و گاو شیرده  شیطان پلشت و سیاست سرنگونی سلطه گران جنایت پیشه اند!

این ها، همه وهمه اثبات کننده استفاده جشنواره های شیطانی از  سینمای فاسد ایران  به عنوان رسانه دلخواه، با اهداف پلشت قدرت های متجاوز  برای مداخله وجنگ با اسلام و ایران است. یعنی نه تنها شبکه های رسمی رسانه های جنایت کاران، مثل بی بی سی و صدای آمریکا و ایران انترنشنال و منو تو و رادیو فرداو ...صداهای مختلف اروپایی، علنا برای جنگ با اسلام و انقلاب اسلامی و امام بزرگوار و مجدد قرن  وجمهوری اسلامی روز و شب نمی شناسندو این تنها در عرصه جنگ های جهانی مثل جنگ جهانی دوم   سابقه داشته که تازه آن هم جنگ بلوکهای قدرت بوده و نه  مثل جنگ همه جهان با ایران، بسیاری درباره موضع من در سینما دچارسوء تفاهم اند. من هرگز نگفته ام که کن متفاوت از دیگر جشنواره های غرب و فاقد مقاصد کثیف و سلطه جو است. گفتم کیارستمی زیر بار فرمان آنان  نرفت. عمل کن امسال اثبات کننده  روش دیرینه همه ابزارهای فرهنگی  غرب بمثابه رسانه جنگ با خدا ونشان نبوغ و فهم عالی امام از نقس رسانه های جهانی  است و حیات  پویای هدایت  ومعرفت ژرف او در وصیت نامه!

بیایید سر خود کلاه نگذاریم و به توهم دامن نزنیم، جشنواره ها چون دیگر رسانه ها، جزیی از گیم احمقانه و شیزوفرنی سرمایه داری جهانی است گرفتار وهم و نابودی  و قتل خدا! و خلیفه خدا و ولی الله وبقیه الله الاعظم  عج و دین زنده و خاتم   و ایمان به  اسلام  و انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی  و محو نام نورانی امام و جانشین امام اند. و این را امام در وصیت نامه اش به روشنی بازگفت  و خدا خود از دینش محافظت می کند با دستانش که در رٱس همه یدالله، ولی الله، امام زمان عج  است و مددهای غیبی  ونیز عمل خالصانه  بندگانش، پیروان متقی و صدیق امام زمان مهربان و مظلوم که نصرت الهی از آن اوست.

و در جهانشناسی و هدایت سیاسی و نه سیاست معاویه ای، امام همچنان بی بدیل و مطاع است، اوست که سی و پنج سال پیش، وقتی وصیتش گشوده شد، هدایتش را از زبان خامنه ای مبارک، دریافت کردیم. این هدایت همانا اتکای همه نهادهای ایران و از جمله سینما به قران و اهل البیت در جنگ با شیطان عصر و استکبار جهانی بوده است. سینمای ما  و کشورما  به اندازه کافی به سبب سیاست معکوس دولتهای لیبرال زیان دیده است. خوب است  از این کژ راهی توبه کنیم و سینمایی سالم و اهل حقیقت الهی  و انقلاب اسلامی با نیروهای سالم این سینما  تجدید بنا نماییم.

 

 یادداشت/ احمد میراحسان


:: بازدید از این مطلب : 232
|
امتیاز مطلب : 220
|
تعداد امتیازدهندگان : 46
|
مجموع امتیاز : 46
نویسنده : عبدالرضا جودکی
شنبه 11 فروردين 1403

امر واجب و ضروری و راه دگرگونی ساختار طاغوت‌زده و آویخته‌ به نظام ظالمانه و مناسبات بردگی جهانی و کفر محارب با اسلام ناب محمدی، چه در جامعه ایران و جوامع مسلمانان و چه در سینمای جمهوری اسلامی و همه نهادهای این نظم، هم عقلی است و هم نقلی و هم تجربی. اکنون که سخن بر سر تشدید جنگ سینما با جان اسلام، با گوهر معصومیت و دادگری است، جست وجوی بهترین شیوه دفاع، وظیفه ماست. سالها نوشتن در باره سینمای ایران و جهان، مدت‌های مدیدی است که مرا به این حقیقت مطمئن کرده که سینما در متن انقلاب اسلامی، بدون تغییر بنیادین ساختار پیرامونی و غربگرای جامعه ایران، و نیز تغییر ساختار سینمای ایران، سینما یک ابزار شیطانی علیه اسلام و انقلاب و متحد شیطان بزرگ و مدرنیت نفی‌کننده قوانین مادی و معنوی حیات اسلامی، باقی خواهد بود و با تغییرات ظاهری و بازی سطحی بوروکراتیک و لیبرال، گشایشی در کار نخواهد پدیدار نمی‌شود. موضوع بر سر تحول دفعی یا تدریجی نیست. مهم آن است که بدانیم گام‌های محکم در مسیر هدف آزادی از بردگی استکبار جهانی و استقلال در آفرینش سینمایی و تولید آثار سالم بر میداریم که در ستیز با هستی شناسی‌قرآنی و هدایت خاندان معصومیت و دادگری و فرامین خدا نیست. مروج جهل و کذب و فساد و ظلمات نیست!

بخش اول یادداشت:

جنگ سینمایی، شیطانی‌تر از جنگ نظامی!

ما تا کنون هیچ کانون جدی و آزاد اندیشانه و برنامه‌ریزی شده پیشران تفقه و اجتهاد عالمانه در باره شناخت سینما از منظر اسلام و اتکا به نتایج علمی آن برای تغییر اساسی سینما نداشته‌ایم. فقهای بزرگ در موضوع شناسی سینما در سطحی که دانش مدرن به آن احاطه دارد. حتی یک هزارم جهان مدرن در باره شناخت ژرف این پدیده جهانگیر کار نکرده‌اند و به مسائل بازنمایی تصویر سینمایی و سرشت وانموده‌های سینما و ساختن واقعیتی اغواگر در برابر واقعیت عینی نبرداخته‌اند و در هستی شناسی سینما و جامعه شناسی و روانشناسی و انسان شناسی و اقتصاد سینما و تحقیق نکرده و آثار ذهنی، روحی، تمدنی، سیاسی، سلطه انگیز ش را نسنجیده اندو نسبتش را با ماهیات وجود درونی انسان، گسترش تاثیراتش در تقابل با اسلام. مرجعیت دین، ونقش و رابطه سینماو سرمایه داری جهانی و استحکام سبک زندگی دلخواه کفر و برنامه قدرت سرمایه یهودی سامری گونه و مسیحیت یهودی و یهودایی مشخص نکرده‌اند. و این شتاخت مضبوط را مبنای برخورد أگاهانه مؤمنان و جامعه اسلامی با سینما و مبنای تغییر ساختار سینما به سود زندگی سالم‌و عمل صالح قرار نداده‌اند. سینما به عنوان هنر مدرن تکنولوژیک زاده مدر نیته و ماهوا در خدمت آن است. مگر در جامعه اسلامی آگاهانه‌تغییر ساختار یابد و بادقت از هستی و مبانی لیبرال و مدرنش دور گردد. و نیروهایش مؤمنانه بار پرورده شوند. وگرنه سینما ستون پنجم فساد زایی مدرن و باز تولیدگر و مبلغ بردگی فکری و عملی و روحی شیطان در جمهوری اسلامی خواهد ماندو افقش با افق استحاله و یا براندازی یکی است.

جنگ‌سینمایی، شیطانی‌تر از جنگ نظامی(بخش دوم)

تغییر بنیادین در سینمای ایران

باید بگویم سبنما ایران هیچ چاره‌ای ندارد مگر آنکه اگر بخواهد به عنوان جزیی از نظام دینی ادامه حیات دهد تغییر ساختی را بپذیرد و این تغییر مبنایش همان دستور العمل قرآن واست. یعنی توبه و ایمان آوردن و عمل صالح و انتصار و انتظار ظهور عصر عدل جهانی و در ابن‌جهاد شرکت کردند. سینما در این مسیر باید به همه آنچه رهبر و امام انقلاب اسلامی وصیت کرده جدأ پایبند باشد. دراین بخش و راه نفی فساد و فحشا باید به سفارش‌های امام چون نسخه درمان مرض نگاه و یکایک را اجرا کرد.

ببینیم این پیشنهادها برای تغییر بنیادین چیست؟ راه گشوده امام کدام است و و چرا راه نجات سینما رهایی از افق رو به افول طاغوت و شیطان و قدرت متفرعن استکبار مدرن و پیوستن به افق انتظار و عهد با موعود و انجام تکالیف دوران انتظار است. راه امام، راه انتظار در عصر غیبت، راه هزار اسم است، یعنی اسماء چشم به راه یک اسم منتظر، اسمی جامع که باقی ست، که کافی ست. در پایان خواهم گفت راه بی‌پایان امام رو به آن اسم انتظار کشیده شده، چه نام‌هایی را در سینما فرا می‌خواند.

اما چرا راه امام برای سبنما هم چون راه برای مجات جهان راهی است با پایان باز؟

امام در زندگی دنیوی، داستانی گشوده دارد؛ برای ما راهی بی‌پایان است تا پیوستن به عهد و وعده تضمین شده و حتمی ظهور عادل حیّ و حاضر و منتظر(عج) و عدل موعود الهی، گشوده به عصر نبوی، دوران آشکار شدن و غلبه کامل اسلام ناب محمدی وغلبه حکومت قرآن و عترت صلوات الله علیهم، حکومت موعودوغلبه عقل و حکمت مهدوی (عج) در جهان. این سلوک در سینما هم صادق است و جز این راهی برای سینما در جمهوری اسلامی متصور نیست.

این است معنای امامی با پایان باز و قیام لله او که در سینما هم مصداق دارد، برای تشکیل حکومت با مبانی زنده و ممتد که هرگز هیچ رخداد کافرانه و مشرکانه و منافقانه‌ای نظیر حکومت‌های ظلمانی مدرن و پسامدرن و افکار التقاطی با نقاب اسلام خواهی و تویه ی‌تسلیم به وساوس شیطانی و فرعونیت استکباری، ورفرمیسم متکی بر بت پرستی انسان- خود خدا انگاری، و هیچ التقاط و نفاق راست و چپی، هیچ استبداد و کفر و اصلاح طلبی ی‌اغواگر غربی یا انقلابی نمایی شرقی، هیچ بازی و اغوا و وانموده‌ای حقیقت آن را محو و تحریف نتواند کرد. و سینما در این حکومت باید در خدمت این افق باشد و هرسبک و ژانر و داستانی باید بجای شیطان به خدا رو کند. همین زنده بودن این راه قطعی است. به یاد می‌آورم، دعایی بود سال‌ها، جاری بر زبان مردم و از تهاته دل‌ها که به آسمان صعود می‌کرد :خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه‌دار.

در ذهن کودکان و آرزوهای دراز و نادانستگی‌های بشری ما، استجابت دعا، شاید معنای حیات جسمانی امام راحل را در نظر داشت. اما دنیا جای ماندن نبود، نیست، نخواهد بود! عمر نوح هم عطا کند و رسالت ختمی مرتبت و نفس نفیس علوی خاتمیت هم باشد، زندگی دنیوی پایانی دارد مگر وجه الله که تنها او باقی می‌ماند و انقلاب امام وجه الله امام است وباقی ست. وقتی او با دلی ارام و روحی مطمئن سفرکرد، بسیاری اندیشیدند، آه و وای که او رفت و از دست رفت. گویی دعایی بی‌اجابت مانده بود بر دست‌های تهی وار وشتابکار، آوایی شکسته در گلو و شکستی سیاهکار بر دلها و دردی آوار. اما این پنداری نا کارامد بود که ما خاکیان اسیر حجاب ناسوت و نادیده وری اسیرش بودیم و نمی‌دیدیم خدای مهربان، هم مجیب است هم الرحمان است، مجیب الرحمان است و دعای میلیون‌ها انسان مضطر را نمی‌شود استجابت نکند، مگر انکه دروغ بگویند یا فریفته گوساله سامری زمانه ی‌حرامکار، از اذکار و دعاهای‌شان، خود دست بشویند.

اما دم گرم اهل خلوص کارش را کرد. استجابت آن دعا تا امروز به هزار جلوه و امداد و طلیعه بامدادی ی‌یار پنهان از نظر(عج)، خود را نشان داد. اشعه‌های نورانی زندگی اصیل و روحی ی‌امام متصل به توان بیکران امام حی و حاضر، به اذن خدا زنده و مانا ماند، خدا به یمن میراث امام، انقلاب اسلامی، عراق و سوریه را از ظلمات داعش و نقشه مشترک شیطان بزرگ و شیاطین اروپایی و یهودیت صهیونی و مسیحیت یهودی ی‌سامری شده و وهابیت گم شده در پرده پوشی ی‌صراط مستقیم دین ناب محمدی ص، نجات داد و روح و قلب انبوهی از مسلمانان آسیای غربی را از چنگ اسلام آمریکایی و پان ترکیسم و پان عربیسم برده ی‌مفلوک غرب و الحادگرایی ی‌ کارگزار شرق، رهایی بخشید و عزیز و پیروزمند و سرفرازشان کرد؛ برافراشته پرچم، به پرچمداری و فرماندهی ی‌ امامی امتداد امام و با سرداری بنده ی‌خالص خدا، حاج قاسم سلیمانی نام؛ ودر هر میدان کلام امام، زمام‌دار حقیقت و بصیرت شد برای عریان کردن باطن ‌وانموده‌ها، چون وانموده ی‌خارج شدن شیطان از افغانستان، چون وانموده ی‌اعمال نقابدار اسراییل در اقالیم آذربایجان و کردستان عراق و همداستانی رؤیاهای کاریکاتور عثمانی را فاش کرد با فرزندان صهیون که زره پوسیده ناتو به تن کرده و لیبرالیسم اسلام آمریکایی را به عقد داعش و وهابیت جنونکار در آورده تا آب بر خلایق مسلمان ببندد و خون بپا کند و بواسطه ی‌حاکم کردن آتی داعش، امروز با کاتالیزور طالبان، بیخ گوش ایران توطئه برپا کرده و به یمن حیات طیبه امام، جنایت در یمن و لبنان و از همه مهمتر توطئه ی‌دفن کردن قیام رهایی ی‌ مسجدالاقصی و آزادی فلسطین در گرداب سازش شیوخ نفتی را همین حیات امام و راه امام و گسترش جهاد بزرگ این احیاگر ایمان و خود باوری اسلامی، نقش بر آب کرده و در جهان طنین مقاومت علیه قدرت جهانی ظالم وکفر محارب با اسلام و موعود عدل الهی را گسترش داده و طنین مرگ مستکبران و شیطان بزرگ را به صدا درآورد ه است. و از همه مهمتر حیات امام با رشد انقلاب اسلامی و بقای جمهوری اسلامی روز افزون شد ه که با وجود وحشیانه‌ترین فشارهای قدرت‌های کافر و مشرک و منافق، زنده و استوار ایستاده ونیروهای شیطانی خارجی و داخلی وکوشا در تسلیم به مدرنیته و فرغونیت عصر و براندازی یا استخاله راه امام راناکام گذاشته است. سینمای جمهو ی‌اسلامی باید تصویرگر این افق باشد!

جنگ‌سینمایی، شیطانی‌تر از جنگ نظامی(بخش دوم)

استجابت الهی دعای زنده نگه داشتن خمینی را دیده وران خوب می‌بینند، در حیات حکومت عبد خدا و ولی فقیه، امام خامنه‌ای که پرچم زندگی اسلامی و مؤمنانه را در محاصره خشونت صف واحد ددمنشانه کافران و منافقان برافراشته نگه داشته و او کیست جز روح امام در موجودیت جسمانی دیگر؟ و پاسخگو و رهرو راه امام ره در عرصه مقتضیات ملی و جهانی امروزی، یعنی خدمت به اسلام و مسلمانان تحت فرمان قرآن و اهل البیت ع و زیر فرمانفرمایی امام زمان عج. پس سینما باید با این فرمان پیشروی کند. نه با فرمان شیطان بزرگد. رواج فحشا و فساد. قرار امام سینمایی ضد فحشا و سلطه شیاطین بود.

خمینی زنده است، چون نهضت ادامه دارد

حقیقت آن است که مثل روز روشن است، خمینی زنده است و راهش فراموش نشدنی است. در جهان اسلام و غیر اسلام، هیچ سبیل دیگر و بهتری برای دفاع از حقیقت متعال هستی وتوحید و فرامین الهی و اسلام در عصر غیبت و انجام تکالیف اجتماعی و ملی و جهانی وحکومتی رها و مستقل از کفر و نفاق و متکی به ایمان و انتظار فرج مولای جن و انس و ولی الله الاعظم(عج)، در برابرش، و با ادعای صحت عالی‌تر عملش، وجود ندارد. و هیچ حاکمی در جهان زنده‌تر و مؤمن‌تر و وفادارتر به اسلام عزیز از جانشین او در کره ارض موجود نیست که در راه منویات امام زمان عج در وسع انسان غیر معصوم ایستادگی می‌کند و از یاری امام حاضر در مبارزه با کفر مدرن و التقاط و خود باختگی و تسلیم طلبی و انحلال طلبی برای حفظ امنیت برای اسلام و مسلمانان در عصر غیبت می‌کوشد. و اینها همه نشانه‌های استحابت دعای صادقانه همان دوران است که بر دهان مطهری‌ها و بهشتی‌ها و دستغیب هاو مدنی‌ها و همت‌ها و زین الدین‌ها و باکری‌ها و سلیمانی‌ها و میلیونها تن از مومنان و مسلمانان و مستضعفان جاری بود. خوب آیا بدیهی؛ منطقی نیست سینمای جمهودی اسلامی هم همین راه و رسم را پایه ساختار دهی و عملش قرار دهد؟

جنگ‌سینمایی، شیطانی‌تر از جنگ نظامی(بخش دوم)

جنگ‌سینمایی، شیطانی‌تر از جنگ نظامی(بخش دوم)

مفهوم سینمای انگلیسی

نه فراموشی امام مقدور نیست ودر سینما هم نیز! ولو همه دنیای کفر و نفاق امروز گرد آیند و همه ترفندها را بکار گیرند و همه زبیرها و ابن زبیرها و همه عقیل‌ها و امام زادگان گمراه متکبر و دسته‌ای خودبین از بنی هاشم دل سپرده به چرب و شیرین دنیا و مدعیان ظاهری راه امام و نزدیکان دور و نزدیکی که در گفتار امام امام می‌کنند و در کردار و باطن و اندیشه، راه دشمنان امام، و اسلام و خضوع برابر مدرنیته و مدرنها وجشنواره‌های شیاطین و کن اسکار و تفکرات اجنبی را مقدم می‌دارند گرد ذین باز راه امام برای تغییر زنیادهای طاغوت زده جامعه روشن است واز قرآن وروایات و انوار صحیفه نور برگرفته از کلام الله و کلام معصوم است ونه از منابع تفکر و هنر و دانش پرده پوش مدرن تغذیه و مفاهیم آن را از منابع درجه چندم مقلدانه دنبال می‌کند و در نقش رییس و وکیل و وزیر و هنرمند و سیپماگر بازیگر زمین کفر می‌شود. کسانی که به مبانی روشن امام پشت می‌کنند و همین قدر انصاف و تقوا ندارند که لااقل وقتی راه مرحوم بازرگان و اقای منتظری را می‌پیمایند مثل آنان شرافتمندانه آشکارا بگویند که راه امام را قبول ندارند و از انقلاب اسلامی امام ابراز برائت کنند و افکار مدرن و التقاطی خود را بنام امام به خورد نا آگاهان ندهند! در سینما هم نمی‌توان امام امام کرد اما مبانی او را به فراموشی سپرد.

البته معلم بود دیر یا زود اینان هم راه تسلیم شدگان به سروش شیطان را می‌پیمایند. ومنتظرند قبح ابراز برائت از اسلام و امام با تبلیغات مستمر و بازی رسانه‌ای استکبار جهانی و تغییر رویکرد مردم ی‌سحر زده، فرو ریزد و آن گاه اشکار کنند که ان راه را قبول ندارند. کسانی هستند که چشم‌شان به جماعت و قدرت کفر است. امام مقتدر باشد و جهان بدنبال امام، انان برای امام سینه چاک می‌دهند و اگر زمانه برگردد و کفر در وانمودگی‌اش موفق شود وپروژه‌های جدایی مردم از انقلاب و حق و معصومیت را پیش ببرد روکردن‌شان به باطل، به ثمر بنشیند انگاه انان شهامت ابراز و آشکار کردن باطن‌شان را علیه امام می‌یابند. شیخ فضل الله را همینان و با فتاوی راه گم کردگان و اسیران اغوای استعمار و بازی مشروطه خواهی انگلیس شهید کردند وگرنه اگر قرار بر اصلاح امور بود او که مخالف اصلاح تحت فرامین قرآن و اهل البیت (ع) و نظارت عالمان و فقیهان ربانی نبود!

او روشن بینانه مخالف مشروطه نامشروع بود که از دیگ انگلیس بخارش بلند بود. اما خداوند نقاب‌ها را بر می‌اندازد. کسانی که به تدلیس زبان گردانده و ادیبانه و کهنه و بزبانی نمایشگر و بازیگر و دلمرده به بنده خدا نصیحت می‌کنند و سخنان فریبناک بزبان میرانند نمی‌توانند نفاق افشا شده‌شان را نهان سازند.

آنان همان کسانی‌اند که در سال ۸۸ بیانیه رقص و پایکوبی شیطانی‌شان را در دنیا جار می‌زدند که خدا را سپاس ولی فقیه رسوا شده و مرد متقی و غبد خدا را به خواست شیاطین، دجال می‌نامیدند. انان همان کافران‌اند که الله و رسول الله را دروغگو خواندند و آشکارا کلام الله را شعر و رویای محمد(ص) و اسلام را پروژه به‌پا کردن امپراتوری مردی قدرت خواه خواندند و... این صورتک دریده شده چگونه اکنون بزبان خیر خواهان حرف می‌زند؟ مگرر به فریبی دیگر به سبب زشت شمرده شدن آن بیان هتاک! اما راه امام و امتداد زنده آن راه، راه امام خامنه‌ای را نمی‌توان با اغوا گم راه کرد. چه در رشد ایران وچه سینمای ایران.

جنگ‌سینمایی، شیطانی‌تر از جنگ نظامی(بخش دوم)

راه زندگی و حیات اسلامی

نه! فراموشی امام و راه امام دیگر ممکن نیست، ممکن نیست این ذخیره الهی و نور حمایت شده از سوی بقیه الله و نیٌر اعظم مدفون و محکوم فراموشی و نفی شود. نه با نفاق و نه باجنگ کینه توزانه کفر محارب اسلام، ونه با جنگ سینما راه امام نمی‌میرد، فراموشی نمی‌پذیرد و تا ظهور مهدی عج پرچم ضرورت حکومت مستقل اسلامی در عصر غیبت و درخت سرسبز انتظار در برهوت کفر و فساد سلطه شیاطین شرق و غرب در زمین و در عقل و قلب انسان‌های عدالتخواه برافراشته خواهد ماند. و دعوت‌کننده به اصلاح روز افزون خواهد بود و رشد و ضرورت اجرای احکام منبعث از قران و عترت تا همان اندازه که در عصر غیبت مقدور است و ندای مبارزه علیه ظالمان سر خواهدداد و قیام برای اجرای احکام اسلام و دادگستردن و حفظ دین در متن زندگی و رشد جامعه‌ای سالم و شرافتمندانه و مستقل و آزاد از اسارت شیاطین و کاربرد عقل و عدل و نظام صحیح و پیشروی حکومتی و نفی تبعیضات فرعونی و روحیات استکباری و نفی فسق و فسادحکومتگران و اقشار ممتاز و اشرافیگری و رانتخواری را پیشه خواهد کرد، و با خرافه و جهل و بردگی و بلبشو و بی‌انضباطی و فقدان کنترل و فقدان نظم عقلایی و نفی استبداد و زیر پا نهادن خرد خواهد جنگید، و آزاد اندیشی را پیشه خواهد کرد و نیزهمه وهمه اعمال صالح و مومنانه و برایت از قدرت و سلطه ی‌کفر و ظلم جهانی برای اثبات عبودیت فردی و اجتماعی و عمل به تقوا برای انتظار وطلب حکومت عدل جامع ولی الله، امام زمان و رهبرمعصوم‌خدا(عج)؛ و این اصول را اصل زندگی و حیات نظام اسلامی و ارمان مؤمنانش خواهد کرد. این است راز حیات امام و راه امام و میراث امام ره تا ظهور حجت بن حسن عسکری و احاطه نور نیر اعظم و عدل جامع ولایت او بر زمین. این راه بنا به انوار معروفش نه فراموش شدنی است و نه بوسیله تحجر و اباحه‌گری مدرن و اغوای مدرنیت، و هر قدرت بت پرستانه و مشرک قابل تحریف! اکنون مایلم در باره اصول ماندگار و نام‌های پابرجای این راه سخن بگویم و ابتلائات امروزی ان را برشمرم.

سینمای اسلامی چگونه و چرا؟

 راه بنا نهادن سینمایی در خور انقلاب اسلامی را باید با پرسش چیستی «مرام امام» آغاز کنیم. این راه گاه نامش «بازخوانی امام»، «بازخوانی او» بود، می‌خواستم با این عناوین بگویم همواره فرشتگانی بر قلوب امت بازخوانی و از یاد نبردن حقیقت راه امام را به سخن و به عمل الهام می‌کنند. هماره علم‌ها و بیرق‌هایی چون شهیدان چون حاج قاسم فرا راه جامعه و سینما هستند که با عمل و شیوه زیست‌شان و عشق سرشارشان به اهل البیت ع و تبعیت از امام زمان زندگی ساده و محاسبه و مراقبه روزمره و شجاعت و وفاداری به انقلاب اسلامی مارا بباد عمل و ارمان‌های امام ره و مسیر انقلاب مداو م و تغییرمی اندازند. و او را به بهای ایثار جان بازخوانی می‌کنند و نشانه‌های حیات راه اورا باز می‌نمایند. چه در ایران، چه در افغانستان و پاکستان، چه در یمن و فلسطین و لبنان، چه در ترکیه و سوریه و عراق، چه در هر کجای جهان. این بازخوانی با عمل و نظر و قلب و و نگاه و تفکر و خلق و خو است که اصالت دارد. وغبارهای شیطانی و نسیان‌های طاغوتی را می‌رباید و حافظه زمانه را از نسبت‌های ناروای نفاق به امام می‌روبد و به ما امکان می‌دهد از مه عبور کنیم و از گدار وگردنه‌های تاریک و گمگشتگی و دامچال فراموشی راه و حقیقت و اصول رهایی یابیم. راهی که روشنایی و باز تابش نور خود را از خدا و اسلام ناب محمدی ص و از نور نیِر اعظم، آن نور بخش بزرگ می‌گیرد. سینمای ما باید چنین باشد.

اما این نوشتار عنوان‌های دیگری هم دارد: نامش گاه «امام همچون یک مجدد» یا «ضرورت بازخوانی مجدد امام خمینی»، یا «بازخوانی یک مجدد اسلام»، یا «تشدید و تجدید حکم اسلام با حکومت امام، در جهان اسلام» است. این نام وجه دیگری از پایان ناپذیری سبیل امام خمینی (ره) و اتصالش به صراط مستقیم راه اصیل امام عصر (عج) را بازمی خواند. در سینما تجدید عهد با انقلاب را یاد آوری می‌کند.

بازخوانی ی‌دوباره امام در هر زمان ضروری است، نه صرفا برای آن که غبار نسیان و شیطان و نفس انسان را بزدابیم و امیال خود را به جای خواستهای امام معرفی نکنیم، بلکه مهمتر آن که در حرکت زمان و تغییرات دوره‌ای در یابیم روح راه امام چه پرتوی بر مسائل می‌افکند و چه پاسخی را از زبان عقل و قلب الهام می‌کند. باید بگویم انحراف انقلابها از افکار بنیانگذاران اولیه امری بدیهی است و دلایل روشنی دارد. مثلا فلاسفه اجتماعی و سیاسی قرن هفده، و قرن هیجده و عصر موسوم به روشنگری از دکارت و بیکن و جان لاک و... و. تا کانت و مابعد او، اصولی را ابراز کردند که در واقعیت عملی مدرنیته سیاسی شاهد فرسنگها فاصله با سیمای آرمانی مدرنیته هستیم. بیایید آزادی در اثر جان استوارت میل را با لیبرالیسم واقعا موجود مقایسه کنید، این فاصله همواره ما را شگفت زده می‌کند، ارمان‌های مارکس با آن چه در اپقلاب بلشویکی اتفاق افتاده در قلمرو تجربه سوسیالیستی هم موضوعی قابل واکاوی است. نسبت ماهوی اندیشه عمل و در عین حال فاصله رؤیاها و رخداد نظام متکی به گفتارش، گاه فاصله پر نکردنی دارد.

ایده هابر ماس در باره مدرنیته ناقص وناتمام ناظر به همین فاصله است. واقعیت سرسخت و صخره آسا، چشمه‌های جوشان ارمان‌ها را گاه حبس گاه منحرف و گاه در لابلای گرمای سوزان زیر تابش آفتاب و هرم سنگ تبخیر می‌کند. مارسل گشه وقتی در باره اثر موریس باربیه La modernite politique مدرنیته سیاسی حرف می‌زند به نکته جالب محو شدگی که البته در تمام طول تاریخ انقلابات از زمان یونان باستان و آثاری چون تاریخ پلوپونزی توکسیدید موضوع بحث انگیزی بوده اشاره می‌کند :

مدرنیته را باید جزو آن دسته واژه‌های جادویی دانست که به یاری‌شان توانسته‌ایم از سده ی‌نوزدهم به این سو خود را متمایز نشان دهیم. آری، واژه ی‌مدرنیته همواره ما را افسون و وسوسه کرده است. تاوان چنین اقبالی این بود که خضور همهدجانبه ی‌این واژه رفته رفته به محو شدگی درون مایه ی‌آن در بیشتر کاربرد هایش انجامید تا آن حا که اکنون چندان چیزهایی در خود نهفته دارد که که سر انجام نمی‌توان دانست دقیقا شامل چه می‌شود. مارکسیسم هم به عنوان سیمای دیگری از مدرنیته سیاسی با همان درونمایه الحادی خود دچار این محوشدگی تدریجی شد. تٱثیر ایده‌های روسو و مابلی بر روبسپیر و دانتن و تٱثیر انگلس بر استالین، و حتی اثر اماپوئل سی یس که او را نظریه ‌پرداز انقلاب ۱۷۸۹ پیش از رخ دادن انقلاب نامیده‌اند. آرای او در باره ممانعت از چیرگی سازمان و منافع عمومی بر حقوق افراد و خطر تحلیل منافع فردی در سیطره احزاب و اصناف چنان دچار محو شدگی شد کع تازه دویست سال بعد در جنبش مه ۱۹۶۸ این ارمان کنترل نهادها و خطر نهادها بر حقوق فرد تجدید و بازخوانی گشت. با این وصف تجربه انقلاب‌های بشری هرگز نتوانست این بیماری محو شدگی را درمان کند زیرا ماهوا به سبب گسست از ذکر الله، محکوم به فراموشی اسن منبع و مرجع اطمینان بخش و نورانی و نابودی ناپذیری در این حرکت بی‌افق معلوم موجود نیست و انقللاب‌های سر گشته در سرگشتگی ذهن و زبان انسان گسسته از منبع طمٱنینه جز گمگشتگی عاقبتی ندارد. گمگشتگی سرشت انقلابات بریده از رب العالمین و بی‌ولایت الهی است. نقص از ماهیت ناقص و تربیت نشده‌شان و از عدم هدایت الهی بر میخیزد.

این درس برای ما دو نکته اصلی در بر دارد :انقلاب اسلامی امام متصل به الله و قیام لله و تحت سرپرستی الله ماهوا از گمگشنگی مبرا است، مگر آن که رهروان از روح روح اللهی این انقلاب ببرند و به اتصال بی‌وقفه به معدن رسالت و ولایت پایان دهند؛ و نکته دیگر آنکه تجدید و تشدید این انقلاب ماهوی است زیرا اساسش چیزی نیست جز تجدید عهد با مجدد اصلی امام زمان عج، و کار اولیعثر در هر عصر تجدید اسلام و هدایت آن بنا به مقتضیات زمان است و رهبری رخدادهای اهل تقوی در احیاء امرشان دست ایشان است از مجالس روضه خانگی که یادگاه مصائب اهل البیت ع و پادگان سربازگیری حسینی برای امام زمان عج است تا اربعین و عالی‌ترین شکل این قرارگاه جهاد، یعنی همین انقلاب اسلامی امام خمینی ره! تنها به یک شرط: شرط تقواو صدق! همه این حقایق سرمشق ما در تحول سبنمای فاسد شده کنونی است.

جنگ‌سینمایی، شیطانی‌تر از جنگ نظامی(بخش دوم)

بدون صدق چه مجلس روضه خانگی و جماعت مسجد و آیین سوک عاشوراو طواف کعبه و راهپیمایی اربعین و چه عمل جمهوری اسلامی از روح عبودیت خارج و ضایع می‌شود. برای همین، انقلاب اسلامی و پادگان جمهوری اسلامی که کارش همین انجام تکالیف الهی عصر غیبت و انتظار است، در داخل خود افراد فاقد صدق و تقوی و دورو و اصلاح ناپذیر و نهان روش و مسحور شیاطین شرق و غرب به اعماق دوزخ پرتاب و رسوا کرده است و از آنان کفاری بی‌شرم و سقوط کردگانی به سیاهچال بی‌باوری به کلام الله ساخته است. افرادی دارای اهداف نفسانی و خودپرستی علنی و علمی وعملی و نهانروشانه و کبر و اجتهاد رٱی و عقل خود بنیاد و مرتبط با شیطان مدرنیته و تغذیه‌کننده از سرچشمه آلوده و کافرانه و نفاق زده که بالاخره نه تنها برابر انقلاب و امام که برابر امام زمان و قران قد علم کردند و شیطان و فرعون بیرحم‌ عصر را آرایش کردند و آستانبوس آمریکا و اروپا و اسراییل و اذناب شیطان، وهابیت و... و. در آمدند وجهان مدرن را به الگو بدل کردند. باید دانست سینمای شیطانی را هم باید زه دوزخ پرت کرد. اینان به سلطه خود غره‌اند و می‌اندیشند بدون آنان سینمای ایران فلج می‌شود. و هیچ نمی‌دانند به فلاکت دچار خواهند شد.

اکنون معنای مجدد بودن امام و انقلاب اسلامی او و سرچشمه این هویت روشن است. امام و انقلاب لله او، ویژگی و صفت مجددش را از تجدید عهد با امام زمان (عج)، آن مجدد اصیل اسلام می‌گیرد. با تلاش برای برآوردن تکالیف الهی در این جهان و این زمان، عملا تجدید عهد می‌کند و غبار زدایی از دین و تکالیف حیاتی دینی را به دوش می‌کشد. شجاعانه برای احیاء امر دین به وسع خود قیام می‌کند که تکلیف الهی بوده و خداوند متعال، به این وسیله با خون حسین (جان هامان به فدای او)، با ثارالله و خون رهروان مقاوم حسین علیه السلام و سربازان امام منتقم(عج) و با مجاهدات عالمان عامل ربانی چون امام(ره) و انقلاب امام، این دین را زنده نگه داشته، و تجدید کرده است. این است معنای مجدد بودن امام خمینی و انقلاب اسلامی در مسیر انتظار و اصلاح امورو اصلاح سینما!

جنگ‌سینمایی، شیطانی‌تر از جنگ نظامی(بخش دوم)

عمل درست در سینما چگونه است؟

اما اسمی از اسمای انقلاب امام، «حکومت همچون امر به معروف و نهی از منکر» است و فرمانروایی و حکمرانی فقه جعفری در مقام فقه حکومتی بمثابه همه فقه و همچون اجرای اسلام در عصر غیبت و دوران پیشا ظهور به شرط حاکمیت حاکم شیعی عالم ربانی به عنوان ولی فقیه و سرپرست دانا به احکام اسلام و مجری آن ضروری است ر سینما ی‌ما هم این موضوع حیاتی است. روش درست استنباط راه حل‌ها و پاسخ‌های فقیهانه و معقول در وسع خود و جامعه فقهی زمانه و ظرفیت اجتماع و مردم ب‌ای مسائل سژنما تنها راه است. این نام به لزوم تلاش برای اجرای حلال و حرام در زمانه جاری و اکنون جامعه مسلمین و نیز سینما اشاره می‌کند و به ضرورت جلوگیری از تسلط کفر و نفاق و ترویج حرام و فحشا و فساد در کشور و نهاد تحت ولایت اهل البیت علیه السلام و امام حیٌ عج. مسلما این جهاد در درون حامعه و درون حکومت و نهادهایی چون سینما در زمانه ما که جهانی کافرانه، اسلام و ایران اسلامی را در محاصره دارد سهل و ممتنع است.

سهل است اگر حکومت و امام حکومت و مردم صادقانه رو به رب جلیل کنند و تقوا پیشه نمایند و شرط بندگی بجا آرند. همه امدادهای خدا بهره آنها خواهد شد و ممتنع است زمانی که به انجام نیک رساندن این تکلیف و امر مهم عصری محتاج وحدت نظر و عمل اکثریت مسلمانان مؤمن است، واز دست اقلیتی از مومنان کاری بر نمی‌آید. در جامعه‌ای که تنها اقلیتی به امام زمان عج و رهرو او امام انقلاب اسلامی و رهبر متشرع و دارای ایمان و ورع مؤمنانه در عصر غیبت، وفادارند و در هجوم قدرت جهانی کفر، هجوم علمی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، نظامی، تبلیغی و رسانه‌ای انبوه مردم سحر زده از انان و آرمان بزرگ انقلاب اسلامی حدا می‌شوند، همه چیز ممتنع می‌شود. مردم به راه پاسخ به شهوات و امیال خواست نفس سیری ناپذیر و دنیاطلب خود گام می‌گذارند و از رنج و سعی ساختن وتکمیل جامعه‌ای اسلامی و مستقل وعادل و سالم و درانتظار ظهور، وتلاش در حد و به وسع انسان عصر غیبت، چشم می‌پوشند و همدست شیاطین خارجی از درون می‌شوند و حتی درون حکومت فساد و خیانت بر می‌انگیزند و تخم وابستگی به شیاطین و نومیدی از استقلال و آزادی و پیشرفت و عدالت و سلامت و اصلاح امور می‌کارند و به سدٌ حرکت الهی بدل می‌شوند.

امام در مقیاس حکومت به عنوان «حکومت همچون امر به معروف، نهی از منکر» یا «فرمانرانی فقه حکومتی همچون اجرای اسلام در عصر غیبت» قیام کرد. در این قیام، خود انقلاب، خود تشکیل حکومت مستقل از کفر اساس و ریشه امر به معروف و نهی از منکر بود فارغ از هر چیز دیگر. تک تک کنش و واکنش امام و عمل به اوامرش و پذیرش نواهی و «حلال و حرام راه امام در حکومت» همان امر به معروف و پهی از منکر بود. دفاع وقدس، مبارزه با تروریسم. ومقاومت برابر تحریم و فشار استکباری و تسلیم نشدن، امر به معروف نهی از منکر بود و یک زمانی نامش «امام بنیانگذار اجتهادی کاربردی در جایگاه حکومت درعصر غیبت» بود و این به معنی تلاش برای اشاعه اسلام در عمل نهادها و وزارتخانه‌ها و مراعات اوامر و نواهی اسلام در کار مملکت داری. چنین امری یک کار عظیم است که هر قدم پیشروی مستلزم جنگ در داخل حکومت با نیروهای مقتدرشیطان زده و ایستادگی در قلمرو اجتماع است و اداره تصمیمات کشورداری و عمومی چنان که دست خیانت به حقیقت انقلاب دراز نشود و کارهای جدی، لوث نگردد و راه به گمراهی نگرود. همه این‌ها ذخایر عمل درست در سینماست.

جنگ‌سینمایی، شیطانی‌تر از جنگ نظامی(بخش دوم)

جنگ‌سینمایی، شیطانی‌تر از جنگ نظامی(بخش دوم)

نقش میراث امام (ره)، انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی، در قالب امر به معروف و نهی از منکر، برافراشتن پرچم حقایق معروف اسلام است و، دفاعی از توحید و عالم غیب و ایمان به غیب و وحی و ولایت در کشور ماو میان مسلمانان و در جهان، وقتی اهمیتش را بمثابه تکلیف بزرگ و جهاد عظیم باز می‌نمایاندکه در سینما دمی به وضعیت کنونی کره ارض و اصرار نظام جهانی مدرن و قدرتهای فرعونی به جنگ با پروردگار یکتا و نفی وحی و عالم غیب و زندگی جاودانه در انوار رضوان معبود یا مخلد در ظلمات بعید از حق بیاندیشیم. خدا به جهاد بندگان خود نیاز ندارد و از دین خود محافظت می‌کند. این بندگان پاک و متقی‌اند که به جهاد در راه خدا محتاج‌اند و امام این باب فروبسته را گشود و کار کارستان او هدیه کردن این مجال به اذن الله واذن امام شاهد عج در عصر انتظار بود به مشتاقان سعی در راه رب العالمین. در ذیل این ارکان نهی از ظلم و فساد وقتی سبب فرا رفتن ایمان می‌شود که متوجه با شیم شیوع فحشا و فسادهای گوناگون اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و بازی کثیف توسعه زشتکاری و ستم، جزء جدایی ناپذیر نظام قدرت مدرن است. و نشر فساد جنسی و مخنث‌سازی و انتشار زنا و لواط و زنا با محارم و مردان زن نما پروژه ی‌تلمودی صهیونیست‌ها و یهودیت سامری است. سینما ‌یشقراول این نشر فساد است. تعییر این وعادله در سینمای ایران به سود سینماگران‌اک و سالم‌ و مؤمن مهم است. سینما ما از قیامم برای طاغوت و فساد باید به قیام لله بگرود. قیام لله نام آغازین رستخیز امام است که به اولین بیانیه او در سال ۱۳۲۳ شمسی بر می‌گردد. این نام، اسم اعظم قیام امام است. در عصر بت نفس پرستی و تفرغن خود پرستی انسان، این جهاد، جهاد اعظم است. در سینما هم همین طور.

ذکر الله کلید کلیدهای رسواسازی فساد تمدن طاغوتی قرن بیستمی است و در عین خال روح عبودیت و اصلی‌ترین وجه تجلی ولایت در انقلاب اسلامی است تا فراموش نشود قرار انقلاب همچون وهم انقلابات دیگر دروغ ساختن بهشت لذات حیوانی و وعده دروغین رفاه طاغوتی برای همه نبود و نیست. البته وظیفه انقلاب امام جنگ با منکری به اسم ظلم بر مردم مستضعف است و کلا هر نوع ظلم اقتصادی و غیر اقتصادی بر افراد جامعه و طبقات محروم است و سینما نباید این را از یاد ببرد ... اما هدف قیام لله بس گسترده است. جهاد در راه خدا و برای خدا، بدون هیچ توقعی. این کلام شکست وسوسه شیاطین است تا نتوانند با خواستهای دنیا طلبانه. فاسد، راه انقلاب و مبارزه پیگیر با انواع بیعدالتی کفر محارب و نیروهای متکبر و مستکبر داخلی و خارجی و با تکبر نفس خودمان را بر بندند و مردم رامشغول لذت خواهی و جیفه دنیا کند. کار سبنمای فاسد همین‌ است. استباه نکنیم، امام نمی‌خواهد به سود اقشار مسرف و طاغوتی و اشرافی و حرامکار واهل تکاثر و بالا کشیدن بیت المال، مردم را اغواکند و سرگرم مفاهیم انتزاعی سازد. نابودی و ریشه کنی این ظالمان که گام نخست انقلاب است. امام می‌خواهد بگوید نفی طبقات مستکبر به معنی اشاعه عدل به معنی تام نیست و مبارزه در راه خدا پایانی ندارد و مؤمنان در این مبارزه سیت نشوند و نیز او مٱمور به نتیجه نیست. قیام لله در هر حال پیروز است یکبار منجر به فتح مکه می‌شود و زمانی هم به عاشورا! و در همه اصلاحات دنیوی و معنوی باید نیت قیام لله باشد که تمامی ندارد. ددر سینما هم.

این نوشتار گاه نامش «بازخوانی صحیفه نور» بود، همراه مکتوب «قیام الله» و «رستخیزی‌ برای خدا»، امروزسینما و همه رسانه‌های ما و دوستان انقلاب اسلامی در جهان باید جنبش بازخوانی جذاب و رسا و هنر مندانه سخنرانی‌های گرد آمده، همه سخن، نه سخن سانسور شد و یا مناسبتی راه بیاندارند. باید با تکرار مانع کم رنگ شدن ان گوهرهای معرفت شد که در متن زندگی روزمره وجهاد واقعی و تجربه انقلابی به کف آمد.

پیشنهادم، باز خوانی رهنمودها و سخن امام به شیوه پر کشش هنری و سینمایی است. انیمیشن‌های احکام خیلی خوب بودند، هزاران جمله و پاراگراف وجود دارد از امام که می‌درخشد و باید در جانها بنشیند. زیرا بازتاب انفجار نور انقلاب در صفحات کتابی نورانی است. روش کهنه و آسان طلب بریدن قطعه‌ای از فیلم به مناسبتی، ارزش چندانی ندارد، ابتکار و هنر باید به کار آید تا دل و جان مردم از حقایق مملو شود و امکان تحریف و غفلت زدوده گردد. در صحیفه نور، نشانهای واضح راه امام، کار امام، نگاه امام، معنای انقلاب امام، تکالیف ملت، هشدار به رؤسا، ارکان فقه حکومتی امام مستتر است. سلسله جلسات بحث‌های علمی با چالش نگاه‌های متفاوت در باره گفتمان‌های اصلی امام ضروری است. تعلل صدا و سیما در تولید انواع برنامه‌های راه امام شناسی باید برطرف شود و قبل از آن امام معصوم شناسی ضرورت پاسخ نگفته ی‌رسانه‌های ماست. بازخوانی اسنادقطعی و مکتوب و سخنرانی‌ها هم در مسیر معرفت شناسی روح الله خمینی و اشنایی با نگرش اصیل امام و بربستن راه تحریف امری حیاتی است. سینمایی که از دل ایندبازخوانی زاده می‌شود تطهیر شده است. آمبختگی و حدا ناپذیری سلوک قرآنی و اجتماعی، تزکیه نفس جهاد سیاسی علیه ظلم داخلی و جهانی، جداناپذیری امر اصلاح و امر انقلابی بودن و حدایی ناپذیری نگاه روایی و امر عقلی و امر عرفانی و امر رفتار روزمره و هستی شناسی قرآنی /اسمایی/اهل البیتی(ولایت محور) دیگر موضوعی است که نباید فراموش شود. و نیز نشر هنرمندانه.

انطباق عمیق نگاه رهبرمعظم انقلاب با امام خمینی

امر حکمبانی و حکمرانی و تنظیم مناسبات عبادی/عقلی مسلمانان در اندیشه امام باید معنا گرددو دید ما را نسبت به لاابالیگری و بی‌اعتنایی به فساد انگیزی قسر ممتاز تغییر دهد. سینما در مبارزه با این فساد نقش یکتایی می‌تواند ایفا نماید. در رابطه با سینما باید پرسید: «امام بانی ی‌چه وضعی در ایران و جهان ماست؟» یا «سبیل امام، راه روشن ملتها، میان راه‌های فردی علما، به سوی صراط مستقیم» کدام است؟، یا «راه امام :انتظار یک منتظر»، یا «راه امام :دعای عهد عصر غیبت»، یا «پرچمی برای رهایی از سیطره کفر» یا «امام، یک داعی الی الله در مقیاس حکمرانی» یا «راه امام، فرجی عاجل تا ظهور فرج کامل» و ... چگونه در سینما معنا می‌گیرد؟

خوب عصاره این نام‌ها این است که بکوشیم کار کارستان امام رانه با مقیاس گرانی کالا که دلایل گوناگون دارد از جمله پروژه شیطاتی، بلکه با بالارفتن قدر انسان پل گونه ایستاده بر زمین و سر سوده به آسمان و جهادگر دریابیم. اژن ب‌ای طینما خیلی مهم است.

 و گاه مقاله حاضر نامش «سفید خوانی امام» بود یا «نسبت راه امام با لائیسیته و سکولاریته مدرن»، نامش گاه این بود: «آیا می‌توان مبانی امام را در حکمرانی به اهداف مدرن تقلیل داد؟» یا «نقش گمراه‌کننده زبان سیاست مدرن در فهم مبانی حکومت امام» یا «کاربرد مفاهیم مدرن، راهی برای تحریف شیطانی راه امام :دموکراسی غربی، سوسیالیسم شرقی، لیبرالیسم، سکولاریسم، کاپیتالیسم، و... و. » «عدم مشروعیت نهادهای بین‌المللی در هدایت حکومت اسلامی» «مشروط بودن قوانین بین‌المللی و قراردادهای جهانی از منظر مبانی حکومتی امام» «معنای، آزادی، استقلال، خود باختگی، خود رهایشگری در عصر غیبت و انقلاب اسلامی» و «تفاوت حاکم شیعی با ولی فقیه» یا «رؤیای اجرای احکام اسلام ناب محمدی ص در عصر طاغوت» یا «پس از چهارده قرن، دعوت وحکومت عالمان ربانی در طول حکومت اهل البیت (ع) » هر یک از این اسما شرحی وافی می‌طلبد و خبر از ابعاد ناشناخته کار امام می‌دهد. این تفکرات در شالوده تغییرات سینمای ما باید لحاظ گردد.

جنگ‌سینمایی، شیطانی‌تر از جنگ نظامی(بخش دوم)

بحث‌های سر به مهر و باز نشده علمی و فقهی فراوانی وجود دارد که روزی با آزاد اندیشی و عدم سرکوب باید تحمل شنیدنش و ضرورت پاسخ گفتنش باید درک شود همچون این اسم‌ها : «نسبت حکومت اولیای غیر معصوم الله با حکومت اولیاء الله معصوم (ع)، وبقیه الله الاعظم علیه السلام» «رهزنی‌های التقاطی در راه امام» «نفوذ فکری شیطان و سحر شدگان نظام متفرعن استکبار و مدرنیته ی‌الحادگرا و لویاتان قدرت جهانی سرمایه سالاران در تحریف راه امام ازسوی غربگرایان و شرقگرایان» مباحث فقهی و سیاسی باز، این وهم را که مخالفان امام حرفهای مهمی دارند بر باد خواهد داد» واین مجالی شد تا به دریای پر عظمت کار نظری پیرامون میراث امام خمینی (ره) در هدایت سینما اشاره کنم و بگویم ما بیشتر برای به فراموشی سپردن امام و راه امام حرص می‌زنیم تا شناخت وعمل به شناخته شده‌های امام و راه امام در جامعه و سینما. در حالیکه رهبر معظم به جان می‌کوشد تا راه امام و نام امام بدرخشد و فراموشی نپذیرد. درسینمای ایران تغییر ساختار و پاکسازی کثافات ستیز با اسلام بدون این رویکرد مشتاقانه به میراث امام ممکن نیست.

 

**سیداحمد میراحسان/ مستند ساز، پژوهشگر

 


:: بازدید از این مطلب : 231
|
امتیاز مطلب : 212
|
تعداد امتیازدهندگان : 45
|
مجموع امتیاز : 45
نویسنده : عبدالرضا جودکی
شنبه 11 فروردين 1403

جدال  داخلی و جهانی احمقانه، وقیحانه وظلمانی ی سینمایی کنونی را با معصومان  صلوات الله علیهم‌چگونه درک کنیم ؟ جنگی گه آینه جنگ‌ با الله، با دین خدا، اسلام، با  کلام خدا، قرآن حکیم و با وعده تضمین شده الهی ، ظهور. امام منتظر عدل جهانی(عج) و نابودکننده  ظلم و کفر و فرعونیت جهانی  است و همه آن اکنون گرد می آیند در جنگ با رهروان آن عادل و نوذ بخش بزرگ، یعنی در جنگ با رهگشایی  انقلاب اسلامی!

 رخدادهای جزیی و تاکتیکی این استراتژی شیطانی را چگونه ارزیابی کنیم و پاسخ گوییم که شیطان، گم راهی و گمگشتگی تازه ای ببار نیاورد؟ که با نقاب های گوناگون  به خدمت اهداف شیاطین در نیاییم، ولو با صورتک فیلمساز دانا، یا منتقد  پر شور، و مدافع تند مزاج انقلاب! چنان که پاره ای چنین خاک در چشم آگاهی درست پاشیده اند. مثلا می شنویم که می گویند :این جنگ جشنواره کن با معصوم علیهم السلام، نخ نماست، ولش! یا اندازه شان نیست که جدی بگیریم شان، یا از این فضای دو قطبی باید حذر کرد و اعتنایی ننمود. یا بیخود دارند شلوغش می کنند که ناتوانی شان را در اداره امور بپوشانند  ویا می گویند افتخاری ست جایزه کن بردن و  کاری به محتوای فیلم نداشته باشیم‌ پس خانم‌ زازیچه تبریک! تبریک!

 جنگ سینمایی شیطانی تر از جنگ نظامی(بخش اول)

وقاحت حدی دارد تبریک به چه؟ به این که نهاد سیاسی کار با فیلمی بی ارزش  به جنگ معصومیت آمده؟ در خدمت کثیف ترین سیاست تجاوز کار بی آبرو که  چهل سال در حال تکه پاره کردن و شکپجه مردم تان است  ونیز زنان و کودکان مسلمانان فلسطین و عراق و و افغانستان و لبنان ویمن و سوریه و را کشتار  کرده و تجاوز؟ و تبریک به زنی که علیرغم حرامکاری اش جمهوری اسلامی از حقوق انسانیش دفاع کرد و او چون بدتر از درنده ای دامن معصومیت را گاز گرفت و با تن بی حیا و عریانش نشان داد البته چونان اویی در تهمت به معصوو شریک نباشد، کی باشد!؟ واقعا  حق با قرآن حکیم است که فاش می کند اهل نفاق همینان اند که در قلوب شان مرض است و با کفر همدل اند و به زبان، دوغگویان اند و در دل جز به زیان اسلام و یاری عصر جدید و لهو و لعب گام بر نمی دارندو تمام این نگاه ها، حفره هایی است برای دفن کردن حقیقت جنگ بزرگ و مستمر و ریشه دار سینما با خدا و معصوم و پروژه ی به هم پیوسته ی  جنگ استکبار با انقلاب اسلامی و در نهایت با موعود حیٌ و حاضر که حضورش اعلام مرگ ظلم و استکبار و قدرتهای جائر جهان است (عج).

باید بگویم جنگ نمایشی کن، مجالی فراهم آورد تا هم به این جنگ نه تنها جنگ سینما با معصوم‌بلکه همه جنگ فراگیر  کافران‌ کنونی با الله، ژرف تر بنگریم و هم سستی هامان را درک کنیم و هم با اذناب داخلی شیطان واقع بینانه تر روبرو شویم‌ و هم با نگاه های رهزن دقیقتر آشنا گردیم و  بیشتر مطمئن شویم و دریابیم  راه درست و بنیانی  برخورد کلی و برخورد با جنگ سینما تغییر ساختار پیرامونی جامعه و سینماست، اصلی که سالها بر آن پای می فشرم. بدیهی است سینمایی زاده وتربیت شده ی یک وضعیت پیرامونی و دنباله رو همه گونه فساد ایدئولوژیک و فکری و اخلاقی و روانی آن، سینمایی با همه وجود رویاروی ارزشها و روشهای زندگی اعتقادی و اخلاقی و روزمره دینی، به درد پیروی سبک فردی و نیز به کار زندگی  یک نظام اجتماعی و سیاسی و حیات اسلامی نمیخورد. و دست کم طی این‌چهل سال باید دچار تغییر بنیادین می شد. نشد و سراپا با  ساختارش، شیوه اداره اش، نگرش و روش نیروهای انسانیش، محتوای روشنفکری و ابتذال عامیانه اش،   با وجه هنری و روایات و سلبریتی ها و مطبوعات و نیروی نقدش در خدمت شیطان بزرگ قرار گرفت در جنگ با خدا و اسلام و حکومت اسلامی و هدایت معصوم، جنگی از درون و بیرون، داخلی و خارجی ، جنگی سینمایی در جایگاه پایگاه انتشار انواع دروغ و تباهی و پوچی و مفسده و گناه جسمی و معنوی و شخصی و اجتماعی و مرکز انتشار وانموده و گیم براندازی حقیقت ! و نیز بلعیدن هر جریان شریف انقلابی و کشاندنش به قلمرو مغناطیس وسوسه و اغوای لیبرالی و شیطان زدگی!

 جنگ سینمایی شیطانی تر از جنگ نظامی(بخش اول)

باید بدانیم جنگ با امام‌رضا  (هزار تحیت و ثنا بر اوباد! )،   نه انزجاری اتفاقی است و نه جنگ با مصلخی مرده، جدال ماهوی و شیطانی  با توحید و قبله ی کعبه است، باقطب زنده‌ و  اصلی پادگان سرباز گیری برای  پاکی و دادگری، جنگ باامام زمان (عج) منجی موعود است. و در این راه خواهر بزرگوار شان حضرت معصومه سلام الله علیها نقش جهانی اداره پایگاه  قم را داراست. و نیروی محرکه این دستگاه، سید الشهدا،   وکربلا و عاشورا و اربعین است با زینب پیام رسانش و عباس و اصغر باب الحوائجش  سلام الله علیهم. کفر و نفاق کور و کر است و شکست ناپذیریشان  را درک نمی کند.

بدون تغییر این ساختار پیرامونی و نوکر غرب و تربیت نیروهایی مؤمن، فعال در سازماندهی ضد فساد، همه نیروهای سالم قربانی تٱثیر محیط ناسالم خواهند شد و سینمای ما کانون  باز تولید الحاد، گناه، مدرن گرایی، لاییسیته وجنگ با اسلام خواهد ماند. چنان چه در تا یخ صد ساله اش چنین بود. مرحوم طالب زاده برای این تغییر ساختار کوشید امام ساختار پیرامونی کل جامعه و ریاست لیبرالیسم حرکت تحول بنیادین عمار را پگذاشت فراگیر شود. ما چاره ای جز به زباله دانی ریختن  ساختار التقاطی و زیست نفاق آلود وکاریکاتور  نظام آمریکایی و بلبشوی این سینما با سلبریتی ها و روایات فاسد و متخصصان و کارچرخانان غربگرایش نداریم. اصلا موضوع، مطلقا نفی سینمای داستانی و مستند و سر یالهای واقعگرا و دارای خرد نقادانه اجتماعی. آینه زندگی ایرانی و پرسشگر نیست، ایپ یک تهمت رذیلانه و یا تفکر بوروکراتهای فاسد است. موضوع نفی آزادی آفرینش نیست، موضوع بر سر ساختار دچار بیماری مزمن فساد و دین ستیزی و خدمتگزار اربابان جنایت و فساد جهانی است و نومانکلاتورای اسلامی و قشر ممتاز طفیلی ما هیچ مشکلی با آن ندارد.

جنگ با سربازان شیطان

امروز سربازان شیطان بزرگ و سینمای امریکایی، نقاب های گوناگون به چهره می زنند تا مانع درک علت اصلی جنگ سینما با معصومیت شوند.   اماباید ترفندهای ابلیس را بشناسیم و فریب نخوریم.   یکی اژ این رهزن ها، کژمژی فهم و یا تقلیل و سطحی کردن موضوع است که خود دامی شیطانی و نشان نادانی است. این جنگ اتفاقی و محدود به این یا ان فیلم و کارگردان و بازیگر نیست ، جزیی از جنگ شیاطین و فرعونهای وحشی و دجال عصر ماست با توحید، با عالم غیب، با اسم جامع غیب الله که خود منتظراست، منتظر  ظهور عصمت کامل (عج) و ظاهر شدن و اجرای جامع اسلام  در جهان و میان مردم جهان. واین جنگ سبنما جزیی از جنگ با عدل موعود جهانی است که به قدرت شیطانی ظلم جهانی پایان می دهد!

فرق نمی کند سرباز و نوکر فرهادی و پناهی و رسول اوف باشند  یا فراهانی و علیدوستی و امیر ابراهیمی. فرق نمی کند پیام تبریکی از سوی ابطحی و آذر منصوری و اصلاح طلبانی دلقک و تاج زاده و سروش و هر کس دیگر صادر شده باشد یا  فرح دیبا وعضدانلو و...یا گبرلو و علیخانی و افرادی که خود را به بلاهت می زنند و می گویند من کاری به دو قطبی و محتوای فیلم ندارم. جنگ با معصوویت استریب تیز فحشای عمیق  این سینما  است. جدال تاریکی کفر با انوار حق، جنگ جهالت وعصیان انسان با پروردگار رحمان، است. جنگ سراپا خسران بار و زیانکار گناه پیشگی با خاندان معصومیت وجاودانگی، در زمان و زمین هزار شکل به خود گرفته است، تاریخ نبوی داستان این جنگ است.

 جنگ سینمایی شیطانی تر از جنگ نظامی(بخش اول)

این جنگ در  عصر پیامبر خاتم محمدصلوات الله علیه و آله، شدیدتر از همیشه رخ داده است؛ زیرا همه انبیا چشم انتظار ظهورمعصوم آخرین دین اسلام (عج) و اجرای عدل الهی در زمین بوده اند و وعده آن را داده اند که این وعده تضمین شده الهی بوده است. آیا اتفاقی است این جنگ امروز همه نیرویش را در جهان و ایران گرد آورده‌و متحدا و بیشرمانه علیه پاکی کرم‌گونه در ظلمات وجودشان می جنبند و چون زشتکاران دپباله سامری علین پیا اور پاکی. فرامین الهی س مستی و دریدگی پیشه کرده اندو با عصمت اکبر  با امام مکلف به رهبری واجرای پاک سازی و دادگری در زمین و نابودی ظلم  و با پایتخت معنوی خشنودی خدا، با  رضا و مشهد مق سش و گواه توحید و ظهور اسلام مطهر می جنگند  سراپا غرق دروغ و وانموده های شیطنت بار بی‌آزرم؟ نه تصادفی نیست سینما، هنر تکنولوژیک عصر و تمدن مدرنیته صد سال است دارد نقش جهانی اش را ایفا می‌کند و در انقلاب اسلامی این نقش بس پیچیده شده و داخل و خارج را همدست به جنگ با رب العالمین  متحد کرده است.

انفجار نور انقلاب در زهدان سینما نطفه آثار مدافع حق و دفاعدمقدس و دتوت به معارف الهی را نشاند اما این زهدان ماهوا توان زایش هنر پاک و نگه داری جنین انقلاب اسلامی را و پرورش هنر معصومانه را ندارد، با همه نیرو مدتها فریاد زدم تغییر ساختار برای پرورش سینمایی پاکجان ضروری است، اما قدرت در دست شیطان پرستان بود و نظام سینمایی ما شیطانی و از این زهدان جز بچه شیطان زاده نمی شود. من مطلقا نمی گویم‌آثار  شریف در این سینما متولد نشد. بلکه می گویم این ساختار کارش نابودی استعدا های م‌ؤمنانه و کشاندن شان به قلمرو سربازی شیطان غربگرایی و اندک اندک زندگی لاابالی و غیر ایمانی و غیر انقلابی و حرامکارانه و بی پرده ی حیا و حجاب و تقوا و اسیرغرور دنیاست. سینمایی دین پرور در این ساختار حیات مدام نمی یابد.

 جنگ سینمایی شیطانی تر از جنگ نظامی(بخش اول)

توطئه اسلام هراسی و ایران هراسی

سینمای غربگراو شرقگرا و حرامکار  نمی تواند انوار انقلاب اسلامی را بتاباند. و جشنواره اسکار وکن و  ونیز و برلین و عنکبوت مقدس و  پناهی وفرهادی و برادران لیلا وانبوه آثار ضد دین و انقلاب اسلامی  در ای ان و جهان، جزیی از جنگ‌ احمقانه ی فساد و نفس شیطانی با الله است. این رویداد ها را در این مقیاس باید درک کرد.

انقلاب اسلامی نقطه عطف تازه ای در تاریخ اسلام و انتظار مهدی موعود (عج) است، برافراشتن پرچم انتظار و عمل صالح  و جهاد جانبازانه در راه بقیه الله الاعظم، طنین مرگ، و آگاهی از قطعیت نابودی بساط ستم فرعونی را جهانی کرده است. همین انفجار نور حقیقت است که دروغ و باطل و شیطان و فرعون و اهل فساد در زمین  چه در داخل و چه در خارج را هراسان کرده است. توطئه اسلام هراسی و ایران هراسی جز این دلیلی ندارد. چهل و چند سال که همه ابزارشان و همه بیرحمی، اغوا، مکر، وانموده، همه بازی ها و نمایش ها، همه  نیروی فریب وخشونت و کشتار و ترور و تحریم و تخریب و ویرانگری ها و همه اذناب ابلیس را از داخل پایتخت و حکومت شیعی تا قدرتهای درنده جهانی گرد آورده اند تا مانع طنین صدای حق پرستانه انقلاب خمینی (ره) مبلغ قیام مهدی موعود عج شوند.

جنگ و ترور  اقتصادی و جنگ سیاسی و فرهنگی و علمی و تکنولوژیک و هنری و تبلیغی  و  کشتار نظامی و خونریزی وقتل عام  مسلمانان هرگز چنین سابقه جهانی نداشته ومقایسه جنگهای صلیبی با جنگ امروز کفر با دین اسلام ناب محمدی  قیاس اشتباه کارانه ای است. در جنگهای صلیبی دامنه نظامی، قدرت سلاح، ابعاد وانموده و سناربوی جنگ، عمق توطئه، ابزارهای پیچیده ی اغوای مسلمانان و نفوذ در انان و استفاده  از انان علیه دین و  اسلام، قدرت فریب رسانه، استفاده از تصاویر سینمایی و بازنمایی  و وانموده های بس قدرتمند  برای  ترکاندن از درون، هرگز قابل مقایسه با امروز نیست. مهمتر از همه در أن جنگ یک طرف حگومت های منافق بود به اسم اسلام و یک طرف کلیسا و حکومت های منافق بود به اسم مسیحیت!

امروز یک طرف حکومت اسلامی، حاکم شیعه و اسلام ناب محمدی، ولی فقیه و رهبر جهانی مسلمانان کفر و ظلم  ستیز  است و سوی دیگر همه کفر و تمدن کافرانه و همه منافقان. حال بهتر می توانیم دریابیم در این جنگ، جایگاه سینما، همچون هنر مدرن تکنولوژیک و جهانی، چه جای مهمی است. نقش وانموده های سینما در این جدال آخرالزمانی ظلم و عدل، نقشی ماهوی است. سینما آینه و روح مدرنیته است، و سرمایه داری جهانی کالبدی برای حیات روح کافرانه، کالبدی زنده برای  مدرنیته بشمار می آید. سینما از بدو زادنش با اسلام در ستیز بوده نه تنها با فیلم ادیسون و ملی یس  علیه اسلام، بلکه با همه سینما، علیه خدا و اسلام  به جنگ بر خاسته؛ حتی با فیلم های مذهبی در باره میسیونرها، حتی با ده فرمان و السید و بن هور، با ستارگان اغواگر و برهنگی و سکس و پورنو، با شکوه دکورها و رؤیاهای انسان لاییک و سکولار ، با گسست از سبک زندگی دینی و ترویج اباحه گری و سبک زندگی مدرن و بی ایمانی، با رواج نگاه مذهبی انسان محور و نه خدایی که جاری در همه ذرات و لحظات حیات  است، با ترویج نگرش نیست انگارانه و بت نفس پرستی و حکمروایی میل بر سرزمین وجود و عقل گسسته از خرد الهی   با رواج همه بحران های خشونت و شهوت پرستی و جنگ با نومیس و قوانین هستی و طبع و فطرت سالم و رواج همجنس بازی و زنا که ختم شده به زنا با محارم و ...

می بینیم محدود کردن جنگ سینما با الله، به جنگ سینمای سیاسی به چشم آگاهی خاک می پاشد. و ندیدن عمق میدان جنگ سینما با حق وبا اسلام و روح الهی انسان و پاکی و قوانین و هدایت قران و جنگ با  معصوم  علیهم السلام و بویژه معصوم منتظر عج است که تا همین جشنواره آخر اسکار وکن و تلماسه و عنکبوت مقدس و برادران لیلا تداوم بافته، و ندیدن این ماهیت سینمای جهان مدرن خطای استراتژیک است.

امروز پس ، چهره ی دیگر جنگ جهل و بت پرستی مدرن  و خودپرستی نفس ظلمانی و عاصی را با معرفت الله و حقیقت و سرچشمه حیات  باید  چنین درست بفهمیم ، و این تنها  تفسیر و تحلیل عمیق ریشه  جنگ سینمایی کنونی است. غربگرایان‌ برای آنکه انجام وظیفه کرده باشید. مبلٌغ یک روش تسلیم طلبانه برابرشیطنت اراذل متمدن مدرن اند. خط این است که به بهانه های مختلف  و مهم نبودن ودنبال خط انان نرفتن، گوش ها را پر کنید از پاسیفیسم بیچاره ای که یکسره میدان را وا می گذارد؛ و به حواشی دلخواه خود بپردازید که همان خوش خدمتی و سطحی نگری در باره سینما و سینماگران غربگرای ایران است و دشمنی بسیاری از انان  با اسلام و انقلاب اسلامی و مخالفان مشی امام ، همین قدر شرافت ندارند که نهان روشانه به این گاو شیر ده بودن برای سیاست اربابان ظلمانی زور و ظلم و کفر محارب، ادامه ندهند و علنا بگویند چه کاره اند ...

 جنگ سینمایی شیطانی تر از جنگ نظامی(بخش اول)

در حد جواب عاجل بگویم، اتفاقا موضوع بی ارزشی عنکبوت مقدس و شوآف  نوکر مآبانه ی عروسکانی مثل امیر ابراهیمی و علیدوستی و فرهادی و معادی و عباسی و فراهانی و بازی  فمنیستی بیمار و دروغگوی زنان و مردان ضد جمهوری اسلامی، هیچ ربطی ندارد به ضرورت بیدار بودن نسبت به روند ممتد  توطئه وحشیانه ستیز با اسلام و مردم ایران و انقلاب اسلامی و امام مهربان که جان و روح ایران است.

این جنگ شوم‌ غرب در همه عرصه های ایدئولوژیک، فرهنگی سیاسی، اقتصادی، ونظامی واقعی ترین  چالش انقلاب بت ضد انقلاب بوده است و جنگ جشنواره ها و سینما با انقلاب اسلامی مدام ادامه داشته و اکنون به دلایل متعدد که مفصلا خواهم گفت چیستند، وارد فاز جدیدی شده چون طنین مرگ از تلاش رییسی شنیده اند. توهین به عصمت امام رئوف و مظلوم بوسیله دریدگی فحشا و زشتکاری عیان و وقیح از بی چارگی شان است. تحلیل این رفتار خصمانه و کینه توزانه فاسدان جهان علیه پاکی اسلام و انقلاب اسلامی خیلی هم ضروری، مهم و آگاهی بخش است. روش دارکوبی غرب تکرار نخ نمای سمیولاکروم و  نکته های ظلمانی برای عادی سازی و پرده دری و کم کم تبدیلشان به باور عمومی و فساد خیزی بزرگ در مسیر رؤیای شیطانیش است؛ و این یعنی هویت زدایی از ملت!، شیطانی کردن افکار عمومی و وادار کردنشان به خودزنی  و نابودی راه رهایی بخشی که با انقلاب اسلامی پیموده اند تا حبطت اعمالهم شوند و آب رفته را به جوی باز گردانند و مرتجعانه به شیطان بزرگ تسلیم شوند. کور کردن بیداری مردم نسبت به این حقیقت جنایت رسانه ای است. خط لیبرال ایپ است

۱-این توطئه ها مهم نیست کاری نکنید.

۲- صدور بیانیه  گناه کبیره است، کار ما سکوت است و اجازه به اثربخشی توطئه!! (بگذریم که بیانیه‌های دولت عریه کن سطحی و مشکلش عدم قاطعیت بود و ضغف شجاعت)

۳-انحراف موضوع با طرح یک پیشنهاد غلط و فراهم کردن  زمینه. از پیش  تولید سوژه تبلیغ علیه دولت آقای رئیسی و در فشار گذاشتنش برای اتخاذ سیاستی لیبرال برای جشنواره فیلم فجر آینده.

۴-آقایان‌ لیبرال سینما و دارای کار ت شهروندی شیطان یک ایده غلط را جا انداختند :جشنواره آینده آثارش محصول دولت آقای رییسی است!

این دروغی آشکار است برای آینده ی یورش به رییس جمهور! زیرا ساختار سینمای ما، از بن و ریشه  نیازمند تحول است واین کاریکاتور تحول سینما ، و تقلیل تولید آثار ارزشمند. فیلم ها به گزینش آثار  رسیده به جشنواره‌ طی دو سال  ریاست آقای رییسی جوک بیمزه ای است.

۵-همچنین نهان کردن بیشرمی حقیقت رفتار سلبریتی ها و کارگردانی مثل فرهادی و  روستایی در سخنان ضد ایران و مظلوم نشان دادن آنها. در حالی که آنان یکی از نمادهای پرورش پر مدعا و ننرجشنواره ی تو سری خور فیلم فجر اند. خود وجود روستایی، اثبات فقدان کامل یک شخصیت  مستحکم و بنیان استوار سینمایی و بهره مندی دشمنان انقلاب از بیت المال و رانت های بزدلان است و جوایز ناحق به فیلم یک روز و ابد. جایزه یک فستیوال خصوصی به فرهادی و روستایی، قابل فهم است اما یک جشنواره دولتی برای چه باید ضد پروتکلش به اثری مریض و ضدملی جایزه بدهد؟

 ۶- کار برنامه‌ های نابینا همچنین تبلیغ آثار گوشه دار و گاه خصمانه و فشار برای پذیرششان است.

۷- پراکندن ایده غلط اینکه ما جشنواره ای مثل آنها غیر ایدئولوژیک و با ایدئولوژی های گوناگون بر پا کنیم و اجازه دهیم آثار شان در آن شرکت کنند. این ایده از هر سو غلط است. اولا جشنواره هاشان کاملا ایدئو لوژیک است. ثانیا مگر آنان فیلم مدافع جمهوری اسلامی را می پذیرند که از گرد هم آمدن  اثار فمنیستی  و... در جشنواره فجر حرف می زنیم!

به هر رو برنامه های لیبرالی رسانه های ما نمونه بد برنامه تلویزیونی اندکه به جای روشنگری، غبار انگیزی می کنند و از آگاهی مخاطب جلوگیری به عمل می آورد و در پی پیاده کردن خط غربگراها ست ومروج دروغ بزرگ و ادای متکبرانه اما کاریکاتور گونه ی مخالفت با اپقلاب است  و در پی اثبات دروغ  فقدان سوء نظر نهادها و سینمای غرب علیه اسلام و ایران ...

و از همه بدتر، به کار گرفتن شعیبی‌هاست فیلم در باره امام معصوم می سازند و گویی با خواری چشم بر جنایت های جریان کفر آلود در سینمای ایران و فساد و فحشا و از همه بدتر دشمنی شان با خدا و عصمت اولیاء مهربان و یاریگر هستی ، ومظلومیت شان بسته اند. و متنی با احساسات نا معقول و ضد واقعیت فراهم آورده که مردم را فریب می هند و کارشان بیشتر خود را به آن راه زدن است  و به سادگی از توهین سلمان رشدی وار به پیشوای معصوم، امام رضا علیه السلام  چشم پوشیدن  که  ذخیره ی معارف  نبوی و معدن هدایت و نوربخشی برای پاکیزگی  هویت ایرانی  و پایگاه امید و یاری و تربیت منتظران عدل جهانی و وعده الهی است.

 جنگ سینمایی شیطانی تر از جنگ نظامی(بخش اول)

استفاده ابزاری از این کارگردانان ساده لوح از آن جا مسلم است که بحای دفاع از جریان پاک سینمای ایران که پس از انقلاب در رٱس تغییر طلبی پیشرو، رشد خرد سینمایی و زیبا شناسی مستقل بوده و شعیبی تا امروز جزیی از این اقلیت سالم بوده ، او به دروغ از کل پاکی  سینما و بانوان و آقایان  دست اندر کار سینمای ایران‌حرف زده که تاریخی ارتجاعی و تجدید فساد و شهوترانی را ونوکری کفر محارب و افکار الحادی را ترویج کرده اند.

این موضع جهالت بار آزار دهنده بوده، چون بر دشمنی با خدا و ائمه هدایت  و انقلاب در سینمای ما  پرده می کشد و دروغ می گوید. این درست که درسینمای ما آثاری با نگاه مثبت به و حق خواهاپه و حتی نسبت به  مرقد مقدس امام هشتم جان شیعیان فدایش، ساخته شده و ذره ای از عظمت حضور زنده اش را نمایش داد ه، اما اولا امام رضا سلام الله علیه کجا و این نگاه بس کوتاه کجا و ضمن تقدیر نباید طلبکار بود که بدهکار قصور و تقصیر خودیم و غرق  نعمت اویبم و نمی دانیم و از سوی دیگر سینمای فاسد ما با هر فیلم مروج اباحه گری  و محتوای مبتذل، در سم خوراندن عباسی دیروزی و امروزی به سرچشمه پاکی و خرد و رٱفت شریک است و کار ارجمند سینمای شریف ربطی به توجیه این سینمای فاسد ندارد. بی دانشی  و تعصب و کذب و جهل  بلای جان معرفت و شناخت حق است و راه افتادن بدام باطل زا هموار می کند. کاش، کارگردانان  . هنرمندان متدین. انقلابی و اهل معرفت و ایمان و شجاع  ونیروهای سالم و متخصص فنی سینما گرد می آمدند.

درک این که بازی جهانی چه معنایی دارد و زدن کانون پاکی و عصمت و ترویج نور و سلامت جان و گریز از گناه و وهم امکان نابودی و قتل امام زنده و آستان مقدس فعال او، چقدر برای شیاطین و گناه پیشگان جهانی و نهادهای گناه پیشه شان چون جشنواره های ستیزه گر با اسلام‌ حیاتی است و آنان وهمدستان ایرانی سینمای شیطانی  فقط باید مطرود و ملعون شمرده شوند و نه آن که توجیه گردند، آیا برای اهل ایمان  خیلی مشکل است؟

 

** احمد میراحسان/ نویسنده و منتقد ادبی


:: بازدید از این مطلب : 238
|
امتیاز مطلب : 197
|
تعداد امتیازدهندگان : 43
|
مجموع امتیاز : 43
نویسنده : عبدالرضا جودکی
شنبه 11 فروردين 1403

احمد میراحسان پژوهشگر فرهنگی در یادداشتی اختصاصی پیرامون محتوای رسانه‌ای در ماه مبارک رمضان نوشت:

سریال‌های مبتذل ضدفرهنگی و ضددینی، ده‌ها بار منجر به رشد دین‌گریزی شده و خود مسئول رشد فساد بوده‌اند و بعد به بهانه خواست مردمی که خود به این سمت و سوق بار فرهنگ دینی را باز بیشتر کم کرده و به قدرت سکولاریزه کردن افزوده‌اند و نقش نیروهای علناً دین‌ستیز در قلمرو کارهای سریالی را پر رنگ و آنان را طلبکار کرده‌اند تا جایی که با بی‌حیایی علیه انقلاب و اسلام به اپوزیسیون وطن‌فروش در جشنواره‌های خارجی پیوسته در آشوب‌ها چهره حقیقی خویش را به نمایش نهاده و خود رسانه ملی را تحریم کرده و ناگزیر مدیریت منفعل هم محدودیت گذرایی برای این آثار فراهم کردند. در این راه انگشت‌شمار هنرمند مؤمن به فریاد رسانه رسیدند و با کمترین پول برنامه ساختند و به امید احیای راه و نگاه الهی انقلاب به جان روند.

اما باز پس از جنبشی کوچک علیه نیروهای ضد دین و انقلاب، به محض اندکی روال عادی و عبور از بحران به سبب ساختار بیمار دوباره همان آش و همان کاسه به سفره بازگشت. نیروهایی دچار انحطاط تفکر و عقیده، بوروکراتیک بی‌باور به انقلاب هزار مانع بر سر راه حاتمی‌کیاها و ده‌نمکی‌ها و بحرانی‌ها و شورجه‌ها و... ایجاد می‌کنند، حتی جذب نیروهای تواناتر جریان منتقد را وانهاده، بر سر راه همکاری با مرحوم صمدی‌ها و شمقدری‌ها و صدالبته منتقدانی مثل راعی و تبریزی و مجیدی که در هر حال هزار بار بهتر از هنر مبتذل و لوده کار ارجمند می‌آفرینند موانع متعدد پدید آورده‌اند تا آب رفته را به جوی بازگردانند و باز همان حرف و همان مسیر تربیت روزافزون ضدانقلابی مردم ادامه یابد تا باز جنبشی کوچک برای خیز بزرگ ابتذال بدتر از پیش. این دور باطل تا کی؟

جایگاه رستگاری در جهان آشوبناک

همه چیز شبیه حضور نولیبرالی‌ها در سیاست است و صد بار از یک سوراخ ملت گزیده می‌شود و بار سنگین بحران عدم پیشرفت حرکت انقلابی و فشار بر مردم تحمیل می‌شود. آقای هاشمی و خاتمی و روحانی و... در عمل تجربه می‌کنند غرب چه گرگی است و وقتی سیاست نگاه به غرب‌شان که گویی پیمانی ناگفته با آنان دارند به رسوایی می‌کشد زیر لب برای فرار از عواقب جدی سرسپردگی و اعتماد زمزمه می‌کنند که اعتماد به آنان خطا بود. اما وقتی از آنان کسی مجددا به قدرت می‌رسد همان راه تجربه‌شده و وابستگی و چاکری و بر باد دادن منافع مادی و معنوی و مردم و میراث عظیم اسلام و انقلاب و استقلال و رهایی از چنگ شیاطین و اجرای قانون اساسی و وصایای امام (ره) و آرمان شهدای بزرگ؛ مطهری‌ها و بهشتی‌ها و رجایی‌ها و مدنی‌ها و دستغیب‌ها و زین‌الدین‌ها و باکری‌ها و کاظمی‌ها را... بر باد می‌دهند و تجربه شکست‌خورده را مثل مأموری تکرار می‌کنند و معلوم نیست چرا به این سادگی به مردم ظلم می‌شود؟

کار ایجاد فضا علیه جریان‌های اصیل در رسانه هم چنین است. در ماه رمضان سریال زیرخاکی یعنی چه؟ افشار را از سریال‌ساز متفکر سیاسی سیاست‌زدایی کردند و برعکس به‌جای کمک به رستگاری در کانال دو همان ساعت ۹ اخبار پربیننده شبانگاهی کانال یک را به آن اختصاص می‌دهند و هجوم دشمنان و حتی دوستان جاهل را گسترش می‌دهند که آلوده نگرش آمریکایی در سریال‌بینی شده و به‌سبب چرب و شیرین دنیا از آرمان‌های دینی و تربیت‌گری انقلابی دور گشته و معیارهای هالیوودی را جذب کرده‌اند. و صدای معترض به فساد در قلمرو هنر و سیاست و درک غلط از ماه مبارک رمضان را خفه می‌کنند. و بدتر از همه یکسر غافل می‌شوند از کانون‌های رهبری‌کننده جهانی مستکبر در استفاده از ابزار هنر در داخل علیه روحیه اسلامی و دینی و رشد اباحه گری. بگذارید برنامه کامل کمیته ۳۰۰ را عیناً نقل کنم که مرکز رهبری جهانی استکبار است. این نشان می‌دهد حذف نگرش اسلامی و انقلابی از هنر روایت سینمایی و تلویزیونی معنایش چیست. حوصله کنید، بخوانید تا حکمت وجودی نولیبرالیسم ایرانی و توسعه‌خواهی روحانی را و بازگشت مدام اینان را به قدرت درک کنیم و معنای هجوم به رستگاری را همچنین!

کمیته ۳۰۰ که آگاهی به جنگ نرم‌افزاری و سخت‌افزاری و کار مستقیم و غیرمستقیم‌شان، ماهیت سریال‌های مبتذل و ضددینی و ضدانقلابی را و تلاش برای اثرگذاری و تربیت غربگرا با هنر و رسانه را فاش می‌کند، مرکز فکری شیطان اکبر سرمایه سالارگری بین‌المللی یهودی-صهیونی جهان برای سلطه و بردگی و فساد در کره ارض است. موضوع خطاب شیطان بزرگ به قدرت اداره‌کننده آمریکا (و جهان) از سوی امام خمینی (ره) یک دشنام نبود بلکه بر معرفتی بنیادین که برآمده از قرآن حکیم است اتکا داشت و در ذیل آن از شناخت درست نظام قدرت جهانی موجود و نقشه و اهداف و عملکرد سلطه‌خواه و جنایت‌بارش برمی‌آمد و از بینش ژرف جهان‌شناسی معاصر و دشمن‌شناسی برخوردار و از توان بینشی که قدرت دریدن موانع درک حقایق باطنی سیاست پنهان را دارا بود بهره می‌برد.

متاسفانه آلودگی معرفتی بسیاری از نیروهای سیاسی چپ و راست که در سه قوا جایگاه مدیریتی رده یک و دو داشته‌اند، جهالت و منافع، غربزدگی و گرفتاری‌های حاصل از بی‌تقوایی اجازه نداد بر محور هدایت امام خمینی (ره) در سطح جامعه و جهان پژوهش و آگاهی‌بخشی عمومی‌شود و توده ملت ایران و ملل مسلمان و مستضعف گرد مقاومت برابر نظام جهانی متحد گردند.

طی دهه هشتاد تا امروز و به‌ویژه از پاندومی مشکوک کرونا به بعد مقالات فراوانی در فضای مجازی و رسانه کاغذی منتشر کردم تا اثبات کنم این‌بار قدرت فرعونی اداره‌کننده جهان که همه ابزارهای تکنولوژیک پسامدرنیستی را در خدمت پیشبرد سیطره مادی و فکری و عقیدتی جهانی می‌گیرد درصدد آن است فریبکارانه رهبری تغییر تازه‌ای را به ‌دست گیرد تا نظمی کاملا تحت کنترل عینی و ذهنی مردم جهان بسازد در دوره‌های مختلف این نیرو در نظام مدرن و استعماری سلطه متولد شده بود و عمل می‌کرد از پیدایش فراماسونری در اشکال گوناگون و سابقه حتی انقلابی‌اش در انقلاب فرانسه گرفته تا نقش گسترده سیاسی فرهنگی ویرانگر در قرن بیستم و تا بازسازی نو و تحول این نیرو به یک قدرت قرن بیست‌ویکمی و با مرکزیت صهیونیستی و تا تغییر در مناسبات و نقش اسرائیل و حتی حذف اسرائیل در پی ناکارآمدی و دردسر آفرینی و عدم پذیرش از سوی مردم آسیای غربی و توسعه مقاومت اسلامی در فلسطین، طرح نویی را رقم زدن که با موضوع تغییر نظام اره استکباری‌تر و هولناک جدید همزمان شد. کمیته سه‌جانبه و انواع نهادهای استراتژیک سیاسی و اقتصادی و فرهنگی بین‌المللی پیش‌درآمد نهاد تازه‌ای به اسم کمیته ۳۰۰ شده است که نقش اداره فرعونی آینده جهان را طراحی کرده است.

جایگاه رستگاری در جهان آشوبناک

کتاب " کمیته ۳۰۰ کانون توطئه جهان" به قلم جان کولمن عضو موثر Mi۶ ما را در مسیر اطلاعات محرمانه درباره این نیروی اداره‌گر پشت پرده قرار می‌دهد ‌باید پرسید چرا چنین می‌کند؟ می‌توان تصور کرد خود این اثر شاید به تصمیم کمیته ۳۰۰ و ایجاد رعب و استیصال و پذیرش هژمونی این قدرت، منتشر شده و کولمن خود کارگزار این قدرت جهانی است! پس مبنا را باید درباره پرسش انتقادی و ساختارزدایی از این متن قرار داد و نه مصرف کور و قبول تسلط بر ذهن و برده‌وار تکرار کور و کر و بی‌اندیشه‌اش! این کتاب بدون نقد و نگرش انتقادی مکتوب از سوی انجمن فلسفه و حکمت ایران ترجمه شده است. و قصد ما مطالعه انتقادی متنی است که بدون نقد آن را معرفی می‌کند.

ابتدا فشرده خود متن را نقل می‌کنم و سپس براساس مدر مستند به تحلیل موجودیت و عملکرد آن از منظر وظایف جهان اسلام و بنابه هدایت قرآن حکیم می‌پردازم: کتاب کمیته ۳۰۰ کانون توطئه جهان نوشته دکتر جان کولمن عضو برجسته Mi۶ سرویس اطلاعاتی انگلیس تا حدودی مسائل را روشن می‌کند. خلاصه‌ای از این کتاب به همراه بخش‌های دیگر تحقیق ارائه می‌شود. ابتدا دقیق مطالعه کنیم. بعد تأمل کنیم. بعد پرسش‌های مهم آن را در ذهن طراحی کنیم. بعد تحلیل کنیم. گرچه این همه داستان نیست.

اهداف اصلی حلقه کانون توطئه جهان؟

۱) ایجاد یک جهان تک حکومتی با نظام دینی (دینی که تعریف می‌کنند) و نظام پولی یکسان. با حفظ ظاهری چند ملیتی اما تحت سیطره حکومتی واحد. (آن حکومت واحد همان حلقه تدبیر چندصد نفری خواهد بود) این حلقه از هیچ دولتی دستور نمی‌گیرد. و در متن همه دولت‌ها حضور دارند اما از شدت ظهور ناپیدا هستند!!

۲) تخریب کامل و بی‌معنا کردن هویت ملی در همه کشورها.

۳) تخریب کامل دین به‌ویژه مسیحیت. به‌استثنای کلیسایی که خود تأیید و تعریف کرده‌اند.

۴) تسلط بر آحاد مردم در سطح جهان از راه کنترل ذهن. با نام "فن سالاری الکترونیک" با این روش از وضعیت فکری و ذهنی افراد هر جامعه مطلع شده و برای هریک پرونده‌ای تشکیل می‌شود. آنگاه براساس داده‌های ذهنی افراد، برای حال و آینده آن جامعه تصمیم‌سازی می‌کنند. طوری که جهت آنها به سمت استراتژی این حلقه باشد.

۵) قانونی کردن مواد مخدر و انتشار تصاویر و فیلم‌های جنسی. (این از راهبردهای تعیین‌شده حلقه قبل از رونق تکنولوژی و وضعیت کنونی فضای مجازی بوده است.!!)

۶) نابود کردن بنابه اقتضائات تشخیصی حلقه و سانسور کردن هر نوع خلق علمی. به استثناء مواردی که با سفارش حلقه همراه باشد. (این حلقه فرآیند جوایز نوبل را رصد و کنترل می‌کند)

۷) کنترل جمعیت از راه تولید بیماری، تولید فقر، تعریف و تصویب جنگ. امثال بیماری کرونا یا جنگ‌های خاورمیانه و... درحقیقت مطلب دستورات این حلقه بوده است. این حلقه براساس آینده پژوهی خود معتقد است منابع زمین محدود است و لذا باید جمعیت کنترل شود. از مصوبات این حلقه این است که تا سال ۲۰۵۰ جمعیت آمریکا به ۱۰۰ میلیون تقلیل یابد و...

۸) تبلیغ و برنامه‌ریزی برای اندیشه‌های آزاد دینی به منظور بی‌اعتبار کردن دین و ادیان. (مؤسسه هیات مبلغین دینی با گرایش کمونیستی) از سوی حلقه این مأموریت را دنبال می‌کند.

۹) فروپاشی نظام اقتصادی و سوق دادن کشورها به سوی بحران‌های سیاسی.

۱۰) تسلط بر تمام سیاست‌های داخلی و خارجی ایالات متحده آمریکا.

۱۱) حمایت کامل از سازمان ملل و صندوق بین‌المللی پول و بانک بین‌المللی.

۱۲) سازمان‌دهی ماشین ترور در سطح بین‌المللی.

۱۳) تلاش برای تسلط بر نظام آموزش و پرورش کشورها.

۱۴) نسخه ویژه برای آمریکا در آینده. این حلقه معتقد است آمریکای قرن نوزده مبتنی بر صنایع سنگین و قانون پایدار اداره شده و اعتبار یافته است اما آمریکای فعلی آن آمریکای قبلی را زیر چرخ‌های فراصنعتی له خواهد کرد. میان این دو جهان آمریکا شکاف و تزلزل اقتصادی و اجتماعی ایجاد خواهد شد. (یعنی ایجاد خواهیم کرد.) به عبارت دیگر استراتژی این حلقه خرد کردن آمریکا در فرآیند نظم نوین جهانی است.

موسسات، بنیادها، بانک‌ها و شرکت‌های مهم و استراتژیک و درآمدزای وابسته به حلقه تدبیر جهانی و به تعبیر آقای کولمن (کانون توطئه جهان) (آقای دکتر کولمن از اعضای برجسته سرویس اطلاعاتی انگلستان Mi۶)
۱) موسسه بروکینگز ۲) موسسه هودسن ۳) موسسه مطالعات سیاست ۴) موسسه تکنولوژی ماساچوست ۵) موسسه آموزشی آزمایشگاه‌ها ۶) شرکت پژوهشی راند ۷) موسسه پژوهشی استانفورد ۸) دانشکده وارتون در دانشگاه پنسیلوانیا ((در این هشت موسسه حدود پنجاه هزار نفر مشغول هستند. با منابع مالی سالانه حدود ده میلیارد دلار!!)) موسسات ذیل این حلقه که قلمرو جهانی دارند ۹) جامعه آمریکایی ویژه حفظ امنیت اسرائیل ۱۰) موسسه مرور باستان‌شناسی انجیل ۱۱) شرکت نفت بریتانیا ۱۲) موسسه کانادایی روابط انسانی ۱۳) موسسه بنیادگرایی مسیحیت ۱۴) شورای روابط خارجی نیویورک ۱۵) جامعه اکتشافی مصر ۱۶) صنایع شیمیایی آمپریال ۱۷) موسسه بین‌المللی مطالعات استراتژیک ۱۸) موسسه فرمان اسکول و بونز ۱۹) صندوق اکتشافی فلسطین ۲۰) شرکت سلطنتی شل هلند. ۲۱) موسسه برای آینده. این موسسه مورد حمایت حلقه، ماموریت دارد تا درباره آینده جهان پژوهش و آنگاه پیش‌بینی کند. حداقل بتواند حوادث جهان را تا نیم قرن آینده پیش‌بینی نماید. در کنار آینده پژوهی، مأموریت دیگری از سوی حلقه جهانی برعهده این موسسه گذاشته شده است و آن دستکاری در فرآیند توسعه طبیعی جهان. مثلا توزیع مواد مخدر و تبدیل اتهام مواد مخدر از جنبه‌های جناحی به غیرجناحی، آموزش‌های سقط جنین در دبیرستان‌ها و قانونی کردن همجنس بازی.

دیگر موسسات وابسته به حلقه جهانی: ۲۲) موسسه فرمان‌سنت جان اورشلیم ۲۳) صندوق مارشال آلمان ۲۴) موسسه گروه میزگرد ۲۵) جامعه فابیان‌های سیاه ونیزی. ۲۶) جامعه مونت پلرین ۲۷) کلوپ‌های هل فایر این موسسات تحت تدبیر انگلستان (حلقه مدیریت جهانی و Mi۶) به نحوی سیاست‌های آمریکا را تعیین می‌کردند که برای اکثریت آمریکایی‌ها ناشناخته بوده است)

* جامعه مونت پلرین (Mont pouring society) بنیاد اقتصادی تحت‌تدبیر حلقه جهانی که ماموریتش تولید نظریه‌های انحرافی اقتصادی است. سعی در تأثیرگذاری بر اقتصاددان جهان غرب دارند. موسسه هوور. (Hoover institution) از سوی حلقه جهانی مأموریت داشت تا با نظام سیاسی کمونیستی مبارزه کند. اما سال‌های اخیر بیشتر در کنترل تسلیحات آمریکا و سیاست‌های نظم نوین جهانی فعال است. بنیاد وراثت تحت حمایت حلقه: مالک آن کارخانجات آبجوسازی جوزف کورز است.

باشگاه رم (به اسم رم است اما پوششی برای مأموریت حلقه است و معنای پایتخت ایتالیا مراد نیست، یکی از موسسات بسیار مهم و استراتژیک حلقه جهانی است. شعبات ذیل باشگاه رم :۱) جامعه دموکراسی صنعتی: هدف؟ ایجاد شکاف در روابط عادی کارگر و کارفرما با روش شستشوی مغزی. به‌ویژه در رشته‌های فلزات، صنعت ساختمان و اتومبیل‌سازی. ۲) خانه آزادی: هدف؟ انتشار اطلاعات نادرست درباره سوسیالیسم به‌ویژه میان کارمندان آمریکایی و گسترش نارضایتی ۳) موسسه پژوهشی سیاست خارجی: هدف؟ بی‌اعتبار ساختن برنامه فضایی سازمان ناسا. ۴) موسسه سوسیال دموکرات‌های ایالات متحده آمریکا. هدف؟ نشر سوسیالیسم بینادگرا و استحکام‌بخشی به روابط کشورهای سوسیالیستی. ۵) موسسه روابط اجتماعی. هدف؟ ایجاد دگرگونی در طرز فکر آمریکاییان ۶) کمیته اقتصادی موسسه آتلانتیک شمالی. هدف؟ تأمین متفکران برجسته برای مطالعات اقتصادی. ۷) کمیته روانشناسی هاروارد. هدف؟ بسترسازی برای سلطه نهایی حلقه جهانی.

جایگاه رستگاری در جهان آشوبناک

منابع درآمدی حلقه جهانی

* از راه قاچاق مواد مخدر و تولید سرمایه از این راه و تبدیل سرمایه به سرمایه بانک جهانی.

* شرکت‌های داروسازی تحت‌سیطره حلقه جهانی؛ ازجمله شرکت داروسازی "ساندوز سوئیس" . این شرکت اشتیاق فراون به تولید مواد مخدر داشته و دارد. از طریق داروهایی که دراختیار دارد.

* انحصاری کردن شمش کروم در کشور زیمباوه. صادرات این غول بزرگ توسط شخصی به نام انگوس اوجیلوی (Angu Ogilvie) از اعضای معتبر حلقه جهانی انجام می‌شود. این تجارت انحصاری با هر قیمت دلخواه به فروش می‌رود و... معاملات سنگین با دولت‌ها با فروش اطلاعات به‌کلی سری از حال و آینده. اگرچه مجدد خودشان به‌دلیل نفوذ در بطن دولت‌ها آن اطلاعات را مدیریت می‌کنند!!

برخی اقدامات حلقه جهانی (کانون توطئه جهانی)

۱) هر کشوری که مطابق سیاست‌های حلقه گام برندارد یا دستور تحریم یا دستور جنگ، یا دستور استراتژی شورش داخلی در آن کشورها و درنهایت ترور مقامات موثر توسط حلقه صادر می‌شود. مجریان از متن و بطن دولت‌های هم‌سو انتخاب می‌شوند. نمونه آن در خاورمیانه به کرات انجام شده است. هنری کسینجر از وابستگان این حلقه توطئه‌گر بود. آمریکا را برای جنگ در خلیج‌فارس، خاورمیانه و ویتنام سوق داد.

۲) بوتو نخست‌وزیر پاکستان بر اتمی شدن کشورش اصرار داشت، حلقه این استراتژی را برنمی‌تابید. سرانجام با تحریک و مدیریت ژنرال ضیاءالحق پاکستانی زمینه قتل بوتو را فراهم کردند. اما سرانجام این ژنرال نیز خود را با حلقه سلطه جهانی هماهنگ نمی‌کرد و دستور ترور او نیز صادر می‌شود. وقتی هواپیمای حامل او بلند شد لحظاتی بعد با تولید ارتعاشات صوتی آن را سرنگون کردند. که بعداً این موضوع توسط سرویس‌های اطلاعاتی ترکیه برملا شد.

۳) بوش رئیس جمهور آمریکا، عضو این حلقه بود. دستور حلقه تصرف عراق بود. بوش دستوری را از موسسه سلطنتی بریتانیا دریافت کرد. مبنی بر کشتن کثیری از نیروهای نظامی عراق. در یک روز حدود ۱۲۰ هزار عراقی در سنگرهایی که می‌جنگیدند زنده زنده مدفون شدند و...

۴) جنگ علیه ایران با تحریک عراق.

این حلقه معتقد است کشورها اگر همسو نشوند. (همسو شدن کشورها نیز با چند واسطه شکل می‌گیرد و هیچگاه طرف تعامل یا مذاکره این حلقه نیست.) حق ندارند هسته‌ای شوند. قابل‌توجه آن است که شیطان اصلی بزرگ همین کانون‌های پشت پرده سلطه‌جوی سرمایه جهانی هستند که اروپا و آمریکا را اداره می‌کنند و مخالفت با هسته‌ای شدن کشورهای پیرامونی در اصل از سوی آنهاست و آمریکا کارگزار این قدرت شیطانی اکبر است.

وقتی از سال ۸۸ تا امروز بارها در نقد وضعیت تداوم ساختارهای شبه‌مدرن جامعه پیرامونی، با تأکید بر ضرورت تحول ساختاری با رویکرد اسلامی-انقلابی دربرابر بقای مدرنیزاسیون غربگرا و ضدپیشرفت حقیقی فریاد برآورده‌ام کسی توجه جدی نکرد. وقتی گفته‌ام‌ توجه جدی یعنی وقوف به‌معنای این تغییر و چگونگی آن و درک تأثیرات مخرب آن ساختار ضدترقی بر برنامه حیات نهادهای گوناگون و نحوه مدیریت و اداره و اجرای برنامه در همه نهادهای اصلی و فرعی اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و زندگی شهر و روستا و امور گوناگون باز اعتنایی نشد، و وقتی گفتم نشانه جدی گرفتن و اعتنا یعنی تبدیل مسئله تحول ساختاری از موضوع نگاه تحولی تا اجرا و روش کنترل کار بزرگ، کار مثمرثمر رهبران فکری و دانشمندان متخصص و مشارکت هر متفکر صاحب رأی و هر مدیر انقلابی و پژوهش و گفتگو و نتیجه‌گیری و راهیابی به جزئیات عمل و اقدام برای تحقق گفتمان تحول بنابه علم معتبر است که هدایتگر اصلی آن دو ثقل اصیل و چراغ مطمئن و ریشه‌ای مسائل و وارسی راه‌حل‌هاست باز قدمی جدی در این راه جز اشارات گاه‌بی‌گاه دیده نشد. نتیجه چهل‌وپنج سال ندانم‌کاری در قلمرو اصلاح ساختاری است که امروز در همه امور اساسی فاقد طرح و استراتژی قرآنی و اساسی و تخصصی هستیم.

رسانه و سینما و تلویزیون ما هم دچار همین ندانم‌کاری است چرا چون به جای گرفتن حلقه اصلی با انواع خرده‌کاری و کارهای موردی، همچنان عامل فساد را باقی گذاشته و نیروهای ضد انقلاب بهره خود را می برند. و نیروهای انقلابی هم نه تنها رشد نمی‌کنند بلکه یا نومید و منفعل و گوشه گیر می‌شوند یا نیرویشان در لای چرخ ساختار مخل عمل انقلابی و حاکمیت دیدگاه های کهنه، فرسوده می‌شود و بالاخره به دام همان نگرش‌های لیبرال یا متحجر می‌افتند و فاسد می‌گردند. نتیجه آن می‌شود که به‌جای جذب توانمندی‌های نخبه مثلا در سریال‌سازی و تأثیر انقلابی بر آنان، کسانی چون مدیری‌ها و جوان‌ها و فتحی‌ها و راعی‌ها و تبریزی‌ها و حاتمی‌کیاها و بحرانی‌ها، مقدم‌ها و افشارها و... همگون‌های دیگرشان یا طرد شده یا یکسر به دام فشار نگرش ضدانقلابی گرفتار آمده و یا مبلغ تفکر گسست گشته و یا آرمان انقلاب اسلامی را رها کرده و نگرش لیبرال را پذیرفته و یا حذف شده‌اند.

اینکه تحت چه فرآیند و بستر نظم ساختاری غلط است که کسانی چون مدیری و جوان و فتحی... تن به اقتدار نگرش و عمل ضدانقلاب جهانی علیه کار شرافتمندانه و وطن‌پرستانه می‌دهند و چشم به دهان قدرت سلطه‌جو کار می‌کنند البته جای بررسی دقیق دارد. و اینکه خودزنی به دلیل کدام وانمودها و شخضیت سست فردی و نفسانی یا دو قطبی‌سازی اجتماعی و جوسازی، رخ می‌دهد باز جای بررسی علمی، سیاسی، جامعه‌شناختی و روانشناختی دارد و چرا نگاه شریف انقلابی و الهی و نگرش انتقادی سالم اجتماعی را با سپردن مهار عقل خود به دشمن و اعلام مواضع ویرانگر وطن معاوضه می‌کنند، حتما پاسخی هم قرآنی و در عین حال عقلی می‌طلبد. اما بگذارید با بررسی یک نمونه زنده و کاوش در همه وجوه رخدادش جویی روشن به کف آوریم. می‌خواهم با نمونه سریال رستگاری، این وجوه اساسی را بازخوانی نمایم. من قصد نقد سریال ندارم ‌این کار در پایان نمایش رستگاری مسلما صورت خواهد گرفت ‌اکنون قصدم هستی‌شناسی و پدیده‌شناسی توأمان این کار و شناخت معنای واکنش‌های مختلف آن در ارتباط با نقش ساختار در تخریب کار دینی و انقلابی است.

جایگاه رستگاری در جهان آشوبناک

رستگاری سریالی است؛ که علناً و آشکارا می‌خواهد روایت زندگی و بحران‌هایش از چشم افشاگر اسلام و اسلام انقلابی و فسادستیز و عدالت‌محور بیان شود و درست همین سمت‌گیری راهبردی سریال، پیشاپیش هجوم قلع و قمع‌کننده گروه‌های مختلف مخالف بی‌پرده اسلام یا اهل نهان روشی را برمی‌انگیزد و حملات و تهاجم‌شان بهانه‌های گوناگون پیدا می‌کند. ۱- ‌اولین گروه دشمنان قسم‌خورده جهانی اسلام و انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی است. خداستیزان محارب و علنی که از فیلمساز متدین و انقلابی و آثارش و حرف‌هایش منزجرند.

۲- دسته دیگر، رفرمیست‌های وطنی‌اند. آنان هم کسانی‌اند که فرمانفرمایی نگاه مدرن را پذیرفته و در همه زمینه‌های اقتصادی و فرهنگی و سیاسی به کارها از چشم مدرن می‌نگرند و در همه جا ازجمله در سینما و سریال از روایت قرآنی و دینی متنفرند. فشار آنان برای حذف این روایت و نگاه به امور جامعه کار را به رشد یک سرکوب سیستماتیک علیه تفسیر دینی رویدادها کشانده است.

۳- اخلاق‌گرایان مدرن؛ این گروه هم در تقابل با مفاهیم پایدار اخلاق‌گرایان فطری‌ ساز مخالف زده و با سریال‌هایی که دارای چنین نگرشی هستند مخالفت می‌ورزند. مثلا صبر در زندگی زناشویی تا حد ممکن دربرابر اخلاق آزادی لیبرال و نابردباری به‌عنوان آموزه کهن و اخلاق دینی ارتجاعی مردود شمرده می‌شود و سریالی با این موضع کاری بی‌ارزش قلمداد می‌گردد.

۴- روشنفکران تراریخته هم مثل همه عرصه‌ها نقش‌شان روباتیک است. آنان آفریده شده‌اند که با نگاه غرب به جامعه ایران در همه زمینه‌ها ازجمله فرآورده‌های سریال تلویزیونی بنگرند. ضدیت با هویت بومی و حتی ایمانی جهانی به‌سبب تقابل با آموزه‌های غربی مدرن پیش‌فرض آنان است.

۵- فرمالیستی‌های دگم. فرمالیسم به‌عنوان جریانی معتقد به گسست‌ناپذیری فرم و محتوا و ارزش صورت‌بخشی صحیح، حرفی جدی برای گفتن دارد اما مثل تمام پدیده‌های وارداتی درک معناستیز از فرمالیسم. درک غلط اصالت فرم به‌عنوان امری انتزاعی، و بازی پوچ اشکال، یک ریشه نهیلیستی دارد. که با روایت دینی نمی‌سازد. اینها تعدادی از جریان‌های فکری مخالف سریال مذهبی و یا سریال اجتماعی با سمت‌گیری اسلامی هستند.

اما امر خطرناکتر از نفوذ این نامحرمان، تأثیر آنان است بر نیروهای انقلابی اما متزلزل و محرم و انقلابیون جوان و مدیران حکومت و خواص موثر در تصمیم‌گیری‌های مختلف ازجمله در نگرش مدیران رسانه. دلایل ظاهری که این جریان‌ها علیه سریالی چون رستگاری ارائه می‌دهند، دلیل نیست بلکه بهانه است و بر اصل‌های من‌درآوردی تکیه می‌کند.

الف- اصل گل درشت. اصلی که به‌وسیله منتقدان سینمایی غربزده ترویج شد و به‌صورت سلاحی علیه محتوای انقلابی و اسلامی درآمد و اصلا معلوم نیست که چرا گل درشت امر بدی در روایت است. این قابل‌فهم است که در سبکی از فیلمسازی با بیان گریزان از طرح مسائل دراماتیک و روش روایی غیر دراماتیک بیان مستقیم یک موضوع بنابه قرارداد خود آثار سازی ناکوک است و بالش محسوب می‌شود. اما این امر خاص هرگز به‌معنای ممنوعیت بیان مستقیم موضوع در روایت‌های خارج از این سبک نیست. ما آثاری سراغ داریم که شاهکار محسوب می‌شوند اما دارای بیان مستقیم هستند. بیان گل درشت هم می‌تواند اجرایی عالی یا ضعیف داشته باشد.

موضوع عشق در شعر چند لایه حافظ و یا دیوان شمس یک گل درشت است. حکایات دینی و اخلاقی در مثنوی گل درشت است. زبان داستانک و روایی حماسه در شاهنامه یک گل درشت است. بحث نارودنیکه، ج ل گروه‌های سیاسی روسیه قرن نوزده، نیهیلیسم سوسیالیسم و آرای چرنیشفسکی در ابله و برادران کارامازوف و خانه اموات داستایوفسکی و... ‌یک گل درشت است.

مسئله قدرت پرستی ماکیاولیستی بورژوازی که عشق و انسانیت را قربانی توسعه می‌کند و روحش را به شیطان می‌فروشد در بادست گوته گل درشت است پوچ‌گرایی و امر جفنگ در نمایش در انتظار گودو بکت یک گل درشت است. مبارزه با نازیسم در ترس و نکبت رایش سوم و تقریبا همه کارهای برگشت چون ضدیت با جنگ‌های کاپیتالیست و دوراهی ایدئولوژیک گالیله و کارهایی چون آدم آدم است و ننه دلاور و... کله گردها و کله تیزها و یا آی باکلاه و آی بی‌کلاه و جانشین و دیگر نمایشنامه‌های ساعدی گل درشت است.

نگرش طبقاتی اکبر دادی گل درشت است ‌مادر گورگی و زمین نو آباد مولوتوف و بینوایان هوگو و آلود دویست دیکنز گل درشت است و ...‌. شعرهای گلسرخی و سلطان‌پور گل درشت است. شعرهای مایاکفسکی و یسه نین و جنگ و صلح تولستوی و گذر از رنج‌های تولستوی دیگر گل درشت است. و... با این همه گل درشت بودن تماتیک و بیان مستقیم موضوع سبب نشده که در این آثار به یاد ماندنی و شاهکار ظرایف اجرایی و تبحر ساختاری وجود نداشته باشد رزمناو پوتمگین، روز خشم، خشم و هیاهو، اردن، پدر خوانده، کارهای گذار، دو زن و کارهای روسلینی، عصر جدید، اسپارتاکوس، مصائب مسیح، سریال خانه پوشالی و صدها اثر که به‌صورت راندوم و در هم ریخته می‌توان از آنها نام برد همه تم‌های گل درشت و پر از دیالوگ‌های مستقیم هستند اما ضمنا کارهای ماندگار بوده‌اند. که شخصیت‌پردازی و روایت کشمکش‌های عریان را به‌خوبی پیش برده‌اند.

پس این بهانه عقب‌مانده و نخ‌نمای گل درشت را بریزید دور. سرشار از نافهمی است و به درد ترساندن مدیران بی‌سواد و متزلزل در کار انقلابی می‌خورد. باید دلیل بیاورند که ساخت دادن مفاهیم مستقیم بد صورت گرفته و چرا. و سپس سنجیده شود حرفشان درست است یا صرفا به سبب روحیه ضدانقلابی و ضددینی چیزی را بلغور کرده‌اند.

۲- جذابیت بهانه دیگر دسته‌های ضد انقلاب اسلامی دربرابر این آثار برای تخریب‌شان موضوع جذابیت است. در اینجا هم درکی عمیق از جذابیت وجود ندارد و اصلا بحث جذابیت غالبا ژورنالیستی بدون چارچوب نظری عمیق و همچون بهانه‌ای سلیقه‌ای و فاقد بیان فلسفی عنوان می‌گردد. مسئله جذابیت با فلسفه زیبایی‌شناسی و دستگاه فکری و معناپرداز معین ربط دارد. یک ارتباط دوجانبه بین کل و جزء، و خاص و عام و ثابت و متغیر باید تعریف شود که در دستگاه ارسطویی با دکارتی با دستگاه کانای با دستگاه هگلی با دستگاه مراکشی با دستگاه هدایتگری و با دستگاه دریدایی هربار معنای خاصی به خود می‌گیرد.

جذابیت در نگاه اسلام با نگاه ماتریالیست فرق دارد. حتی جذابیت در ادراک شیعی با ادراک مسیحی یا فهم اشعری و نگرش حنبلی یکی نیست. ظاهرا سلیقه همگانی و عمومی و دوره‌ای عرف‌های اکثریت رهزن‌هایی است که از درک عامیانه جذابیت حمایت می‌کند. اما باید پرسید. خارج از معجزه یا آثار استثنایی، جذابیت امری مطلق است یا در فهم انسان غیرمعصوم که همه انسان‌ها را دربر می‌گیرد امری نسبی و ظنی و غیرقطعی است آیا جذابیت امری باطنی و وابسته به روح چیزهاست یا جسم و ظاهر آنها؟

آیا جذابیت درونی مطلق است یا نسبی است و به روح و قوه فهم و درک ادراک‌کننده امر جذاب به اندازه خود پدیده جذاب بستگی دارد؟ این بحث دنباله‌دار است جذابیت محصول مبادله در حال شدن چیز جذاب و ادراک‌کننده امر جذاب است و حاصل یک دیالکتیک ثابت و باطنی با امر متغیر و ظاهرشونده است. برای همین مثلا اگر حافظ بدون اسم حافظ برای فردی که وارد ساحت شعر حافظ نمی‌تواند بشود، خوانده شود هیچ جذابیت برایش ندارد. او از یک ترانه کوچه باغی جذبه فراوانی کسب می‌کند. برای بیننده فیلم گنج قارون شب آنتونیوتی چه جذابیت دارد. .تازه این امر تنها مربوط به رابطه جذابیت و معرفت و دانش و... نیست ‌برای دوستداران سینمای دراماتیک غالبا فیلم‌های ضدروایت و ضدقواعد دراماتیک کسالت‌بار است. دوستداران هیچکاک مشکل از سینمای برسون یا کیارستمی لذت ببرند. هواداران سینمای جان فورد، جذابیت در سینمای اینم نمی‌یابند و... این همه نشان می‌دهد که اگر سلیقه‌ای سینمایی را غیرجذاب معرفی کرد الزاما این سینما برای همه غیرجذاب نیست.

سینمای مدافع انقلاب اسلامی برای مخالفان این انقلاب حوصله سربر و فاقد هر جذبه‌ای است. دوره‌ها و عصرها هم درکی از جذابیت می‌آفریند که برای عصر دیگری قدرت جذابش را از دست می‌دهد و نمی‌شود بیش از این در این مجال شاهد مثال و برهان ارائه داد. پس مخ مطلب را بگویم. نیروهایی که نگرش غیرانقلابی دارند، می‌توانند انقلابیون را فریب دهند و با خلط مسئله جذابیت مخالفت خود را با اثر دینی گسترش دهند و وانمود کنند طرح موضوع‌های دینی و انقلابی مستقیم مساوی با عدم جذابیت است. و برای همین‌ها هر اشاره و کنایه ضدانقلابی اثری را جذاب می‌سازد. مدیر کم‌سواد و فاقد انگیزه انقلابی و چشم به دهان هم که دنبال حرف این آن می‌رود به سادگی وانموده اغواگر را می‌پذیرد.

آیا این سخن آن است که هر اثر شعاری به‌صرف پز دینی و انقلابی، ماهوا جذاب است؟ بدیهی است این حرف مضحک است. اثر دینی و انقلابی می‌تواند جذاب یا کسل‌کننده باشد. باید اثر را دید و نمایند و حس و سپس فهم کرد که چرا جذاب و غیرجذاب است. و ضمنا مشاهده کرد که علل عدم جذابیت یا جذابیت آن چیست

به نظرم رستگاری برای مخاطب عمومی و مسلمان دارای انبوهی از کشمکش‌های روایی و شخصیتی و ساختارها و تکنیک‌هایی است که جالب‌توجه یعنی جذاب است و خواهم گفت کدامند. اما پیش از آن مایلم اهمیت و جذابیت اصلی این سریال را در بستر زندگی ما در جهان و زندگی ایرانی‌مان شرح دهم. حقیقت آن است که یک جهان کفر و ظلمات، آماده است به‌صورت هجومی به هر اثر اصیل دینی در سینما و سریال‌سازی ایران حمله کند و آثار دینی و انقلابی ما را به ناکامی بکشاند. ظاهراً این یک وهم به نظر می‌رسد اما اگر کسی دانشی درباره اداره جهان و اهمیت قضائیه ایران و انقلاب اسلامی داشته باشد. به روشنی حاصل این شناخت سرکوب هر اثرگذاری سینمای اسلامی و رفع تأثیر آن است. اجازه دهید ابتدا شمایی از دشمن جهانی اسلام و انقلاب ایران و فعالیت سیطره‌جویانه جهانی قدرت کفر و سپس رابطه آن با نفس هنر دینی ایران و تلاشش برای محو آن ارائه کنم. و در ادامه به بحث ساختاری رستگاری به‌مثابه مصداق نگاه دینی که باید بنابه اهداف استکبار جهانی و کمیته ۳۰۰ و امثال آن حذفش نمود بپردازم.

از روز اول راه‌اندازی سینمای ایران، بعد از انقلاب اسلامی ما با دسته‌های مختلفی روبرو بودیم که روبالای جداگانه‌ای از مسیر تغییر ساختاری در ایران به سر داشتند. از آن روز چالشی بین کسانی که اسلام و انقلاب اسلامی و امام خمینی (ره) را باور داشتند با آنان پدیدار شد. سینمای فیلم‌فارسی محصول مدرنیزاسیون پهلوی که برای تغییر تدریجی عامه مردم با تقلیدی خام از سینمای غرب و مصر و هند شروع به ساختن فیلم‌های ملودرام و غیره کرد بی‌غرض‌ترین این جریان‌ها بود. بقیه روشنفکران بودند و چه سینماگران شرقگرا و غربگرا و روشنفکران فیلمساز مستقل، به‌طور ایدئولوژیک اسلام و راه ادامه انقلاب دینی را نمی‌پذیرفتند و در آثارشان ‌تا جایی که می‌توانستند می‌کوشیدند با آن زاویه داشته باشند. حتی صمیمی‌ترین و پاک‌ترین روشنفکران بدیهتا دیدگاه خود را ابلاغ می‌کردند که با معناهای انقلاب اسلامی متفاوت و به طریقی دارای اختلاف بود.

مثلا سربداران کار نجفی یا هزاردستان حاتمی‌کیا، مرگ یزدگرد کار بیضایی یا خط قرمز کار کیمیایی، یا آقای هیروگلیف مانند گفت هرسه نفرشان کار غلامعلی عرفان که اثری مستقیما مارکسیستی بود و بعدتر اجاره‌نشین‌های مهرجویی و... هریک تفاسیر خود را داشتند که اغلب کلا با اسلام و انقلاب اسلامی و گاه دست‌کم با تفسیر امام از اسلام تعارض داشتند. در میان اینان واقعگراترین دیدگاه متعلق به کیارستمی بود که رها از تفکر حزبی چپ و راست درپی راه‌حلی معقول برای کار در سینمایی سالم بود و از مسئولان سینمایی و کانون و افراد مؤثر مثل حجت‌الاسلام دکتر ملک‌زاده غفوری تقاضای معیارهای فرهنگی مشخص و ضابطه برای فیلمسازی می‌کرد و پاسخ می‌شنود اگر به کودک بیاموزند که دندانش را مسواک کند این اثری آموزشی منطبق با سینمای اسلامی است.

جایگاه رستگاری در جهان آشوبناک

کیارستمی به این روش وفادار ماند و فیلم‌های مفیدی ساخت اما سینمای ایران مدام در مسیر گریز از مشترکات و تبلیغ ایدئولوژیک و یا ابتذال گام برداشت و وقعی به تربیت اسلامی و یا گسترش ارزش‌های انقلاب اسلامی ننهاد و از همین‌جا مسیر سینمایی برای تربیت دینی تغییر کرد و نظمی معکوس به‌وسیله گرایشات لیبرال تحمیل گشت و سینمای دینی و انقلابی با موانع روز افزون روبرو گشت. بی ضابطگی و عدم رشد سینمای دینی و عدم کمک به سینمای انقلابی و اسلامی تا کمال یابد و برعکس گشایش عرصه برای سینمای غیردینی که با هم‌سازی ساختار پیرامونی و شبه‌مدرن و ابواب جمعی شبه‌مدرن و غیرمذهبی فیلمسازی و نیز مدیریت رفرمیست و غیرانقلابی و نولیبرال دهه هفتاد و هشتادی و تغییر ذائقه طبقه متوسط روز به روز قوی‌تر شد، یکسره آرمان ترویج سینما/دانشگاه و سینما/زندگی شرافتمندانه و ایمانی خفه کرد و یا منفعل نمود و علی‌رغم آثار ارزشمند گاه‌بی‌گاه کلا انبوه فیلم‌های عامه‌پسند و روشنفکرانه در خدمت سست کردن تربیت دینی سینماروهای شکل گرفت و روزبه‌روز سینمای دینی بیشتر با ‌مشکل روبرو شد. اخراجی‌ها یک‌تنه یک انقلاب در سینمایی بود که به زبان توده‌ها از ارزش‌های اخلاقی و انقلابی و معرفت دینی و عرفانی دفاع می‌کرد. برای همین به‌جای احیای این راه یک تهاجم سیستماتیک و دوقطبی سازی رذیلانه و کمپینگ تحریم و جنگ مستقیم به نیابت از شیطان بزرگ علیه اش راه انداختند.

این ‌مرور کوتاه برای آن است تا بفهمیم پس از چهل‌وپنج سال، یک سریال دینی مثل رستگاری چرا در وضعی دشوارتر از سرمنزل سال نخست انقلاب قرار دارد و نه‌تنها فضا برای توسعه فضای تربیت دینی مساعدتر و تجربه‌اندوزی ضابطه‌مندتر و راه کمال سهل‌تر نشده بلکه فشارها و نفس بدیهیات وسعت گرفته است. تا جایی که تبدیل سینما به یک منبر تربیت قرآنی و ایمانی و روایی جرم محسوب می‌شود و به اسم گل درشت نفس می‌گیرد و از سریال‌ها دین‌زدایی می‌شود و جنس جوسازی ضد انقلابی یا تشخیص داده نمی‌شود یا با کارشناسان بی‌باور به سینمای انقلابی و اسلامی تقلید می‌گردد. و صدای دشمنی و غربگرایی از حلقوم‌دوستان شنیده می‌شود.

اکنون‌به وجوه دینی رستگاری بپردازیم و ببینیم آیا به سبب ضعف ساختاری این سریال نفی می‌شود یا به دلیل مفاهیم اسلامی و ارزش‌های روایی با آن مخالفت می‌گردد و حرف دین گل درشت قلمداد می‌شود؟


:: بازدید از این مطلب : 242
|
امتیاز مطلب : 171
|
تعداد امتیازدهندگان : 36
|
مجموع امتیاز : 36
نویسنده : عبدالرضا جودکی
شنبه 11 فروردين 1403

احمد میراحسان پژوهشگر فرهنگی در یادداشتی اختصاصی پیرامون محتوای رسانه‌ای در ماه مبارک رمضان نوشت:

آیا در میان هجومی هولناک ترین رخدادهای استکباری، قابل‌قبول است که مجال بزرگی صرف یک سریال شود؟ این کشتار درنده و این دنیای عادت کرده به نسل‌کشی و تماشاگر قتل عام دسته‌جمعی و طرح خاورمیانه‌ای آمریکا که مستقیما ایران را هدف قرار داده تا ویرانه قصدی غزه با نقشه آمریکا و اجرای اسرائیل، راه طرح تأسیس بندر بین‌المللی برای تغییر نقشه ژئوپلتیکی منطقه و انزوای ایران را دنبال کند. و این راه به نفع وارد کردن هم‌پیمانان آمریکا ترکیه، کشور آذربایجان، سعودی و کشورهای نفتی خلیج‌فارس در منازعه راه بین‌المللی به زیان ایران و چین و روسیه طراحی شده است و ستیزبراندازانه علیه اسلام و مقاومت اسلامی و... ‌خوب در گیر و دار این همه مسائل حیاتی و جهانی مربوط به زندگی ایران، چرا باید از یک سریال مذهبی سخن گفت؟

ایران انقلاب اسلامی تا ایران مقاومت و حیات پایدار انقلاب اسلامی باقی بماند در همه عرصه‌های حیات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی باید هماهنگ وظایفش را انجام دهد. نمی‌توان برای تمرکز در موضوعی اساسی، کارهای مملکت را رها کرد. مخصوصا بی‌توجهی به امر فرهنگ، انقلاب اسلامی را از درون پوک می‌کند و این همان پیروزی شیاطین در تسخیر اذهان و فلج کردن پایداری‌شان خواهد بود. پس فهم درست سریال مذهبی آن هم در ماه رمضان بسیار مهم است.

سریال رستگاری با حمله دسته‌های مختلف روبروست. ‌آیا این عجیب نیست ‌انواع سریال‌های لغو ضعیف در صدا و سیما ساخته می‌شود اما به این سریال کینه‌جویانه یورش می‌آورند. این یورش حتی با هم‌گامی پاره‌ای از نیروهای خودی همراه می‌شود. این وضع شما را به یاد چه پدیده کلانی می‌اندازد؟

ستیز استکبار جهانی با اسلام و انقلاب و همراهی گروهی از ایرانی‌ها و حتی جناح‌هایی از حاکمیت و مردان نولیبرالیسم پیرامونی درون حکمرانی با این ستیز و هم‌سویی با آن. کینه به اسلام، محو هر یاد و معرفتی و تربیت و هدایتی که ارجاع می‌دهد به اسلام، و بر باد دادن استواری به ارزش‌های انقلاب و نگاه انقلابی، هدف شیاطین و مستکبران و فراعنه کنونی و اذناب و همگرایان با آن است. در قلمرو سینما این رفتار ویرانگر علیه آثار مذهبی تا سرحد بهانه‌جویی‌های گاه کودن و ندیده گرفتن ارزش‌های فکری و زیبایی‌شناسی این آثار پیش می‌رود. رفتاری که اهل ایمان را نومید، منفعل و منزوی کند و عرصه سینما و فیلم و سریال را به نیروهای ناباوری به اسلام و انقلاب بسپارد تا با ابتذال و یا با مهارت هنرمندانه محتوای غیرانقلابی بدون ردّی از خدا و سکولار را برای خوراک فرهنگی مردم آماده کنند.

حضور چنین هنرمندانی طی چهل‌وپنج سال نتیجه‌اش تربیت نسلی است که تعداد قابل‌ملاحظه‌ای از آنان هدایت‌ناپذیر، بی‌هویت و بی‌وطن‌اند که همه چیزشان را بر باد داده‌اند و سربازان فکری و عملی استکبار جاده صاف‌کن اسرائیل و دژخیمان‌اند. چنین است که بررسی نحوه برخورد به رستگاری و یاد جهان آخرت و نفس حرامخواری، گویی تیری به قلب غربزدگان است. برای همین باید بد و خوب و کم و کاست و قوت این سریال و مشابه آن منصفانه و خیرخواهانه واکاوی گردد. این روش دوستان اسلام و انقلاب است که می‌کوشند از خطای آثار انقلابی-اسلامی بکاهند، ضعف‌هایش را بشناسند، راهنمایی و پیشنهاد درست برای فائق آمدن به ضعف‌ها و قوی شدن محتوایی و ساختاری ارائه کنند و به تداوم این آثار یاری برسانند. درمقابل انبوه معاندان نه‌تنها در پی نقد برای اصلاح و پیشنهاد رفع اشتباهات و ضعف‌ها نیستند بلکه نابودی این سریال‌های دینی را آرزو می‌کنند و به این قصد می‌نویسند و مأموریت مستقیم و غیرمستقیم شیطانی‌شان این است.

وجود چنین نیروی پرقدرت ضداسلام و ضدانقلاب که طی چهل‌وپنج سال جایگاه تعیین‌کننده‌ای یافت و در دستگاه حکمرانی نافذ بوده و نیروهای غربگرا را دهه‌ها بر سرنوشت اقتصاد و سیاست و فرهنگ جمهوری اسلامی فرمانروا کرده، نیازمند پژوهش علمی است. اما ناشناخته نیست گمانه نزدیک به حقیقت آن است که علت و بیماری را باید در تداوم میراً ساختار شبه مدرن جستجو کرد و براهین عقلی و مصادیق تجریش فراوانی وجود دارد که این ساختار، پروردگار قشر گریزان از انقلاب و اسلام بوده است و بر جا ماندنش منافع اقشار مدرن را تأمین می‌کند و نه منافع زندگی پاک اسلامی انقلابی را.

وقتی از سال ۸۸ تا امروز بارها در نقد وضعیت تداوم ساختارهای شبه‌مدرن جامعه پیرامونی، با تأکید بر ضرورت تحول ساختاری با رویکرد اسلامی-انقلابی دربرابر بقای مدرنیزاسیون غربگرا و ضدپیشرفت حقیقی فریاد برآورده‌ام کسی توجه جدی نکرد.

نتیجه چهل‌وپنج سال ندانم‌کاری در قلمرو اصلاح ساختاری است که امروز در همه امور اساسی فاقد طرح و استراتژی قرآنی و اساسی و تخصصی هستیم. رسانه و سینما و تلویزیون ما هم دچار همین ندانم‌کاری است. چرا چون بهجای گرفتن حلقه اصلی با انواع خرده‌کاری و کارهای موردی، همچنان عامل فساد را باقی گذاشته و نیروهای ضدانقلاب بهره خود را می‌برند. و نیروهای انقلابی هم نه‌تنها رشد نمی‌کنند بلکه یا نومید و منفعل و گوشه‌گیر می‌شوند یا نیرویشان در لای چرخ ساختار مخلّ عمل انقلابی و حاکمیت دیدگاه‌های کهنه، فرسوده می‌شود و بالاخره به دام همان نگرش‌های لیبرال یا متحجر می‌افتند و فاسد می‌گردند.

نتیجه آن می‌شود که به‌جای جذب توانمندی‌های نخبه مثلا در سریال‌سازی و تأثیر انقلابی بر آنان، کسانی چون مدیری‌ها و جوان‌ها و فتحی‌ها و راعی‌ها و تبریزی‌ها و حاتمی‌کیاها و بحرانی‌ها، مقدم‌ها و افشارها و... همگون‌های دیگرشان یا طرد شده یا یکسر به دام فشار نگرش ضدانقلابی گرفتار آمده و یا مبلغ تفکر گسست گشته و یا آرمان انقلاب اسلامی را رها کرده و نگرش لیبرال را پذیرفته و یا حذف شده‌اند. اینکه تحت چه فرآیند و بستر نظم ساختاری غلط است که کسانی چون مدیری و جوان و فتحی... تن به اقتدار نگرش و عمل ضدانقلاب جهانی علیه کار شرافتمندانه و وطن‌پرستانه می‌دهند و چشم به دهان قدرت سلطه‌جو کار می‌کنند.

رمضان و فرهنگ زندگی

البته جای بررسی دقیق دارد. و اینکه خودزنی به دلیل کدام وانمودها و شخضیت سست فردی و نفسانی یا دو قطبی‌سازی اجتماعی و جوسازی، رخ می‌دهد باز جای بررسی علمی، سیاسی، جامعه‌شناختی و روانشناختی دارد و چرا نگاه شریف انقلابی و الهی و نگرش انتقادی سالم اجتماعی را با سپردن مهار عقل خود به دشمن و اعلام مواضع ویرانگر وطن معاوضه می‌کنند، حتما پاسخی هم قرآنی و در عین حال عقلی می‌طلبد. اما بگذارید با بررسی یک نمونه زنده و کاوش در همه وجوه رخدادش جویی روشن به کف آوریم. می‌خواهم با نمونه سریال رستگاری، این وجوه اساسی را بازخوانی نمایم. من قصد نقد سریال ندارم ‌این کار در پایان نمایش رستگاری مسلما صورت خواهد گرفت ‌اکنون قصدم هستی‌شناسی و پدیده‌شناسی توأمان این کار و شناخت معنای واکنش‌های مختلف آن در ارتباط با نقش ساختار در تخریب کار دینی و انقلابی است.

رستگاری سریالی است؛ که علناً و آشکارا می‌خواهد روایت زندگی و بحران‌هایش از چشم افشاگر اسلام و اسلام انقلابی و فسادستیز و عدالت‌محور بیان شود و درست همین سمت‌گیری راهبردی سریال، پیشاپیش هجوم قلع و قمع‌کننده گروه‌های مختلف مخالف بی‌پرده اسلام یا اهل نهان روشی را برمی‌انگیزد و حملات و تهاجم‌شان بهانه‌های گوناگون پیدا می‌کند. ۱- ‌اولین گروه دشمنان قسم‌خورده جهانی اسلام و انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی است. خداستیزان محارب و علنی که از فیلمساز متدین و انقلابی و آثارش و حرف‌هایش منزجرند.

دسته دیگر، رفرمیست‌های وطنی‌اند. آنان هم کسانی‌اند که فرمانفرمایی نگاه مدرن را پذیرفته و در همه زمینه‌های اقتصادی و فرهنگی و سیاسی به کارها از چشم مدرن می‌نگرند و در همه جا ازجمله در سینما و سریال از روایت قرآنی و دینی متنفرند. فشار آنان برای حذف این روایت و نگاه به امور جامعه کار را به رشد یک سرکوب سیستماتیک علیه تفسیر دینی رویدادها کشانده است. ۳- اخلاق‌گرایان مدرن؛ این گروه هم در تقابل با مفاهیم پایدار اخلاق‌گرایان فطری‌ ساز مخالف زده و با سریال‌هایی که دارای چنین نگرشی هستند مخالفت می‌ورزند، مثلا صبر در زندگی زناشویی تا حد ممکن دربرابر اخلاق آزادی لیبرال و نابردباری به‌عنوان آموزه کهن و اخلاق دینی ارتجاعی مردود شمرده می‌شود و سریالی با این موضع کاری بی‌ارزش قلمداد می‌گردد.

رمضان و فرهنگ زندگی

وقتی گفته‌ام‌ توجه جدی یعنی وقوف به معنای این تغییر و چگونگی آن و درک تأثیرات مخرب آن ساختار ضدترقی بر برنامه حیات نهادهای گوناگون و نحوه مدیریت و اداره و اجرای برنامه در همه نهادهای اصلی و فرعی اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و زندگی شهر و روستا و امور گوناگون، باز اعتنایی نشد. و وقتی گفتم نشانه جدی گرفتن و اعتنا یعنی تبدیل مسئله تحول ساختاری از موضوع نگاه تحولی تا اجرا و روش کنترل کار بزرگ، کار مثمرثمر رهبران فکری و دانشمندان متخصص و مشارکت هر متفکر صاحب رأی و هر مدیر انقلابی و پژوهش و گفتگو و نتیجه‌گیری و راهیابی به جزئیات عمل و اقدام برای تحقق گفتمان تحول بنابه علم معتبر است که هدایتگر اصلی آن دو ثقل اصیل و چراغ مطمئن و ریشه‌ای مسائل و وارسی راه‌حل‌هاست باز قدمی جدی در این راه جز اشارات گاه‌بی‌گاه دیده نشد.

اگر سریال رستگاری در جمهوری اسلامی نه‌تنها در معرض برخورد خصمانه بلکه اقدام عملی حذف این‌گونه آثار مذهبی قرار می‌گیرد باید این جو را موفقیت رهبری طاغوت جهانی دانست که برای ایران و جهان نقشه بردگی دارد و با انواع ابزارهای مستقیم و غیرمستقیم ضدیت با نگاه دینی و انقلابی، یعنی شبکه‌ها و فضای مجازی و نویسندگان سینمایی و مدیران تحت‌نفوذ نگرش آمریکایی به رسانه، توده‌های تربیت‌شده با سبک سرگرمی مبتذل اخلاقی، فضای مناسب حذف سرگرمی مشروع را تدارک می‌بینند. درست اینجاست که ناگهان اهمیت یک سریال اسلامی که می‌کوشد ریشه‌های بردگی شیطان را در ملت با داروی بیداری و تزکیه از حرام بخشکاند به چشم می‌آید و درست اینجاست که هجوم علیه این سریال برای جوسازی جهت مخالفت با آن معنا می‌یابد.


:: بازدید از این مطلب : 254
|
امتیاز مطلب : 207
|
تعداد امتیازدهندگان : 44
|
مجموع امتیاز : 44
نویسنده : عبدالرضا جودکی
پنج شنبه 9 فروردين 1403

بررسی این مسئله که کدام کشورها در طول جنگ به تامین سوخت، نفت و فرآورده های آن برای رژیم صهیونیستی ادامه می دهند، در نوع خود جالب است و نشان میدهد که حمایت رهبران برخی از کشورهای جهان یا منطقه از مردم غزه در مقابل جنایت های رژیم صهیونیستی، چیزی به جز یک نمایش مضحک نیست.

یک شرکت تحقیقاتی انرژی مستقر در واشنگتن سندی را منتشر می کند که منابع تامین سوخت و نفت اسرائیل در طول جنگ جنایت بار غزه را شرح می دهد. بر اساس این سند، معلوم می شود که هیچ ارتباطی بین مانیفست حمایت از مردم غزه و اعتراض به رژیم صهیونیستی توسط سران برخی از کشورها و فروش انرژی در زمان جنگ برای طمع سود ناشی از آن وجود ندارد.

بر اساس این اطلاعات، اسرائیل بیشتر سوخت جت JP-۸ را طی کمک های نظامی از آمریکا دریافت کرده است، اسرائیل از ابتدای جنگ تاکنون سه تانکر از این نوع را از آمریکا دریافت کرده است.

کدام کشورها در طول جنگ برای صهیونیست‌ها نفت و گاز تامین کردند؟

علاوه بر سوخت جت، ارتش اسرائیل به مقادیر قابل توجهی گازوئیل و بنزین برای تانک ها و سایر خودروهای نظامی نیاز دارد و پس از واردات نفت خام از خارج، این سوخت توسط پالایشگاه های داخلی تامین می شود. تامین کنندگان اصلی نفت اسرائیل از اکتبر ۲۰۲۳ عبارتند از: آذربایجان، قزاقستان، روسیه، گابن، برزیل و ترکیه. نفت آذربایجان از طریق خط لوله باکو-تفلیس-جیهان هنگامی که به شهر بندری ترکیه می رسد، با نفت کش هایی به سمت اسرائیل حمل می شوند.

بر اساس این سند، اسرائیل مقدار نسبتاً کم اما ثابتی از محموله های نفت خام را از طریق خط لوله سومد کشور مصر که از کانال سوئز تا دریای مدیترانه امتداد دارد، دریافت می کند. نفت این خط لوله از عربستان سعودی، امارات و عراق دریافت تامین میشود که بخشی از آن از مصر به رژیم صهیونیستی داده می شود.

 


:: بازدید از این مطلب : 237
|
امتیاز مطلب : 207
|
تعداد امتیازدهندگان : 43
|
مجموع امتیاز : 43
نویسنده : عبدالرضا جودکی
یک شنبه 5 فروردين 1403

 مجموعه چند روایت امام موسی صدر درباره رژیم صهیونیستی (زائیده لیبرالیسم و دموکراسی غربی ها)که در دهه 1350 هجری شمسی در ایران و لبنان بیان کرده است.

«اگر اسرائیل و شیطان با هم بجنگند، ما در کنار شیطان می‌ایستیم»

«اگر اسرائیل با چپ بجنگد، ما درکنار چپ خواهیم ایستاد».

«بدتر از اسرائیل در جهان وجود ندارد.»

«ما اسرائیل را شرّ مطلق می دانیم.»

 

 

 

 

عکس سلفی سربازان اسرائیلی با ویرانه‌های نوار غزه
 

 


چند تصویر از جنایات وحشیانه اسرائیل

چند تصویر از جنایات وحشیانه اسرائیل

چند تصویر از جنایات وحشیانه اسرائیل

چند تصویر از جنایات وحشیانه اسرائیل

چند تصویر از جنایات وحشیانه اسرائیل

چند تصویر از جنایات وحشیانه اسرائیل

 

 

 


:: بازدید از این مطلب : 277
|
امتیاز مطلب : 186
|
تعداد امتیازدهندگان : 41
|
مجموع امتیاز : 41
نویسنده : عبدالرضا جودکی
پنج شنبه 2 فروردين 1403

سالی که گذشت

سالی که گذشت،مانند موج دریا پر تلاطم بود. هم برای مردم ایران و هم برای مردم جهان. در ایران این پدیده در حوزه های اقتصادی و اجتماعی بیشتر به چشم می خورد. و در دنیا حقایقی روشن می شود که ده ها سال است،این حقایق را وارونه جلوه داده اند.وصعیت معیشت مردم به خاطر تورم افسار گسیخته هم مسئولین را در گیر خود نموده است و باعث درد رنج مردم در پس گرانی شده است. در حوزه اقتصادی خلق بازار پر از هرج و مرجی است که از تحریم بوجود آمده است. و یکی هم سوء استفاده عده ای از صاحبان ثروت و قدرت است که در این بازار بوجود آمده سوء استفاده می کنند و صاحب سرمایه هنگفت می شوند. یکی هم وجود مدیران نالایق و بی کفایتی است که بستر را برای آن دوگروه(قدرت و ثروت) برای چپاول آماده می نمایند. تا زمانی که دررو و نقاط کور قوانین توسط نمایندگان دانا و شجاع مردم با تصویب ماده قوانین، مسدود نشود و درروها و نقاط کور بسته نشود، آش و همین کاسه است. بیشترین ضرر را مردم از دولت می بینند. رئیس دولت اگر پیغمبر زاده هم بشود،نمی تواند جلوی چپاولگری ها،دزدی ها را بگیرد. در بیشتر مسیر ها در بین مدیران سطوع عالی و میانی برنامه های خوب دولت تعارض منافع دارد. این تعارض منافع را می توان در بعضی از قوانین سازمانها به خوبی تشخیص داد. تعارض منافع سازمانی و شخصی یکی از عواملی است که هزینه های دولت در بستر لازم و رفع مشکلات مردم کار ساز نمی افتد. قوانین خوب شبیه وحی است که از امضاهای طلایی جلوگیری می کند. قوانین نمی گذارد نامه های سفارشی، و پاکت پر از پول از زیر مدیر رد شود. به موقع بوق قرمز می زند.

- مردم ایران قول دادند زیر بار زور نروند و حدود چهل و پنج سال است که در پای این میثاق ایستاده اند و هزینه های هنگفت آنرا نیز پرداخت کرده اند. به مردم نمی توان هیچگونه ایرادی گرفت. پایداری و ایستادگی آنها را می توان هم در امورات زندگی دید و هم درگوشه و کنار باغ رضوان ها و بهشت زهراهای سراسر کشور آنها را زیارت کرد. پس به خوبی می دانند باید چه کنند. آنها می دانند که سر شاخ شدن با مستکبرین و زورگویان عالم هزینه دارد، می دانند در جنگ و نبرد بین خوبی ها و بدی ها، بین زیبایی ها و پلیدیها،بیشترین ضرر را زیبایی ها و خوبی ها می کنند زیرا در جنگ هم ارزش ها و آداب انسانیت را رعایت می کنند و چون طرف مقابل حیله گر و حقه باز و فاقد هرگونه ارزش های انسانی است، برای رسیدن به هدف توجیه منافع را شاخص قرار می دهد درست بر عکس ما،او از هر بیراهه ای نیش خود را می زند.

- حدود هفتاد و پنج سال است که غربی ها برای جبران از ناکامی ها و شکسه های حدود نهصد ساله با مسلمانان در پی جنگهای صلیبی در خاور نزدیک دولتی را در قلب مسلمانان بوجود آوردند تا نگذارد آب خوش در گلوی مسلمانان پایین برود. غربیها(بخصوص انگلیس و فرانسه) به خوبی افکار و عقاید قوم یهود را می شناختند. آنها به خوبی از دشمنی قوم یهود با مسلمانان آگاهی داشتند. دولتی به نام اسرائیل را در قلب ملت مسلمان کاشتند تا از راه دشمنی آنها با مسلمانان هم سود ببرند و هم نگذارند مسلمانان قوی شوند. در طول این مدت سعی نمودند این قوم خبیث را مظلوم جلوه بدهند تا تجاوز گری هایش به ملت فلسطین و دیگر کشورهای اسلامی توجیه نمایند. خلق هلوکاست برای قوم نژادپرست یهود صهیونیست  باشد بر مظلومیت آنها در نزد افکار مردم دنیا. پنهان کردن درندگی صحیونیست ها در زیر چتر هلوکاست چندین سال است مردم دنیا گرگ را در لباس میش پنداشته اند. غربی ها برای ترویج و باور آن به مردم از تنها وجهه ای که به آن می بالند یعنی دموکراسی را فدای آن نمودند، روژه گارودی در کتابش به نام "اسطوره های بنیانگذار سیاست اسرائیل" می نویسد : هدف تاریخ نویسی اغراق آمیز و به دور از واقعیت در زمینه جنایات هیتلر علیه یهودیان، صرفا مشروعیت بخشیدن به تاسیس یک دولت یهودی بوده است.گارودی در این کتاب بسیاری از بنیادهای ادعاهای جهانی یهود مبنی بر حق اش در فلسطین و مشروعیت حکومت مدرن اسرائیل را با بیانی عالمانه و مستند و دقیق افسانه دانست، مثل «افسانه های الهیاتی» تورات، «افسانه عدالت در نورنبرگ»، «افسانه شش میلیون»، و «افسانه سرزمین بی مردم برای مردم بی سرزمین». اینها و دیگر افسانه ها، بنا به استدلال های قوی گارودی، توسط صهیونیستها برای سلب مالکیت فلسطینیان از وطن شان به کار گرفته شده است.

دو نکته را در حمایت غربی از اسرائیل نباید فراموش کرد. سر اینکه لیبرالیسم که دین را در اجرای عملیاتش کنار گذاشته است و با وحی قهر نموده است چرا نسبت به دین یهود بی تفاوت نیست واز او حمایت می کند؟ دو هدف استراتژیک دارد. یکی

عده ای به مردم دنیا دروغ گفته اند. بر ملا شدن دروغی که سعی داشتند،شیطان را به حای فرشته به مردم نشان دهند. در لیبرالیسم ارزش ها در داشتن قدرت نعنا پیدا می کند.

 

 اعتلاف صلیب و صهیون و سلفی

در اروپا ، هـرکس نسبت به کشتار یهودیان در جنک جهانی دوم و یا تعداد کشته شدگان آنها که صهیونیست هـا خود آن را اعلام کرده اند، تردید کند ، به عنوان "منکر کشتار یهودی ها" مورد پیگرد قانونی قرارخواهد گرفت و در بعضی کشورها مانند اتریش به 20 سال زندان محکوم می شود.

 

زنان صلح نوبل، در خدمت شیطان صهیونیسم ????بین این چند زنِ دارنده صلح نوبل اظهارنظر هایشان را در مورد فلسطین یا زنان کشته شده یا مورد تجاوز قرار گرفته فلسطینی را بررسی کردم: نرگس محمدی (ایران) اظهار نظری نکرده ماریا آنجلینا رسا (فیلیپین) با محکوم کردن حماس تقاضای آتش‌بس کرده! نادیا مراد (عراق) اظهار نظری نکرده ملاله یوسف‌زی: با محکوم کردن حماس تقاضای آتش‌بس کرده! توکل کارمان (یمن) به شدت خشونت‌های اسراییل را محکوم کرده. الن جوهانسون (لیبریا) نامه‌ای نوشته خطاب به فلسطینیان و اسراییلی‌ها و از هر دو طرف خواسته با هم صلح کنند! لیما گبوی (لیبی) در تظاهراتی در محکومیت حماس شرکت کرده! وانگاری ماتای (کنیا) مرگ در سال ۲۰۱۱ و هرگز در مورد فلسطین اظهار نظری نکرده شیرین عبادی (ایران) هیچ اظهار نظری نکرده (هیچ‌کدام به طور خاص در مورد زنان فلسطینی اظهار نظر مستقلی نکرده‌اند)

 

کشورهای عربی که توان نظامی خود را در اختیار آمریکا قرار داده اند

کانال تلگرامی تحولات جهان اسلام مطبی درباره اجازه عربستان به سوخت گیری به هواپیماها و جنگنده‌های آمریکایی که برگرفته از اظهارات یکی از مقامات وزارت دفاع آمریکا در گفتگو با رسانه اسکای نیوز است منتشرکرد و نوشت:

عربستان سعودی فقط اجازه سوخت گیری را به هواپیماها و جنگنده‌های آمریکایی در پایگاه های نظامی خود می‌دهد.

عربستان سعودی، مصر و اردن از جمله کشورهای عربی و اسلامی هستند که از ابتدای جنگ در فلسطین، پایگاه ها و توان نظامی خود را در اختیار آمریکا و به تعبیر بهتر در خدمت به اسرائیل گذاشتند.

ارتش‌های این سه کشور علاوه بر در اختیار گذاشتن موقعیت زمینی، هوایی و دریایی خود برای آمریکا، پدافند هوایی خود را مصروف جلوگیری از حملات موشکی و پهپادی نیروهای مسلح یمن و گروه‌های مقاومت عراق کردند.

نقش این کشورها در حمایت از غرب و جنایت علیه فلسطین هیچگاه فراموش نخواهد شد.


:: بازدید از این مطلب : 169
|
امتیاز مطلب : 197
|
تعداد امتیازدهندگان : 42
|
مجموع امتیاز : 42
نویسنده : عبدالرضا جودکی
سه شنبه 29 اسفند 1402

 

اینفوگرافیک/ چند توصیه برای افرادی که کیسه صفرا ندارند

 


:: بازدید از این مطلب : 290
|
امتیاز مطلب : 175
|
تعداد امتیازدهندگان : 37
|
مجموع امتیاز : 37

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 22 صفحه بعد

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
به وبلاگ من خوش آمدید
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب پربازدید