چهل سال از انقلاب می گذرد و چهل سال از زیر یوق استعمارگران رها یافته ایم. متاسفانه در بخش هایی از ابعاد فرهنگی آثار استعمار در کوچه و خیابانهای ایران اسلامی پاک نشده است. اگر به سر در فروشگاه ها و مراکز خدمات دهی نگاهی بیافکنیم خواهیم دید استقبال از اسامی غربی و لاتین جای اسامی اصیل ایرانی را پر کرده است. جای بسی تاسف است که در دیگر کشورها این گونه غربزدگی دیده نمی شود. تمام ادبیات، قلسفه،قراردادهای احتماعی،قرهنگی بر پایه تولید می چزخد و هدف از تولید رسیدن به سود و در نهایت لذت افسارگسیخته است. حدود پنجاه سال پیش مرحوم جلال آل احمد به خوبی حرکت غربزدگی را حس کرده بود و در مقابل آن موضع گرفت.در کتاب غربزدگی می نویسد:{ما نتوانسته ایم شخصیت « فرهنگی- تاریخی-» خودمان را در قبال ماشین و هجوم جبری اش حفظ کنیم. بلکه مضمحل شده ایم. حرف در این است که ما نتوانسته ایم موقعیت سنجیده و حساب شده ای در قبال این هیولای قرون جدید بگیریم. حرف در این است که ما تا وقتی ماهیت و اساس و فلسفه ی تمدن غرب را نیافته ایم و تنها به صورت و به ظاهر، ادای غرب را در می آوریم، با مصرف کردن ماشین هایش - درست همچون آن خریم که در پوست شیر رفت و دیدیم که چه به روزش آمد.}
باید دنبال این حرکت غربزدگی جستجو کنیم، آیا هنوز منورالفکرانی داریم که عاشق غرب هستند. این گروه در زیر لحاف کدام جریان فکری پنهان شده اند، و چرا مسئولین فرهنگی بی تفاوت هستند خدا می داند.